به گزارش اصفهان زیبا؛ حسین صدیقی یکی از کسبه قدیمی اصفهان در صنف شیشهبری است که با وجود کسادی بازار، همچنان در این حرفه باقی مانده و چراغ مغازه شیشهبری خود را روشن نگه میدارد.
با ورود به مغازه این کاسب باسابقه و مشاهده شیشههای رنگارنگ و دیوارهایی پر از تصاویر بزرگان ایران، همچون سردار قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم احساس خاصی به انسان دست میدهد. در کنار دنیای شیشهها برای خودش دلبستگیهای زیادی در مغازه درست کرده بود. تقریبا جای خالی روی دیوار مغازه باقی نمانده بود.
در کنار عکسها، هنر خوشنویسی و قابهای زیبا هم جایی برای خودش باز کرده بود. درِ مغازه خیلی قدیمی بود و نوشتههای روی آن آدم را به چندین سال قبل محله میبرد. شیشهها منظم و بادقت کنار هم ایستاده بودند و زیبایی و ظرافت در کنار تیزی شیشه، دنیای جالبی خلق میکرد.
حسین آقا روزی در محله دوطفلان برای خودش بروبیایی داشته؛ اما حالا دیگر روزها در کنار شیشههای مات و روشن و گاهی رنگی، خاطرات تلخ وشیرین روزهای گذشتهاش را مرور میکند؛ چون صنعت جایی دیگر برای عرضاندام شیشهبر محله دوطفلان نگذاشته است.
شیشهبری، شغلی پرخطر و کمدرآمد
این کاسب قدیمی با اشاره به اینکه 35سال است که در حرفه شیشهبری کار میکند، گفت: امروزه شغل شیشهبری، شغلی متروکه بهحساب میآید؛ زیرا هیچ جوانی حاضر نیست به این حرفه پرخطر و کمدرآمد وارد بشود و گمان میرود این صنف تا پایان عمر من و امثال من ادامه پیدا کند.
صدیقی با تأکید بر اینکه امروزه شغل شیشهبری کمطرفدار است و درآمد حاصله ارزش اینهمه خطر را ندارد، ادامه داد: من از کودکی با این شغل عجین شدم؛ چنانکه اجداد پدری من همگی در این حرفه فعالیت میکردند و من در کنار دست آنها یاد گرفتم و کمکم علاقهمند شدم.
او بیان کرد: در زمان قدیم برای حمل شیشه از چرخهای دستی استفاده میکردند و بعدها از درشکه و کمکم ماشین مزدای ایتالیایی به بازار آمد که کار را راحتتر کرد و اکنون هم که شرکتها وظیفه حمل شیشه تا مغازه را بر عهدهدارند و کار ما فقط فروختن است.
خاطرات زیادی از شغلم در سینهدارم
این کاسب قدیمی، ضمن اظهار تأسف از اینکه بازار کاروکاسبی کاملا کساد و بدون مشتری است، عنوان کرد: ما این روزها فقط برای سرگرمی و دوری از محیط یکنواخت منزل به مغازه میآییم؛ وگرنه هیچ مشتری وجود ندارد؛ مگر اینکه گاهی برای قابگرفتن برخی لوحهای تقدیر یا تابلوها به ما مراجعه میکنند و تنها کار ما همین است.
صدیقی که به گفته خودش از شغل پرخطر شیشهبری خاطرات زیادی در سینه دارد و بارها و بارها موردآسیب و بریدگیهای جدی و پرخطر و آسیبهای جزئی شده است، تأکید کرد: در حرفه شیشهبری، حتما باید حرفهایها و متخصصان این فن حضورداشته باشند. ما حتی برای گرفتن سر یک شیشه هم نمیتوانیم از کسی کمک بگیریم؛ چون حتی قراردادن شیشه روی میز برای برش هم فوتوفن خاص خودش را دارد؛ وگرنه شخص دچار آسیب جدی میشود. به خاطر خطرات کار، نزدیکان ما هم حاضر نیستند در چنین محیط پرخطری حضور داشته باشند.
نیمقرن سابقه در حرفه شیشهبری
او که دارای سابقهای نزدیک به نیمقرن در شغل شیشهبری است، اظهار کرد: سالهاست که برای نصب شیشه در هیچ ساختمانی حضور نیافتهام و بیشتر اینگونه کارها به شرکتها سپرده میشود و ما از این راه درآمدی نداریم.
این شیشهبر باسابقه توضیح داد: از شیشههایی که در برش اضافه میآیند، در کارخانههای بزرگ برای ساخت شیشههای سس، مربا و ترشی استفاده میشود یا اینکه از آنها بطری شیر یا آب درست میکنند؛ اما نمیتوان شیشههای آبشده را دوباره تبدیل به شیشههایی برای در و پنجره در ساختمان کرد؛ جز اینکه شیشههای مات برای برخی درها را میتوان از شیشههای اضافهآمده و آبشده استخراج کرد.
صدیقی که در زمان جنگ به خواست خود و داوطلبانه در جبههها حضور داشته، گفت: در زمان جنگ در جبهههای کردستان حضور یافتم و بهترین خاطرات زندگی من در همان روزها در میان خلوص رزمندگان رقم خورد و امیدوارم که خداوند از من راضی باشد.
محله دوطفلان ورزشگاه میخواهد
او که طرفدار تیم ذوبآهن شهرمان اصفهان است، افزود: در جوانی فوتبال بازی میکردم و اکنون هم با تماشای بازی تیمهای موردعلاقهام همچنان از این ورزش زیبا و دوستداشتنی لذت میبرم.
این کاسب قدیمی نداشتن ورزشگاه در محله دوطفلان را یکی از کاستیهای منطقه برشمرد و بیان کرد: اگر ورزشگاه یا زمینبازی برای جوانان در این محله وجود داشته باشد، قطعا اوقات فراغت آنها در مسیر درست پر میشود و برای گذراندن وقت خود کمتر به سراغ تلفن همراه یا دوستان ناباب خواهند رفت.
صدیقی همچنان عنوان کرد: متأسفانه خدمات پزشکی در این محله وجود ندارد و اگر شخصی بیمار بشود، باید برای استفاده از چنین خدماتی به محلههای مجاور برود که این امر هم زمانبر است و هم هزینهبر.















