به گزارش اصفهان زیبا؛ داریوش مهرجویی کارگردان مؤلف سینمای ایران، رماننویس و مترجم، 17 آذر 1318 در تهران به دنیا آمد. او تحصیلکرده رشته فلسفه از دانشگاه یو سی ال آمریکاست که پس از بازگشت به ایران از سال 1346 فعالیت سینمایی خود را با تولید فیلم «الماس 33» آغاز کرد و با ساخت فیلم «گاو» در سال 1348 نگاه منتقدان، صاحبنظران و تماشاگران را به خود جلب کرد و به موج نو سینمای ایران شکل داد.
هرچند از شروع فعالیت فیلمسازی تعدادی از فیلمهایش توقیف شد، مهرجویی همچنان به فیلمسازی ادامه داد. او در رأیگیری مجلات سینمایی بارها به عنوان بهترین کارگردان تاریخ سینمای ایران انتخاب شد.
آوازه او تا حدی به خاطر اقتباسهای سینمایی تحسینشده از آثار ادبی بوده است. داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر 22 مهر 1402 در خانه ویلایی خود در مشکیندشت کرج به قتل رسیدند.
مهرجویی و ریلگذاری سینمای ایران
داریوش مهرجویی فیلمساز فقید سینمای ایران با ظهورش در عرصه فیلمسازی ایران نقشههای رژیم پهلوی را که با حمایت و نفوذ بهاییها سینما را ابزاری برای نفوذ بیبندوباری در فرهنگ مردم مسلمان ایران برنامهریزی کرده بودند، نقش بر آب کرد و موج نو سینمای ایران را با همراهی سینماگران همسوی خود سامان داد تا بدین ترتیب سینمای ایران از منجلاب بیهویتی نجات یابد و به ساختارهای مورد تأیید استانداردهای سینمای جهان نزدیک شود و گامی بزرگ برای احیا و ریلگذاری آن در زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران بردارد.
مهرجویی و پایانی برای فیلم فارسی
در اواسط دهه 40 داریوش مهرجویی که برای تحصیل در رشته فلسفه به کالیفرنیا رفته بود، به ایران بازگشت و با ظهور او در سینمای تاریک آن روزها عرصه جدیدی در سینمای ایران گشوده شد که نگاه فلسفی بر آن غالب بود و با استانداردهای جهانی فیلمسازی همخوانی بیشتری داشت.
بدین ترتیب مسیری را که تحت عنوان «فیلم فارسی» محدود به نمایشی از رقص و آواز و شرابخواری و عرصهای برای تبلیغات بنگاههای تبلیغاتی کارتلهای سیگار، کابارهها و قمارخانهها شده بود و هیچ دستاوردی جز ترویج ابتذال در سبک زندگی مردم نداشت با مخاطره جدی روبهرو کرد.
دستاورد غرب برای ملت ایران در دهههای آغازین ورود سینما، طراحی الگویی برای تنزل سطح افق نگاه مردم از شاخصههای رشد و پویایی جامعه به سطحینگری و سرگرمشدن با ابزاری از جمله سینما، سیگار، کاباره و… و بازماندن از مطالبههای عمیق برای رشد علمی، توسعه کسبوکار تودهها شاخصه دیگر شده بود.
در میان هیاهوی سردر سینماها از تصاویر نیمهعریان زنان برای افزایش فروش در گیشه سینماها و تغییر در سبک زندگی مردم، پشتکار و جدیت داریوش مهرجویی برای حفظ بر تفکراتش که به سینما با نگاه بر چهارچوب حرفهای سینما و پشتوانه نگاه فلسفی مینگریست، ستودنی بود که موجب تحولی عمیق در سینمای ایران شد.
نقدهایی بر تفکرات حاکم بر موج نو سینمای ایران وجود دارد که سینما را برای سینما و بر پایه آموزهها و ادبیات و فلسفه غرب استوار میداند. این نگرش با تفکرات موج جدید فیلمسازی انقلاب اسلامی فاصله دارد؛ اما ورود آن سبب شد تا مردم با آثار سینمایی تولید داخل اما منطبق با استانداردهای جهانی آشنا شوند و توقعشان از سینما شکل جدیدی به خود بگیرد و فیلم فارسی که به جهت فنی و کیفی بسیار نازل و دمدستی بود، محبوبیت خود را از دست بدهد.
مهرجویی آرامآرام توانست با همراهی دیگر فیلمسازان موج نو سینمای ایران جریان فیلم فارسی را در سینمای ایران به زبالهدان تاریخ بفرستد و سینمای ایران را برای استقبال از انقلاب اسلامی و تبلور خود، ریلگذاری کند.
از این جهت سینمای ایران موجودیت خود را مدیون داریوش مهرجویی است که اگر در آن دوران خفقان حکومت پهلوی بر ادامه مسیری که ایجاد کرده بود پایداری نمیکرد، سینمای ایران در ابتذال فیلم فارسی به ورطه نابودی کشیده شده بود.
مروری بر کارنامه سینمایی آقای کارگردان
«الماس 33»، «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی»، «دایره مینا»، «مدرسهای که میرفتیم»، «سفر به سرزمین آرتور رمبو»، «اجارهنشینها»، «شیرک»، «هامون»، «بانو»، «سارا»، «پری»، «لیلا»، «درخت گلابی»، «دختردایی گمشده»، «داستانهای جزیره»، «میکس»، «بمانی»، «مهمان مامان»، «سنتوری»، «فرش و فرشته»، «طهران روزهای آشنایی»، «آسمان محبوب»، «نارنجی پوش»، «چه خوبه که برگشتی»، «اشباح» و «لامینور» آثار سینمایی هستند که داریوش مهرجویی کارگردانی کرده است.
از سال 1346 که فیلم سینمایی «الماس 33» اکران شد، کارنامه آقای کارگردان با فرازونشیب زیادی مواجه بوده است. شاید بتوان دوران شکوه فیلمسازی او را در دهه 60 با فیلمهایی همچون «اجارهنشینها» و «هامون» دانست.
از اواسط دهه هشتاد دیگر شاهد مهرجویی بزرگ در پرده سینما نبودیم؛ اما نکته قابل تأمل در میزان تأثیرگذاری این هنرمند نامآور در سینمای ایران است. چه آن موقع که با ظهورش در سینمای قبل از انقلاب و ساخت فیلم «گاو»، زمینهساز احیای مجدد و رشد سینمای ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی شد و چه وقتی که دروازه ورود بسیاری از چهرههای سرشناس سینمای ایران شد؛ او توانست کهکشانی از بازیگران خوشنام و ارزشمندی برای سینمای ایران پدید آورد تا به پشتوانه اینان آسمان سینمای ایران درخشان باشد.
چهرههای نامداری همچون علیرضا نصیریان، عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، گلاب آدینه، خسرو شکیبایی و بسیاری دیگر از ستارههای سینمای ایران با سینمای داریوش مهرجویی به دنیای سینما معرفی شدند.
مرور گزیدهای از آثار استاد داریوش مهرجویی فرصتی است تا با نگاهی هر چند کوتاه به آثار سینمایی او بتوانیم از او به نیکی یاد کنیم:
اجارهنشینها (1365): کمدی موفق سینمای بعد از انقلاب
یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته، بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستأجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند.
آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است؛ ولی عباسآقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزتالله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد.
در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و این امکان تفاهم بر سر چگونگی تأمین هزینههای تعمیرات را از بین میبرد.
«اجارهنشینها» بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای کمدی سینمای بعد از انقلاب، در سال ۶۵ و براساس طرحی که داریوش مهرجویی در پاریس نوشته بود، به تولید رسید که در آن شاهد درخشش بازیگرانی همچون عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حمیده خیرآبادی و فردوس کاویانی بودیم. فیلم هر چند مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت اما منتقدانی هم داشت که شاخصترین آنها محسن مخملباف بود.
هامون (1368): سرگشتگی میان عشق و ایمان
حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد، زندگی کابوسگونه خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش درباره عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد. خانه و کاشانه را ترک میکند و دست به اعمال دیوانهواری میزند.
او در حالتی پریشان، در پی شکایتهایش، خود را به امواج دریا میسپارد، اما عابدینی او را نجات میدهد.هامون را میتوان به عنوان یکی از کاراکترهای ماندگار و جریانساز سینمای مهرجویی نامگذاری کرد. هامون نماد نسل روشنفکر و سرگشته دنیای ذهنی او بود.
گاو (1348): در تقابل با سینمای مبتذل
داستان «گاو» برگرفته از کتاب «عزاداران بَیَل» غلامحسین ساعدی و با بازی درخشان عزت الله انتظامی درباره مردی روستایی است که چند روزی بیرون از روستا میرود و در نبود او گاوش که گویی همه چیز او بود میمیرد.
اهالی روستا که از دلبستگی مش حسن به گاوش خبر داشتند، تصمیم میگیرند که گاو را دفن کنند، اما به مشحسن بگویند که فرار کرده است. مش حسن این جدایی را باور نمیکند و در فراغ گاو، حالش دگرگون شده و خود را در طویله حبس میکند، تا جایی که دیگر خودش را «گاو مشحسن» میداند.
این فیلم سینمایی با اینکه با تأیید و حمایت مالی وزارت فرهنگ دوران پهلوی ساخته شد، به مزاق دربار پهلوی خوش نیامد و فیلم را توقیف کردند.
پس از انقلاب و با پخش تلویزیونی فیلم «گاو» در اولین ماههای پس از انقلاب و مهر تأیید امام خمینی (ره) بر آن، بهعنوان سینمایی که میتواند در جمهوری اسلامی ایران استمرار پیدا کند، به این فیلم جایگاهی تاریخی بخشیده شد. این فیلم توانست ناجی سینمای ایران باشد و در تاریخ سینمای ایران نامش پرفروغ شد.
مهرجویی و ادبیات
امید و باور به زیستن را میتوان در کلام و آثار مهرجویی، مرد پرعاطفه سینمای ایران مشاهده کرد؛ آن هم با ذهنی پر از افکار فلسفی از جنس عشق و زندگی که در فیلمهایش نمود داشت.
در بررسی آثار او رفاقت دیرینهاش با ادبیات کاملا مشهود است. او نه تنها در رمان و ترجمه آثار بزرگان ادبیات و فلسفه بلکه تقریبا در اکثر کارهایش اقتباسی از یک داستان و رمان ایرانی یا خارجی را دستمایه ساخت فیلمش قرار میداد.
اگرچه داریوش مهرجویی در ۱۵ سال اخیر آنچنان که باید سرحال نبود و آن سرزندگی در آثارش مانند گذشته دیده نمیشد، نمیتوان بر اراده و درک عمیق او از چیستی و جهان پیرامونش به سادگی گذشت.
او علاوه بر فیلمسازی در نوشتن رمان و ترجمه کتابهای بزرگان ادبیات و فلسفه ید طولایی داشت و آثار مختلفی را در طول حیاتش منتشر کرد.
«بُعد زیباییشناختی»، «جهان هولوگرافیک»، «غرب واقعی و طفل مدفون»، «درس و آوازهخوان طاس»، «یونگ، خدایان و انسان مدرن» از جمله آثار مهرجویی در بخش ترجمه کتاب است و در بخش رمان به معرفی اجمالی چکیدهای از آثار این نویسنده فقید بسنده میکنم.
به خاطر یک فیلم بلند لعنتی:
داستان با شرح فعالیتهای فیلمسازی یکی از دانشجویان فیلمسازی (قهرمان و راوی داستان) و دوست صمیمیاش حمید میرمیرانی آغاز میشود. سپس به ماجراهای عاشقانهاش با سلما میپردازد.
در خرابات مغان:
داستان رابطه یک پسر ایرانی مسلمان و یک دختر کاتولیک ایتالیاییتبار است. در کشاکش اندیشه و ایمان درگیر عشق عمیقی میشوند و میخواهند به زندگی مشترک بپردازند تا این که واقعه ۱۱ سپتامبر پیش میآید.
سفر به سرزمین فرشتگان:
این رمان داستان زندگی یک زوج به نام کسری آریا و همسرش سیما را روایت میکند که با دریافت یک ایمیل متوجه میشوند برنده یک جایزه هشت میلیون دلاری شدهاند. دریافت پول جایزه منوط به حضور آنها در لس آنجلس آمریکاست. به همین خاطر همه زندگی خود را میفروشند و راهی آمریکا میشوند.
آن رسید لعنتی:
این رمان داستان زندگی یک کارگردان سینماست. قهرمان قصه که فردی به اسم بهزاد جاوید است، چند سال قبل سریالی برای تلویزیون ساخته که بسیاری به خاطر این سریال از او تقدیر میکنند و قرار میشود تلویزیون هزینه ساخت سریال را به او بدهد.
به همین خاطر تغییراتی در زندگی ایجاد میکند. خانه عوض میکند و… زیر بار قرض میرود. با گذشت زمان بهزاد متوجه میشود که از پول خبری نیست.
سفرنامه پاریس، عوج کلاب:
سفرنامه اول تلفیقی بین واقعیت و خیال است و شخصیتها حقیقی نیستند. سفرنامه دوم داستان سفر کارگردانی ایرانی برای شرکت و اکران فیلمش در کن است که راهی فرانسه میشود، اما فیلم به خاطر شرایط بحرانی کشور و تصمیم عوامل کانون پرورش فکری به جشنواره نمیرسد.
برزخ ژوری:
مهرجویی در این کتاب درباره زندگی و تأملات فلسفی و هنری، دغدغهها، تناقضات و دلمشغولیهای خودش نوشته است.