ریاست‌جمهوری زنان، مطلوب اما ناممکن است!

هشت‌ماه مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 باز هم مانند دوره‌های گذشته صحبت از حضور و عدم حضور کاندیداهای زن به میان آمده است. موضوعی که البته این روزها با جدی مطرح‌ شدن آن از سوی رسانه‌ها، فعالان سیاسی و کارشناسان نگاهی متفاوت‌تر از گذشته به آن شده است و از طرفی سخن‌گوی شورای نگهبان نیز ورود زنان به عرصه این رقابت را بلامانع می‌داند. بسیاری از صاحب‌نظران، عدم حضور زنان در انتخابات ریاست جمهوری دوره‌های گذشته را به نداشتن صلاحیت لازم از سوی زنان ربط می‌دهند و واژه رجل سیاسی را شایسته هیچ‌یک از داوطلبان زن نمی‌دانند؛ در حالی‌که با نگاهی گذرا به سابقه و تجربه زنان در این عرصه ما شاهد نمایندگان، اعضای شورای شهر، فرمانداران و معاونان رئیس‌جمهور زنی هستیم که در تاریخ سیاسی ایران از کارنامه خوبی برخوردارند و در مقابل نیز مردانی هم بودند که بدون داشتن سابقه سیاسی قابل دفاع به انتخابات ریاست جمهوری راه پیدا کرده‌اند.

تاریخ انتشار: ۰۸:۴۴ - یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه

 از چهره‌های شاخصی که همواره پای ثابت ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری بود، می‌توان به مرحومه اعظم طالقانی اشاره کرد که تا سال‌های پایانی عمر خود بر این مسئله تأکید داشت که مفهوم رجل سیاسی تنها به مردان اختصاص ندارد و زنان هم می‌توانند رئیس‌جمهور شوند. البته او همواره از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد و هرگز نتوانست در رقابت‌های انتخاباتی شرکت کند. در رابطه با مسئله کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری و مصائب و مشکلات آن با شهربانو امانی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، عضو پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران، مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران در امور زنان و خانواده و نماینده اسبق مردم ارومیه در دوره‌های پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی گفت‌وگو کردیم. به گفته این فعال سیاسی در کشور ما زنان توانمند بسیاری وجود دارند که شایسته جایگاه ریاست جمهوری نیز هستند که حتی ممکن است احزاب نیز برای حمایت از آن‌ها به توافق برسند. امانی تنها دلیل اینکه شورای نگهبان تاکنون هیچ زنی را طی چهل سال گذشته برای ریاست جمهوری تایید صلاحیت نکرده است، تفسیر این شورا از موضوع رجل سیاسی می‌داند. در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید.

 به نظر شما چرا با نزدیک‌شدن به موعد انتخابات ریاست‌جمهوری موضوع حضور زنان در این انتخابات به‌یک‌باره مطرح می‌شود و تا پیش از آن طی چهارسال هیچ اقدام مؤثری برای این منظور صورت نمی‌گیرد؟ یا به‌عبارت‌دیگر تلاش مؤثری در این خصوص انجام نمی‌شود؟

طی چهار سال گذشته تلاش برای حضور بیشتر زنان در عرصه‌های سیاسی و مدیریتی کشور انجام شده است. کمااینکه طبق ماده 74 برنامه سوم توسعه شهر تهران مصوب شد که 30 درصد پست‌های مدیریتی به زنان اختصاص پیدا کند. در سایر سازمان‌ها و ادارات یا در ارائه لیست‌های انتخاباتی نیز تلاش‌هایی برای افزایش حضور زنان صورت گرفته است. این مسئله عجیبی نیست که چندین ماه قبل از انتخابات به مسئله کاندیداتوری زنان برای ریاست جمهوری پرداخته شود. در واقع بازه انتخابات فرصتی است برای مطرح‌کردن چنین مطالباتی. ضمن اینکه باید در نظر گرفت، کشور طی سال‌های اخیر آن‌قدر با مسائل سخت و ضروری مانند مسئله معیشت روبه‌رو بوده که واقعا فضای لازم برای مطرح‌کردن چنین بحثی فراهم نبوده است. از طرفی این بعید بود که جامعه در تلاطم بحران‌های متعدد به این مسئله توجهی نشان دهد.

چندی پیش سخن‌گوی شورای نگهبان از نبود منع قانونی برای حضور زنان در انتخابات ریاست جمهوری 1400 گفت. پس چرا هر دوره از این رقابت ما شاهد حضور حتی یک کاندیدای زن هم نیستیم؟ آیا به این دلیل است که داوطلب زن چندانی وجود ندارد؟

قطعا مسئله نبود کاندیدای زن نیست. در کشور ما زنان توانمند بسیاری وجود دارند که در بالاترین مناصب سیاسی و دولتی فعالیت کرده و شایسته این جایگاه نیز هستند که حتی ممکن است احزاب نیز برای حمایت از آن‌ها به توافق برسند. اما مسئله این است که آیا دبیر شورای نگهبان که بالاترین مقام رسمی این شوراست، این تفسیر از «رجل سیاسی» را قبول دارد؟ مشخص است کاندیداتوری زنان برای ریاست جمهوری هرچند که مورد قبول اکثریت جامعه باشد، اما تصمیم‌گیرانی که نگاه سنتی دارند آن را برنمی‌تابند. در ابتدای دولت یازدهم نیز حسن روحانی با توجه به وعده‌های انتخاباتی تمایل داشت که در کابینه او زنان وزیر نیز حضور داشته باشند، اما در نهایت با فشارهای پیدا و پنهان، این مطالبه و وعده انتخاباتی محقق نشد.

به نظر شما طبق گفته سخن‌گوی شورای نگهبان قرار است این شورا تابوشکنی کند یا اینکه صحبت از یک رئیس‌جمهور زن تنها یک وعده است؟

این سؤالی است که نمی‌توان تا زمان تایید صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان با قطعیت به آن پاسخ داد. با توجه به اقبال کم مردم و حضور کمتر از 50 درصد در انتخابات مجلس ممکن است تمایلی برای گشایش‌های سیاسی و برآورده‌کردن مطالبات مردم در این شورا ایجاد شده باشد. هرچند که عملکرد شورای نگهبان طی سال‌های گذشته ازاین‌جهت امیدوارکننده نیست. ضمن اینکه صرف حضور کاندیدای زن نیز بعید است که موجب اقبال مردم به انتخابات شود. حضور افرادی که موردقبول مردم هستند و به آن‌ها اعتماد دارند و آزاد و منصفانه‌بودن انتخابات بر زن یا مرد‌بودن کاندیدا ارجحیت دارد.

همه ما می‌دانیم که عدم حضور کاندیداهای زن درانتخابات ریاست‌جمهوری به بررسی صلاحیت‌ها برمی‌گردد. آیا به‌راستی شورای نگهبان زنان را برای این سِمت تأیید صلاحیت نمی‌کند یا منع قانونی برای نشستن زنان بر کرسی ریاست جمهوری وجود دارد؟

تفسیر قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان است و تاکنون نیز بر سر اصل 115 و مسئله رجل سیاسی بحث‌های بسیاری صورت گرفته و تفاسیر مختلف است. اما با توجه به اینکه شورای نگهبان هیچ‌گاه هیچ زنی را طی چهل سال گذشته برای ریاست جمهوری تایید صلاحیت نکرده است، شاید بتوان گفت تفسیر شورای نگهبان از این اصل و رجل سیاسی مانع حضور زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری شده است.

به گفته برخی صحبت از حضور کاندیداهای زن در انتخابات ریاست‌جمهوری تنها به دلیل کشاندن مردم به‌پای صندوق‌های رأی از این طریق است. نظر شما چیست؟ آیا با این موضوع موافق هستید؟

ممکن است برخی تصور کنند که هر چهار سال یک‌بار زنان برای کاندیداتوری ریاست‌جمهوری تلاش‌هایی می‌کنند و شورای نگهبان نیز بی‌توجه به این تلاش‌ها طبق روال معمول خود عمل می‌کند. اما خوشبختانه امروز با وجود رسانه‌های اجتماعی این سؤال برای تعداد زیادی از زنان و مردان و به‌ویژه نسل جوان مطرح است که چرا سخن‌گوی شورای هر دوره اعلام می‌کند که منع قانونی وجود ندارد، همچنین بسیاری از مسئولان تأکید می‌کنند که منع قانونی وجود ندارد اما در عمل بستر مناسب برای حضور زنان وجود ندارد. این روزها بحث کاندیدای زن پیش‌تر از سال‌های گذشته مطرح شده است. خدا رحمت کند خانم اعظم طالقانی را که تا آخرین سال و با واکر برای اینکه شورای نگهبان را وا دارد که تفسیر اصل 115 را تغییر دهد، به وزارت کشور می‌رفت تا نشان دهد برابری‌ای که در قانون اساسی وجود دارد، باید اجرایی شود. این‌گونه نیست که این طرحی باشد که عده‌ای آن را راه انداخته باشند تا اقبال کم مردم به انتخابات را افزایش دهند. این مسئله‌ای است که زنان اصلاح‌طلب و بسیاری از زنان اصول‌گرا، فعالان اجتماعی و سیاسی بر آن تأکید دارند و این ‌یک مطالبه عمومی  است.

در انتخابات مجلس شورای اسلامی، تعداد خانم‌هایی که برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کردند و تأیید صلاحیت شدند بسیار زیاد بود. اما از بین آن‌ها تعداد ۱۶، ۱۷ نفر انتخاب شدند. یعنی خانم‌ها هم به خودشان رأی نمی‌دهند، اعتماد به زنان در عرصه سیاسی چگونه باید شکل بگیرد؟

در بحث رأی‌گیری اگر تفکیک جنسیتی نکنیم، با وجود شرایطی که در جامعه وجود دارد و تجربه‌ای که خود من هم دارم، جامعه به زنان و مردان توانمند اعتماد کرده و به آن‌ها رأی می‌دهند. کما اینکه زنانی در شهرستان‌های کاملا قومیتی و دور از مرکز کشور رأی‌های بسیار بالایی آوردند. مهم این است که اجازه دهند زنان توانمند از عدالت قانونی و سیاسی برابر برخوردار شوند. تایید صلاحیت کاندیدای زن باید مورد تایید شورای نگهبان قرار گیرد؛ نه اینکه برای خالی نبودن عریضه سخن‌گوی شورای نگهبان بگوید کاندیدای زن منع قانونی ندارد. هر دوره این مباحث مطرح می‌شود منتهی جامعه نخبگان، زنان و بسیاری از جوانان فعال و دغدغه‌مند نوع نگاه شهروندی یا جنس دوم به زنان ندارند. لذا اگر بستر آن فراهم شود زنان توانمند هم کاندیدا می‌شوند و چه بسا رأی قابل‌توجهی نیز می‌آورند و می‌توانند کشور را از وضعیت فعلی نجات دهند. اصول‌گرایان حتی اعلام کرده‌اند که ضمن اینکه از کاندیداتوری زنان حمایت می‌کنند، کاندیدای زن هم دارند. امروز ما در شرایط یخبندان سیاسی به سر می‌بریم و متأسفانه تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران برای احیای امید در مردم تلاشی نمی‌کنند. انتخابات دوم اسفند انتخاباتی بسیار سوت‌وکور بود و امروز کرونا نیز مزید بر علت است. فوت خسرو آواز ایران، استاد شجریان، می‌توانست نقطه عطفی برای بازسازی سرمایه اجتماعی باشد.

در کشور ما زنان برای حضور در مجلس شورای اسلامی به‌عنوان نماینده و دیگر حوزه‌ها با سد مردان روبه‌رو بوده‌اند، آیا رئیس‌جمهور زن در جامعه مردانه با مشکل روبه‌رو نخواهد شد؟ آیا زنان می‌توانند این انحصار مردانه را بشکنند؟

همه کشورهای توسعه‌یافته‌ای که امروز تا حد زیادی توانسته‌اند سقف شیشه‌ای برای حضور زنان در عرصه‌های بالای مدیریتی را بشکنند، زمانی فضایی مردسالارانه داشتند و حتی قوانین نانوشته بسیاری از حضور زنان در رده‌های بالای مدیریتی در این کشورها جلوگیری می‌کرد، اما رهبران بسیاری از همین کشورها در حال حاضر زنان هستند. کشور ما نیز از این مسئله مستثنا نیست. موانع همواره وجود دارد اما برای برابری و توسعه گریزی از آن نیست.

از نظر شما آیا زنان برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری نیاز به پشتوانه احزاب دارند؟ نگاه جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب به کاندیداتوری زنان در انتخابات 1400 را چگونه می‌بینید؟

قطعا زنان نیز برای حضور در انتخابات نیاز به حمایت احزاب دارند؛ اما تا وقتی حاکمیت، اعتقادی به فعالیت حزبی ندارد، ما شاهد احزاب قوی و گسترده نخواهیم بود. همواره در آستانه انتخابات می‌پرسند که برنامه احزاب برای انتخابات چیست و احزاب باید فعال باشند. ما معتقد هستیم در عصر حاضر کشور باید به اداره احزابی بپردازد که هم مانیفست داشته باشند و هم کاندیدا معرفی کنند. احزابی که برای کاندیدای خود تلاش می‌کنند و زمانی که آن‌ها را بر کرسی انتخابی تکیه زدند بر عملکردشان در هر جایگاه انتخابی نظارت کرده و برای آن‌ها برنامه معین دارند. چنانچه سپهر سیاسی کشور طی دهه‌های گذشته به این سمت‌وسو رفته بود، قطعا امروز ما شاهد چنین شرایطی در کشور نبودیم و مباحثی چون فسادهای ساختاری و عدم پاسخ‌گویی مسئولان موجب ناامیدی و سرخوردگی مردم نمی‌شد. حمایت احزاب برای کاندیداتوری زنان اجتناب‌ناپذیر است. در انتخابات شورایاری دور پنجم وقتی تحلیل آماری می‌کردیم، زنان رأی‌دهنده، کمتر از مردان بودند. یعنی مردان بیشتر در انتخابات شرکت کرده و رأی داده بودند. اما به نسبت، زنان بیشتری انتخاب شده بودند. به این معنا که مردان رأی‌دهنده با اعتماد به زنان رأی داده بودند. همان‌طور که می‌بینیم کشورهایی که مسئولان تراز اول آن‌ها از زنان هستند هم از نظر توسعه پایدار موفق هستند و هم رفاه اجتماعی بیشتر و بهتری دارند. از طرفی این‌گونه کشورها در شرایط کرونا نیز توانسته‌اند بر پاندمی کویید 19 فائق آیند و کشور خود را از بحران نجات دهند. همچنین در جامعه جهانی که خشونت و جنگ‌افروزی و پایمال شدن حقوق بشر و… رایج است، حضور زنان در رأس تصمیم‌گیری توانسته است این آسیب‌ها را کاهش دهد و بر صلح و حقوق بشر تأکید کند.

چرا در اکثر کشورهای جهان رئیس‌جمهور زن به‌اندازه رئیس‌جمهور مرد بر سر کار نیامده است؟ برای نمونه کشوری همچون آمریکا بعد از سیصد سال هنوز رئیس‌جمهور زن به خود ندیده است. مشکل این کشورها با رئیس‌جمهور زن از کجا نشئت می‌گیرد؟ آیا همان داستان قدیمی تفاوت بین زن و مرد است؟

در ابتدا باید دید اساسا جایگاه ریاست‌جمهوری و دمکراسی چقدر سابقه دارد؟ این‌یک واقعیت است که قرن‌ها در اغلب کشورها مردسالاری حاکم بوده است. با مطرح شدن دمکراسی، بحث برابری و در کنار آن صنعتی‌شدن جوامع اروپایی بود که مطالبه حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی را مطرح کرد و طی مبارزه‌ای طولانی زنان توانستند در این کشورها حق رأی کسب کنند. امروزه می‌بینیم که تلاش فعالان در حوزه زنان این کشورها به بار نشسته و رهبران بسیاری از کشورهای اروپایی زن هستند. بسیاری از مقامات رده‌بالای آمریکا نیز از زنان هستند. زمانی که هیلاری کلینتون برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد، زن بودن او نه‌تنها از ضعف‌های او به شمار نمی‌رفت که به‌عنوان یک مزیت و امتیاز مورد استفاده کمپین تبلیغاتی او قرار گرفته بود. این نشان می‌دهد که جامعه آمریکا نیز به زنان اقبال نشان می‌دهد. اما اینکه چرا تاکنون این اتفاق رخ نداده است می‌تواند علاوه بر زن بودن برگرفته از فاکتورهای مؤثر سیاسی و اجتماعی پیچیده‌ای باشد که بر انتخابات آمریکا حاکم است.