اینکه اینگونه سرمایههای ملکی براساس کدام سازوکارها به دست این نهاد رسیده فعلا محل بحث نیست. همچنین در ابتدا، میانه و انتهای افکار او جایی برای زمینهسازی درباره انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 وجود داشته یا خیر هم هنوز مشخص نیست، بااینحال بسیاری این شیوه ورود به مباحث اقتصادی و شفافیت را به حساب رونمایی از یک چهره انتخاباتی گذاشتند، اما به نظر میرسد کلیت بحث را میتوان از دریچهای دیگر نگریست.
یکم: خلاصه حرف رئیس بنیاد مستضعفان یک چیز است؛ اموال ما را به خودمان بازگردانید. تا اینجای خواسته او ایرادی ندارد، ولی هنگامیکه مشخص میشود این اموال در دست برخی نیروهای وابسته به جریانهای سیاسی قرار دارد اصل داستان به روالی دیگر میافتد، به عبارتی ما با چهرههایی روبهرو هستیم که پای در ساختار قدرت دارند. درواقع عدهای بر اساس جایگاه حقوقی و مدیریتی خود موفق شدهاند برخی از اموال را جهت فعالیتهای خیریه، پژوهش، اطلاعرسانی، آموزش و ارائه خدمات رفاهی کسب کنند و حال برای نگهداری این املاک توجیهات مخصوص به خود را دارند. یکی از انصافنداشتن میگوید، دیگری از کسب اجازه و برخی آنقدر ناراحت میشوند که از او میخواهند درباره سایر کاخها و تغییرات بنیادی که در ساختمان این بناها اتفاق افتاده است سخن بگوید. تا اینجای کار و بهصورت مشخص معلوم میشود کسانی که املاک را در اختیار دارند قصدی برای بازگرداندن ندارند، بلکه کلیت بحثشان درباره حفظ املاک، دعوت به سکوت یا پس گرفتن سخنان توسط ایشان است. مانند کاری که صداوسیما انجام دادو فیلم مصاحبه را از روی آرشیو حذف کرد!
دوم: حال گمان کنید فتاح با مشورت برخی از چهرههای اصولگرا پای در میدان بازپس گرفتن املاک بنیاد گذاشته است. همچنین میتوان تصور کرد که برخی از همین چهرهها به او پیشنهاد کردند که درباره ملک خاص سخن بگوید، از کنار وضعیت واگذاری فلان ساختمان بهصورت گذرا عبور کند و… اما فتاح همه را در یک بسته قرار داده و آنچه را بهعنوان ضایع شدن حق یک نهاد اقتصادی میدانسته ، در برنامه تلویزیونی گفته است. درواقع در اینجا نیز برخی به دنبال شفافیت بودهاند، ولی مانند همیشه این شفافیت و تلاش برای رونمایی از رانت را فقط برای جریان مقابل میخواستند و نه بیشتر. گویا گلایه پررنگ چهرههای اصولگرا، اعتدال و اصلاحطلب از فتاح به شیوه شفافیت او بازمیگردد. احتمالا اگر او درباره برخیها سکوت اختیار کرده بود چهبسا از همینالان شاهد رونمایی از یک چهره ضد فساد و مردمی برای انتخابات سال 1400 بودیم، ولی خروجی موضعگیری او چنین موضوعی را نشان نمیدهد.
سوم: به نظر میرسد بسیاری از چهرههای سیاسی خواهان اتحاد با سیاستمدارانی هستند که بیش از هر مسئلهای «مصلحت» افراد، جریان سیاسی مطبوع و دوستان دیروز و امروز را در نظر داشته باشند. درواقع شخصیتی را بهتر میپسندند که بیش از آنکه درباره شرایط اقتصادی، فسادستیزی، مبارزه با رانت و شفافیت کنشگری کند، در لحظههای متفاوت سکوت اختیار کند. زاویهگرفتن شماری از رسانههای اصولگرا با افرادی مانند احمد توکلی، محمد مهاجری، پرویز فتاح، نمایندگان باسابقه مجلس شورای اسلامی و چهرههایی که بدون تعارف درباره مسائل اقتصادی سخن میگویند به همین مسـئله بازمیگردد؛ درواقع آنـان خـواهـان اتحاد با سیاستمدارانی هستند که به نام مصلحت، دوستی و همجریانی بودن سکوت اختیار کند.