شهر با کوچهها و خیابانهایش، با آمد و شد مردم و اهالی شهر، با داستانهای متنوع، با رفتارهای اجتماعی قابل تحلیل و… قلمرو جذاب و وسوسهانگیز عکاسان بسیاری است. عکاسی خیابانی یکی از محبوبترین و فربهترین ژانرهای عکاسی هنری و حرفهای است و عمدتاً به اتفاقات و روابط شهری و شهروندی در کوچه و خیابانها […]
عصر جمعه روی تخت دراز کشیدهایم و دلمان به انجام هیچ کاری نمیرود. یک کتاب را باز میکنیم اما حوصله چندانی برای خواندن آن نداریم. در یخچال را باز میکنیم اما هیچ غذایی ما را تحریک نمیکند. جلوی تلویزیون مینشینیم و شبکههای تلویزیون را بدون هدف عوض میکنیم اما هیچ برنامهای نظرمان را جلب نمیکند. گوشی همراهمان را بر میداریم و صفحات شبکههای اجتماعی را پشت سر «رفرش» میکنیم اما بدتر کسل و بیحوصله میشویم. به خانهی دوستمان میرویم ولی از همان ابتدا احساس میکنیم که هیچ حرفی برای گفتن نداریم و دلمان میخواهد هر چه زودتر از آنجا برویم. توی ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس میمانیم ولی هیچ اتوبوسی در ایستگاه نیست. دائماً ساعتمان را نگاه میکنیم. دقایق به کندی میگذرند. حال خوبی نداریم. نه میل ما به چیزها برمیگردد و نه زمان برای ما میگذرد. حتی انگیزه نداریم از خودمان بپرسیم دقیقاً چه به سرمان آمده است. بله، حقیقت این است که ما درگیر «ملال» هستیم.