خیابان چهارباغ چکیده و ویترین شهر اصفهان است. شاید اگر آن را از اصفهان بگیرند، اصفهان ناقص شود! ما در این سلسلهگفتارها، به ناگفتههای چهارباغ میپردازیم. این دادههای مطبوعاتی برای تصمیمگیران امور و برای کسانی که برای چهارباغ سیاستگذاری میکنند، میتواند جالب و مهم باشد. ما در این مطالب عنوان میکنیم که مشکلات و معضلات این خیابان در پنجاهشصت سال پیش چه بوده است و این خیابان در نیم قرن پیش چه جایگاه و اعتباری در شهر اصفهان داشته است. قبل از اینکه به مطلب امروز بپردازیم، باید بگوییم در دهه چهل و پنجاه خورشیدی، شهر اصفهان جهشی ناگهانی را در افزایش جمعیت تجربه کرد. انجام پروژههای بزرگی مانند مجتمع ذوبآهن، دانشگاه صنعتی و سد شاه عباس موجب شد شرایط مساعدی برای شهر اصفهان ایجاد شود که جمعیت زیادی را از هر سو به سمت خویش جذب کند. به طوری که جمعیت شهر از سال 1335 تا 1345 از 250 هزار نفر به 425 هزار نفر، یعنی دقیقا دو برابر نزدیک شد. این جهش ادامه داشت و در سال 1355 جمعیت شهر به حدود 660 هزار نفر رسید. این فرایند بسیاری از زیرساختهای شهری را تحت تأثیر خود قرار میداد. شاید اولین اثر از رشد شهرنشینی همان چیزی است که به طور خلاصه میتوان «زندگی شهری» به آن گفت. یعنی سبک زندگی خاصی که همراه با مصرفگرایی و تجملگرایی نیز همراه است. نمود بارز این مصرفگرایی هم دارابودن اتومبیل شخصی بود. روزنامه اصفهان در انتهای دهه چهل شهری را که مملو از طبقه متوسط میشد این چنین توصیف کرد: «آن روزها که هنوز اصفهان بر و بیایی نداشت، جمعیتی نداشت، اتومبیل و تاکسی و سواری و غیره نبود، مردم اصفهان با جلفا و هزارجریب مراوده و کاری نداشتند. کسی به آن طرف رودخانه پای نمیگذاشت. در تمام شهر چهار یا پنج دستگاه درشکه آن هم برای تجمل و نه برای رفع حاجت رفت و آمد نمیکرد. شهر زیبای اصفهان را سه عدد پل به جلفا و هزارجریب و تختفولاد متصل میکرد. زمان به پیش رفت. جمعیت زیاد شد. اتومبیل، تاکسی و سواری و دوچرخه و موتورسیکلت پیدا شد. سطح درآمد مردم بالا رفت و هرکس دستش به دهانش رسید قبل از هر کار، قبل از هر چیز، حتی قبل از آنکه رویانداز و زیراندازش را مرتب کند، اول با قرض و قوله و گرو گذاشتن فرش و بادیه، اتومبیلی خرید تا از سر و همسر و دوست و آشنا عقب نماند. خیابانها آسفالت شد و کوچهها عریض گشت …» (اصفهان، آذر 1349).
آیا خیابانهای شهر قدرت تحمل این همه اتومبیل را خواهند داشت؟ مدیران شهری به راهکارهای فراوانی دست زدند، اما از همه بدتر این تراکم اتومبیل یا همان «ترافیک» خود را در خیابان اصلی شهر یعنی چهارباغ نشان میداد. جایی که بیشتر مراکز خرید، سینماها، کافهها و… قرار داشت و هرکس در روز کاری با آن خیابان داشت. این خیابان که حالا سرتاسر آن مراکز تجاری و مغازه و سینما پوشیده شده بود، باید چگونه این اتومبیلهای گذرنده و جویای محل پارک را پاسخگو باشد؟
پارک خودرو در اطراف چهارباغ، ممنوع!
بالاخره در خرداد 1346 اطلاعیه شهربانی اصفهان منتشر شد که پارککردن اتومبیل در اطراف خیابان چهارباغ را ممنوع اعلام میکرد. متن اطلاعیه شهربانی حاوی دادههای زیادی است: «چون در عمل مشاهده شده است که پارک اتومبیلها در خیابان چهارباغ موجب تراکم و کندی عبور و مرور وسایط نقلیه و اغلب سبب انسداد معبر میگردد، لذا برای رفع این نقیصه از صبح روز شنبه 27/3/46 توقف وسایط نقلیه در سراسر خیابان چهارباغ، از میدان دروازهدولت تا میدان 24 اسفند [انقلاب] ممنوع اعلام میگردد و رانندگان وسایط نقلیه مزبور میتوانند برای توقف وسیله نقلیه خود از پارکینگهای موجود در خیابان چهارباغ و خیابانهایی که متصل به خیابان مزبور است، استفاده نمایند. ضمنا اتوبوسهای خطوط شهری که مسیر آنها از خیابان چهارباغ میباشد، در ایستگاه مربوطه، پس از پیاده و سوارکردن مسافران در ایستگاه، باید بلافاصله حرکت کنند و به هیچ عنوان مجاز به توقف نیستند و نیز کماکان عبور موتورسیکلت سوار، تاکسی بار و دوچرخه سوار از خیابان چهارباغ اکیدا ممنوع خواهد بود. شهربانی از تشریک مساعی اهالی محترم که در بهبود وضع ترافیک معمول میدارند، تشکر مینماید. بدیهی است به افسران و مأمورین مربوطه دستور اکید داده شده است که متخلفین را شدیدا تحت تعقیب قانونی قرار دهند» (اصفهان، خرداد 1346).
در پی این تصمیم شهربانی، خیلی زود صدای اعتراضها بلند شد. دو سه روز بعد، یک شهروند معمولی به نام «محمود» نامهای اعتراضی به روزنامه اصفهان فرستاد و بیان داشت که حالا استاندار محترم بیاید بگوید ما مردم عادی که در چهارباغ کاری داریم، اتومبیل خود را کجا پارک کنیم؟ پارکینگهای چهارباغ هم که تغییر کاربری دادهاند و هیچ پارکینگی در سرتاسر این خیابان نیست. متن اعتراضی به این تصمیم با مرور تحولات چهارباغ در سالهای اخیر آغاز میشود. مخصوصا آنکه نشان میداد استاندار وقت طرحهایی برای بازسازی و نوسازی چهارباغ در ذهن داشت:
«مصاحبه مفصل و درعینحال پر مغز آقای استاندار با مدیران روزنامهها و نمایندگان جراید این حقیقت را عریان نمود که استاندار از تملقگویی و خودنمایی بیزار است. برداشتن طاق نصرتهای چندینساله از خیابان چهارباغ که خود نقص بزرگی برای شهر به وجود آورده بود، برداشتن نردههای آهنی که در پیادهروها کشیده شده بود و معلوم نبود برای چه نصب کرده بودند و در این چند سال چه نتیجهای از آن عاید گردید که خود قدم بلندی در راه زیبایی و نظافت شهر محسوب میگردد. جلوگیری از توقف اتومبیلها در طول خیابان چهارباغ، خود اقدام موثری در راه بهبود وضع ترافیک شهر است. و بسیار لازم و بجا بود ولی باید پرسید حال که قرار است اتومبیلها در خیابان چهارباغ توقف ننمایند، برای آنها جایی در نظر گرفته شده است؟ درست است که اتومبیلها نباید در طول خیابان چهارباغ که چشم و چراغ شهر است، توقف نمایند، ولی اگر کسی در خیابان چهارباغ کاری داشت، باید اتومبیلش را در کجا پارک نماید؟ در طول خیابان چهارباغ دو پارکینگ یکی در اول دروازهدولت و یکی هم اول خیابان عباسآباد وجود داشت، ولی الان هر دوی آنها از بین رفتهاند. اولی به فروشگاه تبدیل شده و دومی برای ساختمان هتل زیر و رو گردیده است. حال تکلیف مردم چیست؟ من نمیگویم توقف را ممنوع نکنید، بلکه تا اینجا کارِ بسیار صحیحی است، ولی باید فکری هم به حال مردم کرد. خیابان سپه که کمعرض است و یکطرفه. خیابان شاه هم که چندان عرضی ندارد و اگر قرار باشد دو طرف آن اتومبیلها توقف نمایند مسلما باعث تصادفات فراوانی خواهد شد. خیابانهای فرعی دیگر نیز مثل فتحیه (آمادگاه) و خیابانهای منشعب از پاساژ کازرونی، آنها هم به علت عرض کم قابل توقف نیستند. خیابان شیخبهایی نیز از همان اول صبح توسط صاحبان مغازههای چهارباغ اشغال میگردد و تا ظهر و شب جایی برای توقف نیز در این خیابان تا نیمههای آن وجود نخواهد داشت. حال خواستم که از آقای استاندار به نام یک اصفهانی استدعا کنم بیایید دنباله خیابان شیخ بهایی را که از خیابان استانداری تا اول خیابان چهارباغ نیز خراب گردیده و ماههاست که معلوم نیست به چه علت نیمهکاره مانده است، دستور فرمایید تسطیح نمایند تا هم از این لحاظ گشایشی در کار ترافیک خیابان چهارباغ باشد و هم اینکه مردم اتومبیلهای خود را در این خیابان پارک نمایند تا از شلوغی خیابان فتحیه و سپه کاسته گردد» (اصفهان، تیر 1346).
کسبه و مردم به امیرقلی امینی چه گفتند؟!
یک سال بعد امیرقلی امینی، مدیر روزنامه اصفهان، خود یا خبرنگارش را به میان کسبه چهارباغ فرستاد تا گزارشی از وضعیت آنها تهیه کند و ببیند تصمیمات جدید ترافیکی درد دل آنها چیست. او صحبتهای آنها و پاسخهای خود را طی یک گزارش گفتوگویی به چاپ رسانید و چنانکه از گزارش پیداست، اعتراض کسبه بیشتر متوجه ممنوعیت پارک ماشین در اطراف چهارباغ است. آنها میگفتند که با این تصمیم بازار آنها کساد شده است. حالا معلوم نیست چرا این کسبه دوست دارند که همیشه چهارباغ مملو از ماشین باشد! آیا خودشان هم آرامش را دوست ندارند؟ عجیب است که هنوز هم بر همین مبنا اعتراضاتی برای غیرماشینیشدن چهارباغ شنیده میشود. امروز که خیابانهای کناری مانند خیابان شمسآبادی و نیز باغ گلدسته، تاحدود زیادی عبور و مرور در امتداد خیابان چهارباغ را آسان کرده و آنها جایگزین گردیدهاند، باز هم کسبه چهارباغ آن قدر خوشحال نیستند که چهارباغ عباسی از دست ماشینها و سرسام آنها آرامش یافته است! به هر حال، این گزارش روزنامه اصفهان نکات بسیار جالبی از دیروز چهارباغ را بیان میدارد. از جمله اینکه در آن سال یعنی 1347 شهرداری و شاید مسئولان گردشگری نکات بیشتری را راجع به زیبایی چهارباغ و نمای خیابان مد نظر قرار داده و کسبه را ملزم به اجرای آنها میکردهاند. این گزارش بسیار شنیدنی و گویا است:
«دیروز در خیابان چهارباغ سه چهار نفر دورم جمع شدند و صحبت در اطراف موضوعات مختلف گل کرد. یکی از آنها گفت آقا بنویسید چرا اجازه نمیدهند در خیابان چهارباغ ماشینها پارک کنند. گفتم: نوشتهایم و جواب دادهاند. رفت و آمد و ازدحام زیاد است و همه جمعیت شهر اغلب در همین خیابان عبور و مرور و گردش میکنند و تراکم رفتوآمد اجازه نمیدهد که ماشینها در بغل خیابان پارک شود. گفت: تا قبل از عید که اجازه میدادند. حالا چطور شده است که جلوش را گرفتهاند؟ گفتم اگر یادت باشد قبل از عید هم آدم در چهارباغ سر سام میگرفت. گفت حالا هم تبِ کسادی اذیتمان میکند. برای اینکه آدمهای پولدار معمولا ماشین دارند و چون نمیتوانند در چهارباغ بیایند اجناس مغازه روی دستمان مانده و بالاتر اینکه هر روز مأموران شهرداری بالای سرمان است. امروز تابلوها را بلند میکنند. فردا میخواهند پیادهروها را موزاییک نمایند و تقاضای پول برای ساختن آن دارند و پس فردا باید بر مغازهها را کاشیکاری کنیم، غافل از اینکه اگر پول داشته باشیم خودمان میدانیم مغازهمان هر چه بهتر و خوشگلتر، مشتریاش بیشتر و در آن صورت به زور شهرداری اصلا نیاز نداریم. گفتم بالاخره نگفتنی راه حل چیست؟ گفت نمیدانم اگر میدانستم شهردار بودم یا رئیس راهنمایی. گفتم اشکال تمرکز جمعیت است در خیابان چهارباغ و مشکل باریکی خیابان و نبودن خیابانهای موازی و کمکی است، حالا چه میگویی؟ گفت: میخواهی چه بگویم. خیابانهای موازی و کمکی برای چهارباغ احداث کنند تا لااقل ماشینها در آنجا پارک شود و تراکم رفت و آمد هم کم شود.
گفتم نقشه ارگانیک شهر نیست و نمیدانند در کجا باید خیابان کشید. گفت باید هر چه زودتر آماده شود. گفتم استاندار وشهردار هم همین حرف را میزنند ولی اینها فعلا هیچ کدام مشکل ما را حل نمیکند، زیرا اگر اجازه بدهیم ماشینها در خیابان چهارباغ پارک شوند، به سرسام گرفتار میشویم و اگر اجازه ندهیم به قول شما به تب کسادی. بعد گفتم به نظر میرسد تا زمانی که نتوانیم خیابانهای کمکی در جوار خیابان چهارباغ احداث کنیم، باید یا سرسام تراکم رفت و آمد یا تبِ کسادی را تحمل کنیم، تو کدام را میخواهی؟
گفت: من سرسام جمعیت را بهتر تحمل میکنم، لااقل برای اینکه مغازهام بهتر بچرخد. گفتم: درعوض مردم راحتی عبور و مرور را بهتر میخواهند ولو آنکه مغازه تو نچرخد. گفت: اینکه نمیشود مردم راه خودشان را بروند و ما هم فقط چشممان به جیب خودمان باشد. گفتم ماشاءلله به انصافت! میگویی باید چه کار کرد؟ گفت: تا وقتی که خیابان تازه احداث نکردهایم، خوب است راهنمایی تب سرسام را گاهی به جان مردم و تب کسادی را بعضی وقتها به جان ما بیندازد. یعنی در مواقع عادی اجازه دهد ماشینها در خیابان چهارباغ پارک کنند و در مواقع غیر عادی پارککردن را مثل حالا قدغن کنند تا نه مردم و نه ما زیاد ضرر نکنیم و در عین حال اگر ناراحتی هم هست، همه با هم بکشیم که از قدیم گفتهاند ظلم بالسویه عدل است» (اصفهان، تیر 1347).
چهارباغ از ماشین خالی میشود
به هر حال، موضوع ترافیک چهارباغ چندین دهه مسئولان شهری را به خود مشغول داشت تا اینکه در سال 1397 سرانجام تصمیم بر این شد که خیابان چهارباغ از دست ماشین خلاص گردد. همان طور که پیشتر میدان نقشجهان خلاص شده بود. میدانیم که خیابانهای کناری مانند خیابان شمسآبادی و نیز باغ گلدسته حجم زیادی از بار ترافیک آنجا را به دوش گرفتهاند و زیاد جای نگرانی نیست. خیابان چهارباغ عباسی امروز مانند بسیاری از خیابانهای تاریخی دنیا فاقد ماشین شده است و از این جهت آرامش زیادی در طول خیابان احساس میشود و رنگ و بوی تازهای گرفته است. صندلیها و میزهای خوراکیها در خیابان چیده شده و گردشگران و رهگذران میتوانند با خیال راحت چند لحظهای را روی آنها نشسته، چیزی بخورند. گاهی صدای دلنواز موسیقی از گوشه آن آرامش را دوچندان میکند. در جویهای سنگی تازه ساز، آب روان شده و معماری خیابان، گذریان را به تأمل و حظبردن از محیط فرا میخواند. امروز در چهارباغ شما اگر با فرزند کوچکتان رفته باشید، دیگر نگران تصادف با موتورسیکلت و اتومبیل نیستید و خیلی راحت میتوانید قدم بزنید. اگر کسی به شهر تاریخی استانبول رفته باشد متوجه میشود که ترکها یک دو دهه قبل از ما «خیابان استقلال» منتهی به میدان «تقسیم» را برای عبور ماشینها ممنوع کردند و بدین ترتیب منت زیادی بر گردشگران گذاشتند و هیچ از رونق و اعتبار آن خیابان هم کاسته نشد.




