به گزارش اصفهان زیبا؛ فرهنگ پدیدهای گسترده است که در هر منطقه جغرافیایی تعریف و مقتضیاتی برای آن وجود دارد. در این میان، گاهی اوقات رویدادهایی که در یک منطقه برگزار یا مقرراتی که وضع میشود، بهیکباره تغییرمسیر محسوسی را به جامعه محلی و بومی تحمیل کرده و آنها را در مسیر طبیعی زندگیشان تا اندازهای دچار سردرگمی میکند؛ تا آنجا که بعد از مدتی احساس ازخودبیگانگی به آنها دست میدهد و نهایتا ناچار به طرد محل سکونتشان میشوند.
درواقع، گاهی ایجاد یک تغییر کاربری گسترده در یک منطقه یا بافت محلی، گفتمانی را به منطقهای حاکم میکند؛ مثلا تغییر کاربریهای گستردهای که در حوزه گردشگری ایجاد میکنیم، یک گفتمان گردشگری را بر محله و منطقه موردنظر غالب میکند و جمعیت کثیری با عنوان گردشگر به ذینفعان و حتی ذینفوذان آن محله تبدیل میشوند.
آنها مناسبات خاص خود را دنبال میکنند و رفتارها، استانداردها و سبک زندگی خاصی دارند که گاه با بافت محلی تفاوتهایی دارد؛ به همین دلیل نیز این مسئله گاهی حتی منجر به ایجاد تنشهایی میان گردشگران و بافت محلی میشود و آسیبهایی را متوجه ساکنان محلی میکند؛ چنانکه در برخی از مواقع ارزشها و باورهای این دو گروه با همدیگر متفاوت است و گاهی نیز جامعه محلی را به این نتیجه میرساند که این محدوده عملا برای گردشگران است و گویی همه تلاشها بر این است که آنها در اینجا مستقر شوند و اینجا دیگر جای آنها نیست!
آنها به این باور میرسند که اگر بخواهند در محل سکونتشان بمانند، باید تحت استانداردهای مشخص و تعریفشدهای عمل کنند و همین موضوع باعث میشود این افراد احساس تعلقشان به محله کم شود و حتی ناچار به ترک منطقه خود شوند.
بیتردید کسی که قصد دارد در خصوص راهاندازی یک بومگردی در یک منطقه اقدام کند یا یک خانه تاریخی را تغییر کاربری دهد، باید خودش در آن منطقه سکونت داشته باشد و با سبک زندگی و وضعیت غالب در آنجا ادغام شده باشد؛ نه اینکه عینا مشابه این سبک شده باشد و به نحوی، دکوراتیو زندگی کند یا به امری وانمود کند؛ بلکه باید چهارچوبهایی را از آن بافت و جامعه محلی پذیرفته باشد و بعد با درنظرگرفتن و پذیرش این چهارچوبها و حرکت در مسیر آنها برای سرمایهگذاری در این حوزه اقدام کند.
اگر فرد با ارزشهای موجود در میان جامعه محلی همسو نباشد، بیشک نمیتواند به جزئی از آنها تبدیل شود و اقدام او برای تغییر کاربری یا راهاندازی بومگردی با مشکلاتی روبهرو خواهد شد که در بالا به برخی از آنها اشاره شد.
لازم است اشاره کنم که منظور از ارزشهای موجود در میان جامعه محلی نیز دقیقا امور عینی و محسوس نیست؛ بلکه مقصود کلیت حیات اجتماعی آن محدوده است که فرد باید با آن همسو و هماهنگ باشد.
باید توجه داشت که هرگونه تغییر کاربری خانههای قدیمی در محلهها صرفا راهاندازی یک کسبوکار برای کسب سود اقتصادی و منفعت مالی به هر قیمتی نیست و گاهی حتی لازم است برای پیشگیری از واردآمدن آسیبهای مذکور با بافت و جامعه محلی به حاشیه سود اقتصادی کمتری هم قناعت کرد؛ چراکه نگهداری و صیانت از بافت و جامعه محلی ارجحیت غیرقابلانکاری نسبت به هر امر دیگری دارد؛ چنانکه این موضوع نهتنها در میان سرمایهگذاران و بخش خصوصی که قصد فعالیت در حوزه تغییر کاربری خانههای قدیمی و راهاندازی بومگردی و… را دارند، بلکه در حوزه سیاستگذاری هم بسیار اهمیت دارد و باید موردتوجه و اولویت سیاستگذاران بالادستی قرار گیرد؛ چنانکه نوع و میزان حمایت نهادهای بالادستی از فعالان این عرصه باید به نحوی باشد که صاحبان کسبوکارها را بهسمت هماهنگشدن با جامعه محلی سوق دهد.
با این حساب، رونقبخشیدن به صنعت گردشگری از طریق تغییر کاربری خانههای تاریخی اولویتی است که در جایگاهی پایینتر از همراهی با اجتماعهای محلی ساکن و زندگی اجتماعی آنها قرار دارد؛ حتی اسناد و منشورهای اخیر مرمت و حفاظت شهری نیز بر این موضوع تأکید دارند و نهادهای بینالمللی مانند یونسکو و ایکوموس هم در متنهای اخیرشان تأکید بسیار زیادی به احترام به حقوق اجتماعهای محلی، تأمین نیازهای آنها و هماهنگی با آنها دارند.
در این میان، برای متولیان شهر و مدیریت شهری نیز رسالتی قابلتوجه در این زمینه در نظر گرفته میشود؛ چنانکه شهرداریها بهعنوان ارائهدهنده خدمات مختلف عمرانی، خدماتی، شهری و… در محلهها میتوانند رویکرد خود را به جای آمادهسازی فضاهای محلی صرفا برای بهرهمندی گردشگران و جلب رضایت آنها، رسیدگی به مشکلات و تأمین نیازهای جامعه محلی قرار دهند و خدمات خود را متناسب با آنچه نیاز جامعه محلی است، ارائه کنند.
این موضوع در سادهترین امور مربوط به فضاهای محلی قابلبررسی است؛ چنانکه مثلا بهسازی یک مسیر در یک محله منطبق با هر یک از این دو رویکرد، نتایج متفاوتی بهدنبال دارد؛ بنابراین، اینها دو مسیر متفاوت را پیش روی مدیریت شهری قرار میدهند که انتخاب هرکدام نتایج متفاوتی را عاید محله و درنهایت شهر خواهد کرد.