کیستی هنرمند و مسیری که برای شدن پیموده، همیشه بخشی از جاذبه و جو رازآمیزی است که بر هنر سایه افکنده. این شیفتگی مخاطبان به شناخت صاحب اثر شاید ناشی از کیش شخصیت باشد، اما درعینحال از کنجکاوی انسان به شناخت سرچشمههاست. در سینما انبوه فیلمهای زندگینامهای این نیاز مخاطبان را پاسخ میگویند و تجربه ثابت کرده است فیلمهای این ژانر حتی اگر شاهکار نباشند بهصورت تضمینی تماشاگران خاص خودشان را دارند. چون درنهایت دیدنشان خالی از لطف نیست. یکی از نمونههای این ژانر فیلم «تالکین» محصول سال 2019 به کارگردانی دمه کاروکسکی است. این فیلم آمیختهای از خیال و واقعیت است و به زندگی جان رونالد روئل تالکین فانتزینویس معروف میپردازد. حتی اگر کسی کتابهای او را نخوانده باشد، کمتر کسی است که فیلمهای هابیت و ارباب حلقهها را ندیده یا حداقل نامشان را نشنیده باشد.داستان فیلم در زمان «نبرد سم» در سال ۱۹۱۶ و در زمان جنگ جهانی اول اتفاق میافتد و در طول آن رفتوبرگشتهایی به دوران کودکی و زمان دانشجویی تالکین (با بازی نیکلاس هولت) دارد. هدف فیلم فقط نمایش خطی وقایع زندگی تالکین نیست. به نظر میرسد بیش از هر چیز نویسندگان فیلمنامه (دیوید گلیسون و استیون برسفورد) سعی داشتهاند ردپای آثار او و چرایی شکلگیریشان را در دنیای واقعی دنبال کنند. مصائب زندگی تالکین در زمان کودکی (فقر، از دست دادن مادر و …) بهعنوان دلایلی معرفی میشوند که باعث شده جان رونالد جوان غرق در دنیای خیال شود و تخیل را بر واقعیت ترجیح دهد. مادرش و داستانهایی که در کودکی برای او میگفته یکی از سرچشمههای اصلی داستانهای او هستند. کارگردان به شکل مستقیم و غیرمستقیم مخاطبان را متوجه شباهتهای زندگی واقعی تالکین با آثارش میکند. اگر با آثار او آشنا باشیم متوجه همسانی بین مکان زندگی تالکین در کودکی با دهکده هابیتها (شایر) و اهالی سرخوش و زندهدلش میشویم. دوستان زمان دانشجویی نویسنده انگار هابیتها یا یاران حلقهاند. همچنین کارگردان به شکل مستقیم با خلق صحنههای تخیلی برای ساخت فضاهای وهمآلودی که انگار از دل آثار نویسنده بیرون آمدهاند و نزدیک شدن به ذهن او بهره جسته است. میدان جنگ در ذهن تالکین بیمار (او مبتلا به تب خندق یا تب پنجروزه بود. بیماریای که توسط شپش منتقل میشود. این بیماری اولین بار در جنگ جهانی اول در بین سربازانی که در خندقها بودند دیده شد و به همین دلیل تب خندق نامگذاری شد.) به سرزمین موردور تبدیل میشود. حضور ارباب تاریکی (سائرون) و مرداب مردگان با جبهه جنگ در هم میآمیزد و آتش دشمن با آتش دهان اژدها یکی میشود. آثار تالکین نوعی بازنمایی از دنیای واقعی است که شاید بتوان آن را با دیدگاه افلاطونی نسبت به هنر پیوند داد. او همچنین به ابداع زبانهای تازه بسیار علاقه داشت. «زبانهای آردا زبانهایی ساختگی هستند که توسط او ساخته و در رشته آثارش ازجمله هابیت، ارباب حلقهها و سیلماریلیون استفاده شدهاند». تالکین در توضیح پیرنگ داستانهای خود واژه «eucatastrophe» را ابداع کرد. به معنی پیچش و چرخش ناگهانی وقایع داستان در پایان آن، که باعث میشود پروتاگونیست (قهرمان) دچار هلاکت و سرنوشت شوم محتمل نشود.فیلم «تالکین» سعی دارد به این نوع پیچشها و چرخشها در زندگی خود نویسنده پرداخته و آنها را با آثارش پیوند بزند و اگرچه به یک شاهکار در ژانر زندگینامهای تبدیل نشده، دیدنش خالی از لطف نیست! و میتواند مقدمهای برای شناخت جی.آر.آر تالکین باشد که زمانی «در داخل حفرهای در دل زمین، زندگی میکرد».