اما پرسش اینجاست که مهمترین برگبرنده ترامپ چیست؟ بسیاری از کارشناسان، مذاکره و توافق با ایران را استراتژیکترین دستاورد برای او میدانند؛ موضوعی که امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» بر آن تأکید میکند. مشروح این مصاحبه را میخوانیم.
تحریمهای تسلیحاتی ایران 27مهر بعد از 13 سال به پایان میرسد؛ اما ترامپ مُصر به تمدید آن است. این اصرار، با انتخابات قریبالوقوع آمریکا ارتباطی دارد؟
ارتباط چندانی میان فضای انتخاباتی آمریکا و تلاش برای تصویب قطعنامه علیه ایران وجود ندارد. این موضوع به موقعیت انتخاباتی دونالد ترامپ نیز لطمه نمیزند. اتفاقا این طرح پیشنهادی آمریکا به شورای امنیت از آن دست اقداماتی است که برای ترامپ نقطهقوت بهحساب میآید و او میتواند روی آن مانور انتخاباتی خوبی به نفع خود دهد؛ چراکه تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی بهشدت ضد ایرانی و طرفدار رژیم صهیونیستی و همچنین تحتتأثیر نفوذ لابیهای اعراب هستند و ایران را یک کشور آشوبگر و سردمدار تروریسم میدانند. درواقع این عمل ترامپ ازنظر ما ایرانیها اقدام ناپسندی است و این بدان معنی نیست که آمریکاییها نیز از این منظر به این موضوع مینگرند.
ترامپ و بایدن دو رقیب اصلیاند. موضع چین، روسیه و ایران دربرابر این دو رقیب چه تأثیری بر انتخابات دارد؟
ایران، چین یا روسیه، در انتخابات آمریکا دخالت یا دستکاری ندارند، بلکه این صحبتها که از سوی مقامات اطلاعاتی آمریکایی زده شده، به معنای تلاش برای تأثیرگذاری بر ذهن رأیدهندگان آمریکاست تا اقدامات مخرب فیزیکی؛ چراکه در جامعه آمریکا سلایق و دیدگاههای مختلفی وجود دارد و تعداد بسیار گستردهای از مردم آمریکا همچنان مردم ایران را مسبب تسخیر سفارت آمریکا میدانند. پس اگر کسی بیاید و ژست احترامآمیز و محکمی علیه ایران اتخاذ کند، با چهارچوبهایی که در جامعه آمریکا وجود دارد، این موضوعها حتی موجب رأیآوری هم میشود.
برخی تحلیلگران میگویند دونالد ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری به مذاکره با ایران نیاز دارد. چرا ایران از این فرصت برای رفع تحریمها و از بین بردن فشار حداکثری آمریکا استفاده نکند؟
این یک واقعیت است که ترامپ تا به امروز هیچ دستاورد بزرگی در عرصه سیاست خارجی نداشته است؛ عدم موفقیت در مذاکره با کرهشمالی، چین و روابط نامطلوبش با متحدان اروپایی هـمگی نشاندهنده این موضوع است. امروز اما ترامپ نیازمند یک چشمانداز یا برگ برنده بهمنظور پیروزی در این رقابت است. بااینحال اگر آمریکا بتواند با ایران به توافق برسد و نام خود را در کنار باراک اوباما در توافق با ایران قرار دهد، میتواند از این موضوع بهرهبرداری لازم را انجام دهد. اما این بدان معنی نیست که آمریکاییها شرایط مذاکره و توافق با ایران را دارند. ترامپ ازیکطرف از توافق با ایران صحبت میکند و از طرف دیگر در تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران و بازگرداندن تمامی تحریمهای شورای امنیت علیه ایران است. او البته با ترور سردار قاسم سلیمانی، هر روزنه و دریچهای را برای گفتوگو با ایران بست؛ بنابراین گفتههای ترامپ الزاما به معنای این نیست که مورد تأیید هیئتحاکمه یا نظام تصمیمگیر ایالاتمتحده آمریکا قرار میگیرد. در حال حاضر ایران نیز هیچگونه موقعیت و شرایطی برای مذاکره با آمریکا ندارد و آمریکاییها نیز تمایلی برای این مذاکره ندارند. بنده حتی معتقدم آمریکاییها در حال تلاش برای از بین بردن اندک احتمال موافقت ایران برای مذاکره با خودشان نیز هستند. به عبارتی اگر احتمالی برای مذاکره با ایران وجود داشته باشد و افرادی هم در ایران موافق این اقدام باشند، آمریکاییها عامدا در حال از بین بردن این شانس برای توافق با کشورمان هستند.
شعار اخیر ترامپ مبنی بر توافق فوری با ایران در صورت پیروزی در انتخابات را چگونه تحلیل میکنید؟
تحقق شعارهای انتخاباتی پس از برگزاری انتخابات بسیار کم است. گاهی نامزد پیروز، خواستار عملی کردن شعارهایی است که قبل از انتخابات سر داده؛ اما مشکلات ساختاری مانع از عینیت بخشیدن به آن شعارها میشود. از طرفی اگر فرض را بر این بگذاریم که ترامپ بخواهد شعار توافق با ایران را تحقق بخشد و هیچ مخالفت ساختاری از درون سیستم آمریکا در این مورد وجود نداشته باشد، بازهم نیاز به تغییر رفتار آمریکا حتی با این شرایط وجود دارد. آمریکاییها سالها چنین عنوان میکردند که ایران باید تغییر رفتار دهد؛ درحالیکه خودشان اگر خواستار تفاهم یا توافق با ایران هستند، باید رفتار خود را تغییر دهند. اولین قدم در این راه، حذف سیاست فشار حداکثری بر ایران است. ترامپ باید به برجام برگردد و تحریمها علیه ایران را لغو کند. پسازآن شاید روزنههایی برای مذاکره با ایران ایجاد شود. از طرفی در داخل ایران نیز میزان بیاعتمادی به دولت آمریکا حتی از سوی جریانهایی که مدافع مذاکره با آمریکا بودند زیاد شده است. رفتاری که ترامپ در قبال برجام به کار بست، بیاعتمادی به واشنگتن را افزایش داد. این بیاعتمادی تنها از سوی ایران نیست و بسیاری از کشورهای دیگر نیز به آن دچار شدند؛ چراکه آمریکا نشان داد بدون درنظر گرفتن شرایط و بهراحتی از توافقهای بینالمللی خارج میشود. ایالاتمتحده نیز پس از تغییر رفتار خود درباره ایران باید اعتمادسازی را آغاز کند که در صورت هرگونه گفتوگو بازهم به تعهدات خود عمل خواهد کرد و رفتاری را که در قبال برجام انجام داد، در توافقهای بعدی تکرار نخواهد کرد.
آیا توافق با ایران حتی در حد همین شعارها میتواند بر پیروزی ترامپ در انتخابات 2020 مؤثر واقع شود؟
این شعار اقدام پسندیده و پذیرفتهشدهای برای مخالفان و منتقدان ترامپ نخواهد بود. ترامپ چه این شعار را بدهد چه ندهد، نفعی از این موضوع نخواهد برد. انتخابات آمریکا آنچنان حیثیتی و قطبی شده است که حامیان ترامپ و جمهوریخواهان با هر عقیدهای به حمایت از ترامپ برمیخیزند. مخالفان و منتقدان اما به چنین شعارهایی از سوی ترامپ اعتقاد ندارند؛ آنها این موضوع را مطرح میکنند که او چهار سال فرصت مذاکره با ایران را داشت؛ اما این اقدام صورت نگرفت و حتی اقدامات غیرقابل درکی درخصوص ایران انجام شد. بهعبارتی باور و تحقق این شعار پس از پیروزی ترامپ چه در آمریکا و چه در ایران بسیار سخت است.
توافق صهیونیستها و امارات که به گفته ترامپ با میانجیگری آمریکا رخ داد، چه تأثیری برای ترامپ دارد؟
موضوع توافق امارات و اسرائیل، تنها برای جامعه نخبه آمریکا حائز اهمیت است. از طرفی هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان از توافق اسرائیل با کشورهای عربی استقبال میکنند. بهطور گسترده این توافق برای مردم خیلی قابل اهمیت نیست؛ چراکه آمریکا هماکنون در مواجهه با بحرانهای متعدد کرونا، بیکاری و نژادی قرار دارد و این توافقها دغدغه مردم عادی نیست. برای مردم آمریکا چندان اهمیتی ندارد که اسرائیل با چه کشوری رابطه دارد یا ندارد. دونالد ترامپ نیز قطعا از این موضوع بهرهبرداری انتخاباتی خواهد کرد؛ اما اینکه بگوییم این توافق بهعنوان یک برگ برنده برای او بهحساب میآید، باید بگوییم خیر. سیاست خارجی در جایی برای نامزد انتخاباتی اهمیت دارد که آن موضوع به زندگی روزمره مردم ارتباط پیدا کند. صلح رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی به زندگی روزمره مردم آمریکا هیچ ارتباط و نفعی ندارد. ازاینجهت میتوان گفت این توافق تنها بهعنوان یک دستاورد در سیاست خارجی آمریکا و در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به ثبت خواهد رسید. اولین قرارداد صلح با یک کشور عربی در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر رخ داد؛ اما کارتر با داشتن این رزومه نتوانست در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری پیروز شود. بنابراین، این موضوع نمیتواند بهعنوان یک فاکتور در انتخابات عمل کند. ترامپ تنها میتواند از آن بهعنوان یک موفقیت در عرصه سیاست خارجی یاد کند. همه رئیسجمهورهای آمریکا معمولا در یکی از حوزهها و در رابطه با چند کشور دستاوردی را ارائه کرده و به نقطه عطفی با هر یک از آن کشورها در سیاست خارجی آمریکا رسیدهاند. ترامپ بسیار تلاش کرد که با ایران، کرهشمالی، روسیه و چین به توافق برسد؛ اما نشد. در خصوص ارتباط با متحدانش در ناتو نیز نتوانست به نتایج خوبی دست پیدا کند. تنها چیزی که ترامپ در حال حاضر میتواند از آن یاد کند، این است که توانست میان رژیم صهیونیستی و امارات صلح برقرار کند که بههرحال نقطه قوت و موفقیتی است که بتواند آن را به رخ دیگران بکشد. اما این پارامتر به اندازهای نیست که در وضعیت انتخابات آمریکا تغییر و تحولی اساسی ایجاد کند.
در صحبتهای خود از «بحران قانون اساسی» در آمریکا گفتید. منظور از این بحران چیست؟
همانطور که میدانید ترامپ موضوع به تعویق انداختن انتخابات آمریکا را به دلیل بحران کرونا مطرح کرد که البته با مخالفت کنگره مواجه شد. به تعویق افتادن انتخابات آمریکا یا اینکه اگر رئیسجمهور آمریکا نتایج انتخابات نوامبر را نپذیرد و حاضر به کنار رفتن از قدرت نشود، موضوعهایی است که در قانون اساسی آمریکا برای آنها هیچ پیشبینیاینشده است. از طرفی هیچ نهاد مشخصی برای رسیدگی به این موضوعها وجود ندارد که بتواند درباره آنها تصمیمگیری کند. اگر هم وجود دارد تصمیمات آن دیر اعمال میشود؛ چراکه رسیدگی به این پروندهها بسیار زمانبر است؛ بنابراین اگر ترامپ نتایج انتخابات را نپذیرد یا شرایطی همچون بحران کرونا مانع از برگزاری انتخابات شود، موضوعهایی است که در قانون اساسی برای آنها پیشبینی نشده است که از آن میتوان تحت عنوان بحران قانون اساسی آمریکا نام برد.