بازیکنان خط حمله پیاسجی به خاطر سرعت بالایشان همواره در فرارهای سریع پشت دفاع یک خطر برای خط دفاع حریف محسوب میشوند. همچنین بازیکنان خطوط دیگر پیاسجی هم در ارسال پاسهای بلند به پشت مدافعان با خط حمله تیم هماهنگی خوبی دارند. مدافعان منچستر برای کنترل این تاکتیک هجومی پیاسجی قبل از ارسال پاس به فضای پشت دفاع، با حرکت هماهنگ رو به جلو مهاجمان پیاسجی را در تله آفساید قرار میدادند. خطر دیگری که منچستریها را تهدید میکرد، حرکات پا به توپ نیمار و خارج کردن مدافعان از جریان بازی با دریبل زدنشان بود. برای دفاع مقابل نیمار مدافعان و هافبکهای منچستر جمع میشدند و با ایجاد فشردگی زیاد، راه او را میبستند. علی رغم این که نیمار با هشت دریبل که چهارتای آنها موفق بودند بهترین عملکرد از این نظر را در بازی داشت، به علت تعداد زیاد بازیکنان بالاخره توپش تکل میشد. هافبکهای منچستر زمانی که توپ توسط مدافعان پیاسجی در گردش بود با هافبکهای پیاسجی یارگیری میکردند تا مانع از دریافت پاس توسط آنها شوند و پس این که توپ به کنارهها میرفت، یارگیری نفر به نفر را رها میکردند و در آن منطقه جمع میشدند. در ویدئوی زیر میتوان مدلی از نحوه حرکت بازیکنان منچستر زمانی را که توپ به نیمار میرسید دید.

اگر چه جمع شدن هافبکها و تجمع در مسیر حرکت نیمار باعث کنترل او میشد، از طرفی هم با متمایل شدن آنها به کنارهها فضایی خطرناک در کانال میانی به وجود میآمد که یک خطر جدی از طریق شوت دیماریا در همین فضا دروازه دخهآ را تهدید کرد.

انتقال به حمله منچستر هم به این شکل بود که با یک پاس رو به جلو، دو مهاجم سریع را که آماده فرار رو به جلو بودند راه میانداختند و این دو بازیکن پس از دریافت توپ با دریبلزنی به عمق دفاع قصد رسیدن به دروازه حریف را داشتند. در موج بعدی حمله هم پیستونهای کناری و هافبکهای منچستر به آنها اضافه میشدند. یک نکته دیگر در این حرکت آنها این بود که باعث عقب نشینی خط دفاع پیاسجی میشدند و در این زمان برونو فرناندز که از عقب آنها را حمایت میکرد، در فضای مناسب شوتزنی قرار میگرفت. کندی دنیلو هافبک دفاعی پیاسجی و جاماندن او مقابل برونو باعث میشد کسی برای پوشش فضاهای پشت محوطه و جلوگیری از شوتزنی برونو فرناندز مقابلش قرار نگیرد.

از دیگر نقاط قوت پیاسجی میتوان به بازی خوب هافبکهایشان این بار در فاز دفاع اشاره کرد. سه هافبک این تیم قدرت بالایی در تخریب حملات حریف چه با تکل و توپگیری و چه با قطع پاس دارند. در این بازی منچستریها راهی برای دور زدن آنها پیدا کرده بودند. به این ترتیب که وقتی وینگرهای پیاسجی برای پرس به مدافعان منچستر نزدیک میشدند، فضایی پشت سرشان ایجاد میشد و مدافعان با یک پاس قطری بلند پیستونهای کناریشان را در این فضاها صاحب توپ میکردند. پاسهای بلندی که باعث میشدند بدون درگیری با هافبکهای تیم پاریسی، توپ به یک سوم دفاعی پیاسجی برسد.

در نیمه دوم توماس توخل یکی از هافبکهای تیمش را بیرون آورد و یک مهاجم به بازی فرستاد. بنابراین امباپه که ابتدا در پست مهاجم نوک بازی میکرد، بیشتر به سمت چپ متمایل شد و این کار را برای دفاع منچستر در آن سمت سختتر میکرد. چرا که دیگر تنها نیمار نبود که برای کنترل او باید روی حرکاتش تمرکز میکردند بلکه امباپه هم در آن مناطق حرکت میکرد. در بسیاری از صحنهها نیمار با حرکات بدون توپش بازیکنان منچستر را از آن منطقه دور میکرد تا فضا برای فرارهای امباپه باز شود.

تیم پاریسی قصد داشت با پاسهای سریع رو به جلو، سریعتر توپ را به حوالی محوط منچستر برساند و موقعیت خلق کند. آنها در بازی رو به جلو بسیار خوب بودند اما در استفاده از تمام عرض زمین برای باز کردن دفاع منچستر مشکل داشتند. زمانی که منچستر کانال حملهٔ آنها را تشخیص میداد و در آن منطقه تجمع ایجاد میکرد، نمیتوانستند با عرض دادن به بازی، دفاع فشرده حریف را باز کنند. علاوه بر برنامههای منچستر در دفاع، این هم از جمله ضعفهای پیاسجی بود که آنها را جز روی یک ضربه ایستگاهی در گلزنی ناکام گذاشت. فرارهای سریع دو مهاجم منچستر هم باعث بروز احتیاط در تاکتیکهای توخل شده بودند. تیم او برای کنترل مارسیال و راشفورد کم تعداد حمله میکرد و دو مدافع وسط، یکی از مدافعان کناری به علاوه هافبک دفاعی معمولا عقب میماندند و به حمله اضافه نمیشدند تا آمادگی برای ضدحملات منچستر را داشته باشند و این یعنی تنها با شش بازیکن حمله میکردند که چندان برای تحت فشار گذاشتن دفاع فشرده منچستر کافی نبود. تا در نهایت منچستر از این احتیاط نهایت استفاده را ببرد و با به بازی آوردن پوگبا و در نتیجه افزایش قدرت تهاجمی تیم گل برتری را بزند. سرانجام با ادامه ناتوانی پیاسجی در گلزنی، منچستر با همین یک گل اختلاف توانست سه امتیاز بازی را به دست آورد.














