
در دنیایی که اخبار به سرعت پخش میشوند، باور اینکه افرادی، به خصوص بچهها چیزی به جز جنگ و ویرانی ندیده باشند، برایمان عجیب نیست. انیمه سریال «وایولت اورگاردن» در جهانی موازی، اتفاق میافتد. جنگی این دنیا را ویران و دوپاره کرده و پس از پایانش، حالا آدمها باید با این واقعیت کنار بیایند و زندگی کنند که هرگز زندگیشان مثل قبل نخواهد بود. از آنجا که تقریبا هر کسی به نحوی از این جنگ ویرانگر آسیب دیده، به نظر میرسد به این زودیها تأثیراتش تمامناشدنی باشد؛ اما به نظر میرسد مردم امیدوارانه دنیایی بهتر را میسازند. اگر علاقهمند به تاریخ جهان باشید، احتمالا الان هم یاد اروپا و تأثیر دو جنگ جهانی بر کشورهای مختلف در سراسر دنیا افتادهاید.



شاید خیلی از ما فکر کنیم که در این زمانه دیگر جایی برای اسطورهها نیست؛ در عصری که فناوری از سر و روی آن بالا میرود، چیزی مانند اسطوره شاید تنها حس عتیقپرستی ما را نوازش دهد. به همین خاطر وقتی به آثار انیمهسازی چون هایائو میازاکی نگاه میکنیم، چون فیلمی تخیلی به آن نظر میاندازیم و آن را فرسنگها از خود و جهان خود دور و بعید میدانیم. حتما با خود گفتهایم که چه شگفت از این تصاویر و معانی و دیگربار رو به محصولات فرهنگی متداول آوردهایم.





















