«متشکریم ایران» هشتگی است که بعد از پهلو گرفتن نخستین نفتکشهای حامل سوخت ایران در سواحل ونزوئلا در فضای مجازی از سوی مردم و مقامات بلندپایه این کشور داغ شد و توجه جهان را بیش از گذشته به آبهای کارائیب جلب کرد. تلویزیون دولتی، تحت نظارت نیکلاس مادورو، با پخش تصاویری از مقامات جمهوری اسلامی ایران به استقبال محمولههای سوخت میرود که این روزها ونزوئلا بهشدت به آن نیازمند است. کاراکاس میگوید، این نشانه برادری، استقلال، اتحاد و نقطه عطفی در روابط دوجانبه است. سفارت ایران در ونزوئلا هم در پیامی توییتری از اسکورت نیروهای مسلح ونزوئلا تقدیر کرده و نوشته «زندهباد دوستی بین ایران و ونزوئلا». آمریکا بزرگترین حضور نظامی خود را در دریای کارائیب تجربه میکند. برخی ناظران بر این باورند که ورود بدون مانع نفتکشها به آبهای ونزوئلا سرآغاز پروژه شکست تحریمهاست که میتواند بازار نفت را تحتتأثیر قرار دهد. برخی هم به شکلگیری جبههای با مشارکت چین اشاره میکنند. ایران و ونزوئلا، دو تولیدکننده بزرگ نفت در جهان در اوایل دهه ۸۰ شمسی، در دورهای که صنعت نفت و وضعیت اقتصادی ایران در شرایط بهمراتب بهتری قرار داشت، نیز تجربهای مشابه داشتند و البته هیچگاه نتوانستند نظم جهانی یا بازار نفت را به چالش بکشند. ادعا میشود که ونزوئلا درازای سوخت، طلا به تهران پرداخت میکند؛ ادعایی که مقامات ایران آن را رد کردهاند. بحران انرژی در ونزوئلا به حدی است که بیماران نمیتوانند خود را به بیمارستان برسانند و محصولات کشاورزی این کشور در حال نابود شدن است. روزنامه والاستریت ژورنال به نقل از برخی منابع آمریکایی گزارش داده است، بهجز پنج نفتکش ایرانی که سوخت ایران را به ونزوئلا منتقل میکنند، دو نفتکش غیر ایرانی نیز در همین مسیر حرکت میکردند، اما به دنبال تهدید آمریکا به تحریم آنها، حرکت بهسوی ونزوئلا را متوقف کردند. امیر مقامی، استاد و پژوهشگر حقوق بینالملل، در گفتوگویی به بررسی ابعاد مختلف رابطه تجاری ایران و ونزوئلا پرداخته است. او معتقد است نفتکشهایی که با موفقیت به سواحل ونزوئلا رسیدند، نشاندهنده شکست سیاست یکجانبهگرایی دولت فعلی آمریکا هستند. مقامی میافزاید: «سیاست یکجانبهگرایی که امروز در روابط بینالمللی شاهد آن هستیم، با روی کار آمدن ترامپ ابعاد تازهای به خود گرفته است و قبل از ترامپ نیز در دوران جورج بوش، شاهد یکجانبهگرایی آمریکا بودیم.» این پژوهشگر حقوق بینالملل تأکید میکند: «از نمادهای ویژه این یکجانبهگرایی، خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهایی بود که باید لغو میشد و در کنار لغو تحریمها، ایران نباید با وضع تحریمهای جدید مواجه میشد.» مقامی تصریح میکند: «در چنین شرایطی اگر دولتی بتواند با برقراری رابطه با دولتهای دیگر، سیاستهای یکجانبهگرایی را که نقض حقوق بینالملل است به چالش بکشد، پیروزی مهمی به دست آورده است.» او در ادامه به قطعنامههای شورای امنیت در خصوص تحریم حق کشتیرانی ایران اشاره میکند و میگوید: «در چهارچوب قطعنامه 1929 علیه ایران، محدودیتهای زیادی در خصوص کشتیرانی داشتیم که شامل حق بازرسی و حق توقیف کشتیهای ایرانی میشد که مشکوک به حمل مواد غیرمجاز هستهای هستند. حتی در چهارچوب این قطعنامه، سوخت و خدمترسانی به کشتیهای ایرانی نیز ممنوع بود که البته این تحریمها در چهارچوب برجام و با تصویب قطعنامه 2231 لغو شد.» او تأکید میکند که خروج آمریکا از برجام، بیاعتنایی به قطعنامه شورای امنیت بود، درحالیکه آنچه ایران انجام داده، در چهارچوب مقررات و با رعایت حقوق بینالملل است. مقامی در پاسخ به این پرسش که آیا روابط ایران با کشوری همانند ونزوئلا که در شرایط بسیار سخت اقتصادی است، میتواند برای ما سودمند باشد، میگوید: «یک دیدگاه در رابطه با کشورهایی که تحت تحریم آمریکا هستند وجود دارد و آن این است که این کشورها حتی بهصورت موقت باید یک کلونی تشکیل دهند و روابط تجاری و اقتصادی بین خود را تقویت کنند. این راهحل ممکن است در کوتاهمدت پاسخگو باشد، اما در بلندمدت به استمرار یا توقف هژمونی دلار در روابط بینالمللی بستگی دارد که احتمالاً این راهحل تنها جنبه تسکینی پیدا میکند و چارهساز نخواهد بود.» این استاد حقوق بینالملل در ادامه و در پاسخ به این پرسش که معامله سوخت در برابر طلا که در این روزها بحثهای زیادی بر سر آن صورت گرفته، چقدر میتواند محتمل باشد، بیان میکند: «تحریمهای آمریکا جنبه فراسرزمینی دارد و البته مغایر حقوق بینالملل است. متأسفانه دولتها به دلیل پیامدهای اقتصادیای که عدم همکاری با آمریکا برایشان ایجاد میکند، با این تحریمها همکاری میکنند.» مقامی ادامه میدهد: «تحریمهای ونزوئلا هم جنبه فراسرزمینی دارد و دولت این کشور را با بحران جدی مواجه کرده است. تحریمها بعد از انتخابات ریاست جمهوری 2019 کاراکاس تشدید شد. اکنون دنیا در حال مبارزه با کووید 19 است و همین مسئله آثار بیشتری بر زندگی مردم ونزوئلا گذاشته است.» او میافزاید: «در گزارشهای متعددی که نهادهای بینالملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل منتشر کردهاند، مسلم شده که تحریمهای آمریکا بسیار بیشتر از اینکه بر ایران اثر گذاشته باشد، بر زندگی مردم ونزوئلا اثرگذار بوده است؛ تا جایی که دولت ونزوئلا این تحریمها را جنایت بینالمللی تلقی کرده و از دیوان کیفری بینالمللی خواسته تا به این جنایت رسیدگی شود.» مقامی خاطرنشان میکند: «با تمام شرایطی که شرح داده شد، احتیاج ونزوئلا به سوخت ایران امری مسلم است، اما اینکه شرایط خاص حاکم بر ونزوئلا این کشور را مجبور میکند که منابع طلا در اختیار ایران قرار دهد امری بعید نیست و در صورت توافق میتواند مورداستفاده قرار گیرد، زیرا بسیاری از دولتها، طلا را که پشتوانه اقتصادیشان هست عرضه و بهجای آن پول چاپ میکنند و این مسئلهای است که باید توسط کارشناسان اقتصادی موردبحث ویژه قرار گیرد.» او در پاسخ به این پرسش که در روزهای اخیر بحثهای زیادی در رابطه بااینکه ایران توانسته سیاست نفت در برابر غذا را به سیاست نفت در برابر طلا تبدیل کند به وجود آمده، آیا با این دیدگاه موافقید یا خیر، میگوید: «نباید برای تحریمهای ایران اصطلاح نفت در برابر غذا را به کار گرفت. این اصطلاحی است که در زمان تحریمهای عراق استفاده شد و کاملاً تحقیرآمیز است و برای کشوری همانند ایران اصلاً شایسته نیست.» مقامی تأکید میکند: «سیاست آمریکا در برابر ایران، نفت در برابر غذا نیست. سیاست آمریکا تحریم تا گرسنگی و طغیان است و این چیزی است که رسماً توسط وزیر امور خارجه آمریکا اعلامشده و به همین جهت یک سیاست خصمانه و غیرانسانی است؛ اما اینکه ایران بتواند چنین تحریم گسترده و با اهداف جنایتکارانهای را دور بزند و تبدیل به فرصت همکاری با کشورهای دیگر کند، بسیار قابلتأمل است و میتواند در آینده روابط بینالملل ایران با سایر کشورها تأثیرگذار باشد.» این استاد حقوق بینالملل میافزاید: «کـــشورهـای اروپـایــی و روســیـه هم نسبت به اقتدار دلار در روابط و نظام اقتصادی باقیمانده از جنگ جهانی دوم با ایران همصدا شدهاند و آنها هم خواستار اصلاح نظام سیاسی بینالمللی هستند، ولی فرصت مناسبی برایشان فراهم نشده که بتوانند خود را از زیر سیطره آمریکا خارج کنند؛ ممکن است تحریمها موقتاً فضایی را برای به چالش کشیدن این نظام پولی بینالمللی ایجاد کرده باشد.» ونزوئلا از سوی دیگر درگیر یک جنگ سیاسی داخلی است و آن بحران بر سر ریاست جمهوری است. این بحران از ۱۰ ژانویه ۲۰۱۹ آغاز شد. در این تاریخ، مجلس ملی ونزوئلا، نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۸ را که منجر به پیروزی نیکلاس مادورو شد، نامعتبر اعلام کرد. مجلس ملی ونزوئلا در این روز، خوان گوایدو را بهعنوان رئیسجمهور مـوقـت مـعـرفـی کرد. نشستهای ویژهای نیز در تاریخ ۲۴ ژانویه در سازمان کشورهای آمریکایی و در تاریخ ۲۶ ژانویه در شورای امنیت سازمان ملل متحد برگزار شدند، اما نتیجهای در پی نداشتند. دولت مادورو میگوید این یک کودتا بوده که توسط ایالاتمتحده برای سرنگونی او و در اختیار گرفتن منابع نفتی کشور انجامشده است. از همین رو دادگاهی در بریتانیا روز پنجشنبه اعلام کرد که قبل از تصمیمگیری درباره درخواست نیکولاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا، برای تحویل گرفتن طلاهای این کشور که در بانک بریتانیا به امانت گذاشته شده است، باید مشخص شود که کدامیک از دو رقیب اصلی ریاست جمهوری در ونزوئلا را باید به رسمیت شناخت. ونزوئلا برای دههها طلاهای ذخیرهشده خود را بهعنوان بخشی از ذخایر بانک مرکزی این کشور در بانکهای بینالمللی ازجمله انگلیس ذخیره کرده است. همین خبر، گمانهزنیها بر سر معامله سوخت ایران با طلا را افزایش داده است. در کنار همه خوشبینیها و پیروزیای که ایران توانست در رساندن نفتکشهایش به سواحل ونزوئلا به دست آورد و رقیب دیرینهاش، آمریکا را به گوشه رینگ بکشاند، برخی تحلیلگران معتقدند که ونزوئلا در سپهر اقتصاد کشورهای جهان در رتبه پایین قرار دارد و ارزش پولی این کشور بسیار نامناسب است و بنابراین معامله با آن، بازی با اسب مرده است. در شرایطی که ایران تحت تحریمهای شدید آمریکا قرار دارد و ازلحاظ اقتصادی با بحرانهای متعددی روبهروست و معیشت مردم با آسیبهای جدی مواجه شده، باید امیدوار بود که هم مردم ونزوئلا بتوانند از این معامله بهرهمند شوند و هم اقتصاد ایران بتواند ضررهای ناشی از تحریمهای آمریکا را اندکی جبران کند و علاوه بر پیروزیهای سیاسی، چرخ زندگی ایرانیان هم اندکی بر مدار آرامش بچرخد.