دالانکوه رشتهکوهی است از انشعابات زاگرس مرکزی که در غرب استان اصفهان و در میان سه شهرستان چادگان، تیران و کرون و داران جای گرفته است. این رشتهکوه شصت کیلومتر طول دارد و ظاهر آن، که یک دالان در میان ارتفاعات را تداعی میکند، سبب شده تا به این نام خوانده شود. بلندترین قله این رشتهکوه، قله دارابشاه است. ارتفاع قله دارابشاه به ۳۹۴۰ متر میرسد و بهواسطه شکل ظاهریاش به کوه دماوند، به آن دماوند اصفهان هم لقب دادهاند. اطلاق نام دارابشاه به بلندترین قله این کوهسار، مرتبط با روایات شفاهی اهالی محل، بهویژه ساکنین روستای انالوجه، در کوهپایه این کوه و یکی از مسیرهای صعود به آن است که معتقدند زمانی قلعهای متعلق به دارابشاه بر فراز این کوه وجود داشته است. داراب نام دیگر داریوش در متنهای کهن ایرانی است. برخی کوهنوردان هم از بقایای خشتهای پراکنده بر این کوه گزارش دادهاند و تصاویری هم ازاینگونه خشتها موجود است؛ ولی متأسفانه هنوز بررسیهای باستانشناختی لازم برای تعیین وجود بنایی خاص و قدمت احتمالیاش انجام نشده است.
منطقه حفاظتشده دالانکوه
طبیعت بکر و پوشش گیاهی و تنوع جانوری غنی این منطقه، سبب شد تا از ۱۳۸۹ با ایجاد «منطقه حفاظتشده دالانکوه» به حفظ و حراست آن توجه بیشتری شود. این منطقه که در اواسط دوره قاجار، شکارگاه حاکمان اصفهان بوده، دارای دو زیستگاه کوهستانی و آبی است و ازلحاظ تقسیمات سیاسی هم در میان سه شهرستان فوقالذکر جای گرفته است. مساحت این منطقه ۳۳ هزار و ۷۳۱ هکتار است و در هر دو زیستگاه آبی و خشک این منطقه گونههای جانوری متعددی ازجمله گرگ، کفتار، روباه، شغال، کل، بز، قوچ، میش، گراز، انواع پرندگان اعم از شکاری و غیرشکاری، دوزیستان، ماهیها، خزندگان و حشرات زیست میکنند.
کارخانهای که زیستبوم منطقه را تهدید میکند
در چند سال اخیر استقرار و فعالیت کارخانه سنگشکنی در شهرستان چادگان، در مرز منطقه حفاظتشده، سبب نگرانی دلسوزان و عدهای از مسئولین شده است. داستان از این قرار است که کارخانه مزبور، که روزانه بیش از ۸۰۰ تن شن و ماسه تولید میکند، فاقد دستگاه فیلتراسیون در خروجی هوایش است و این امر میتواند اسباب نابودی و آسیب پوشش گیاهی منطقه را فراهم کند. نخستین هشدارها در این زمینه از ۱۳۹۵ داده شد. در این زمان مجتبی حاجتی، رئیس اداره محیطزیست شهرستان چادگان، در مصاحبههایی به زیانی که این هوای آلوده برای گونههای گیاهی بعضا نادر و دارویی و غیردارویی چون گون، آویشن، موسیر، تره کوهی و… و بهتبع آن تلفات جانوری منطقه خواهد داشت، هشدار داده بود. قرار داشتن کارخانه سنگشکن در غرب منطقه حفاظتشده قمیشلو، همینطور میتواند دامنه این بحران را تا این منطقه نیز گسترده سازد؛ همچنین ریزگردهای ناشی از فعالیت این کارخانه میتواند باعث آلودگی هوای شهرستان چادگان شود. اما با گذشت چهار سال از ابراز نگرانیها در این رابطه، هنوز هیچ اقدام عملی یا پاسخ قانعکنندهای از جانب مسئولین امر به این نگرانیها داده نشده است و دود این کارخانه همچنان آسمان دالانکوه را میآلاید و فعالیتهای غیراستانداردی محیطزیستی این کارخانه ادامه دارد. جز این، منظرهای که از تراشیدهشدن کوه توسط کارخانه مزبور پدید آمده و روزبهروز هم گستردهتر میشود، چهره این سرمایه ملی و استانی را، که قابلیت تبدیلشدن به یک قطب بومگردشگری نیرومند را هم داراست، زخمی کرده است. برخی فعالان عرصه محیطزیست و فرهنگی، که اخیرا طی دیدارهایی با مقامات مسئول در این رابطه گفتوگو کردهاند، با این پاسخ روبهرو شدهاند که هرگونه فشاری بر این کارخانه یا کوشش برای به تعطیلی کشاندن آن باعث بیکاری چند نفری میشود که در اینجا شاغلاند. البته رعایتکردن استانداردهای محیطزیستی و نظارت دقیقتر بر فعالیت چنین واحدهای صنعتی لزوما به معنای تعطیل کردن آنها نیست؛ ولی با این فرض که تنها راه تعطیل کردن کارخانه مزبور باشد، مسئولین امر میتوانند برای اشتغالزایی به ظرفیتهای گردشگری منطقه توجه بیشتری داشته باشند. چهبسا این توجه هم باعث ایجاد فرصتهای شغلی بیشتری شود و هم به توسعه منطقه یاری بیشتری رساند.