این مسئله همچنین در سالهای اخیر نیز با مشکلات اقتصادی اجتماعی همراه شده و این یعنی با افول رشد جمعیت در سالهای آینده با جمعیتی پیر و بیتحرک سروکار خواهیم داشت که خرجشان بیشتر از دخلشان است. در گفتوگو با دکتر کورش محمدی، جامعهشناس و رئیس کمیسیون اجتماعی شورای شهر اصفهان به تبعات تجرد قطعی پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که مجردِ مجردماندن موجب ایستایی جمعیت شده، آسیبهای روانشناختی به بار آورده و باعث میشود تا جامعه باروری خود را ازدستداده، به سمت فاجعهای انسانی حرکت کند. به باور دکتر کورش محمدی، یکی از مهمترین دلایل بالا رفتن سن ازدواج در جامعه و رسیدن به تجرد قطعی «تغییر زنجیره ارزشها و معیارهای جدید جامعه در مقوله ازدواج، نسبت به ارزشها و معیارهای گذشته است.» او معتقد است که «این زنجیره ارزشها قطعشده و موجب به تأخیر افتادن سن ازدواج و درنهایت سن باروری شده است.» بهعنوانمثال «اگر در گذشته با مهر و نکاح مبتنی بر سنت حضرت رسول(ص) و الگوگرفتن از زندگی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) زندگی تشکیل میشد، آن برای جامعه یک ارزش بود، اما امروز به اندازهای فضای تعامل در بسیاری از خانوادهها برای ازدواج پیچیده شده که شاید کمتر جوانی توان تحقق و تأمین آن معیارها را دارد.»
او بیشترین آسیب را از اینجانب میداند و نتیجه متقابل آن را بالارفتن سن ازدواج و باروری عنوان میکند؛ مشکلی که متعاقب آن «موجب بهتعویقافتادن تشکیل خانواده و درعینحال انحراف در رفتار برخی از جوانان میشود.»
نرخ پایین باروری رو بهسوی پیری
این جامعهشناس، جوامعی را که نرخ باروریشان پایین است، ازجمله جوامعی قلمداد میکند که «خیلی زود به سمت پیـری میروند.» بنابراین «رابطه معکوسی بین افزایش سن ازدواج و کاهش نرخ باروری است» مسئلهای که به گفته او پس از مدتی جمعیت سالخورده را تشکیل میدهد؛ به همین خاطر محمدی هشدار میدهد که «داریم از جامعه جوان دیروز عبور میکنیم و به یک جامعه سالخورده تبدیل میشویم، یعنی اینکه میزان تحرک و پویایی پایین میآید و دیگر جوانان انگیزهای برای ازدواج ندارند.» توقعات مادی به نظر این جامعهشناس ازجمله موارد جابهجا شده در زنجیره ارزشهاست. او میگوید: «نگاه معیشتی و اقتصادی که امروز خانوادهها به مقوله ازدواج دارند، موجب شده است که بسیاری از آنها از پس تأمین هزینههای سنگین برگزاری مراسم ازدواج برنیایند.» او این موارد را از تأمین جهیزیه تا برگزاری جشن عقد و عروسی و… عنوان کرده و میگوید: «پسازآن، تهیه مسکن و اشتغال و شرایط آن از دیگر عوامل مهم جابهجاشده در این زنجیره هستند.»
دوری دوجنس، روابط غیرماهرانه
کورش محمدی روابط غیرماهرانه جوانان از هر دو جنس را هم از دیگر عوامل شکلنگرفتن یک رابطه خوشهنگام میداند و معتقد است که این رابطهها «مبتنی بر ارزشهای طرفین نیست و بیشتر جنبه احساسی و عاطفی دارد و باعث میشود که بخشی از آن نیاز تکاملی و غریزی جوانان در ارتباطات اولیه تأمین شود و بهنوعی یک نیاز ذاتی با یک رابطه نامتعارف در حداقلها تعریف شود.» او تأکید میکند: «اینجاست که آن احساس نیاز اولیه که عامل ازدواج است، از بین میرود.» تمامی این عوامل در کنار مسائل اقتصادی، معیشتی و باور عمومی جامعه به نظر او «پازل پیچیدهای را برای تأخیر در سن ازدواج به جامعه ارائه میدهد.» الگویی جدید که به گفته محمدی، نتیجه چند دهه تحولات ساختاری در حوزه اجتماعی و حتی اقتصادی ماست و بهنوعی در جامعه در حال گذار ما اتفاق افتاده و «نتیجه بیتوجهی و بیتدبیری در انسجام برنامهریزیهای اجتماعی در جامعه است.» بنابراین به نظر او نیاز به چند استراتژی دارد «نخست ایجاد آموزشوپرورشی با هدف افزایش مهارت جوانان که حداقل بتوانند با نسل بعد از خودشان بهعنوان جوانانی ماهر تعامل و ارتباط داشته باشند.» نکته دوم «تأمین نیازها و مرتفعکردن مشکلات معیشتی، اشتغال و مسکن در حد رایگان و نه کمرشکن است.» او همچنین تأکید دارد: «نباید فراموش کرد که روشهای تربیتی ما هم بهنوعی تداعیکننده همین تجرد قطعی است.» اما چرا؟ به گفته محمدی یکی از روشهایی که در الگوهای تربیتی خانوادهها وجود دارد «نگاه افراطی به فرزندپروری است.» بهعنوانمثال «بهجای افزایش مهارتهای ارتباطی فرزندانشان برای ایجاد تعامل سالم مثبت و بیآسیب با جنس مخالف، بهطور دائم از تئوری ترس استفاده کرده و دخترانشان را از پسران و پسران را از دختران میترسانند». این مورد از دیگر مواردی است که به گفته این جامعهشناس «در آینده جوانان ما را به اوج بیمهارتی در ارتباط با جنس مخالف میرساند؛ بنابراین تجربه و دانشی برای ارتباط با جنس مخالف ندارد و خانوادهاش هم با همین رویکرد او را بزرگ کرده و طبیعی است که نمیتواند انتخاب درست داشته باشد و بعد از مدتی طبق آمارها، حدود 60 درصدشان در همان پنج سال اول زندگی مشمول طلاق میشوند که بهنوعی بیثباتی در پایههای خانواده را نشان میدهد.»
تجرد قطعی، آسیب و افسردگی
به گفته این جامعهشناس «تجرد قطعی نتیجه فرار جوانان از درگیر شدن با مشکلات و معضلاتی است که در مسیر تشکیل خانواده در حوزههای اجتماعی،اقتصادی و حتی فرهنگی وجود دارد.» او معتقد است که «عوارض تجرد قطعی در آینده میتواند برای جامعه فاجعهآمیز باشد. اینگونه بنیان خانواده آسیب میبیند، جمعیت جوان جامعه روبه کاهش میرود، نرخ باروری هم قطعا کاهش پیدا میکند، جمعیت پیر افزایش مییابد، روابط نامتعارف بسیاری شکل میگیرد و طبیعی است که با افزایش حجم افسردگی و اختلالات روانشناختی درنتیجه آسیبها و ناکامیهای دوره تجرد قطعی برای زنان و مردان روبهرو شویم؛ زیرا آنها اهداف خاصی در زندگی ندارند، دچار آسیب و افسردگی خیلی جدی میشوند و عوارضش به لحاظ جمعیتشناختی میتواند برای جامعه دهشتبار باشد، همچنین میتواند پویایی و نشاط جامعه را بگیرد.» محمدی درنهایت بیشترین آسیب در تجرد قطعی را متوجه زنان میداند و معتقد است که «قطعا در آینده زنان بیآینده و بیهدفی وجود خواهند داشت که ممکن است توسط بسیاری از مردان آسیبهایی را تجربه کنند. وقتی تعداد این افراد زیاد شود، موج ناکامی در بنیان خانواده رشد میکند و آسیبهای جبرانناپذیری را به جامعه میزند، بنابراین ضروری است که باروری در جامعه افزایش پیدا کند تا از بروز هرگونه فاجعه انسانی جلوگیری شود.»




