تعداد معدودی نیز هستند که محمدرضا ناظم زاده معتقد است: «از راههای دیگر آموزش میبینند». بر اساس این اظهارات، میتوان نتیجه گرفت که 108060 دانشآموز استان در شبکه شاد احراز هویت نشدهاند؛ لذا یا از نرمافزارهای دیگر بهره میبرند که بنا بر اظهارات ناظمزاده، تعداد معدودیاند و نمیتواند تعداد بالایی باشد، یا بهطور کل آنلاین نیستند. از سوی دیگر، از احراز هویتشدهها در شبکه شاد، 160312 نفر در این شبکه فعال نیستند که آنها هم به احتمال زیاد، آنلاین نیستند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت به احتمال زیاد، 268372 دانشآموز استان یا کمی کمتر، به هر دلیلی «فعالیت برخط» ندارند. غیبت آنها به این بدگمانی دامن زده که این دانشآموزان یا «ترک تحصیل» کرده یا «از تحصیل روی گرداندهاند».
حالا دیگر خسارتهای زیانبار کرونا به اقشار آسیبپذیر جامعه به مرحلهای رسیده است که فعالیت اقتصادی سرپرستان خانوار، اگر ورشکسته و بیکار نشده باشند، بهتنهایی پاسخگوی نیازهای روزمره این خانوادهها نیست و به همین خاطر، نیاز به استفاده از نیرویِ کارِ در دلِ خانواده، بیشازپیش بالاگرفته است. در این طبقات، هر خانواده بهطور میانگین دو فرزند دانشآموز در مقاطع مختلف دارد که در یک سال گذشته به دلیل شیوع کرونا، مجبور به استفاده از آموزشهای مجازی بودهاند. این آموزشها از مدخل اینترنت و رسانههای جمعی با استفاده از تلفنهای همراه اندروید، لپتاپ، تبلت، کامپیوترهای خانگی و تلویزیون عرضه میشوند. ساعتهای آموزش برای مقاطع مختلف، متفاوت است و چنانچه تنها دو دانشآموز در یک خانواده مشغول به تحصیل باشند، به تداخل ساعتهای آموزشی برمیخورند؛ تازه به شرطی که حداقل یکی از وسایل ارتباطی یادشده را که دستکم بیش از 4 تا 5 میلیون تومان قیمت دارند، به همراه اینترنت (مثلا همراه اول، هر گیگ 4 هزارتومان) در اختیار داشته باشند.
غم شاد این شبکه چشمگیر نیست!
معاون آموزش دوره متوسطه اداره کل آموزشوپرورش استان، میگوید: «بیش از ۹۰درصد دانشآموزان دوره متوسطه به آموزش مجازی دسترسی دارند و بخشی که به دلایل مختلف به آموزش مجازی دسترسی ندارند، شناساییشده و شیوههای دیگر آموزشی برای آنها پیشبینیشده است.» این گفته در حالی مطرح میشود که از یکسو دسترسی صرف به آموزشهای مجازی دلیلی بر فراگیری آموزش از سوی همه دانشآموزان نیست و جای خالی نظارت همهجانبه بر تحصیل مجازی را برجسته میکند، تا آنجا که بررسی پستهای اینستاگرامی منتشرشده در خصوص آموزشهای مجازی نشان میدهد که «بسیاری از دانشآموزان اینگونه دریافت آموزش را در حدِ “فان” یا سرگرمی برگزار میکنند و کارشناسان آموزشی نیز، به دلیل پایینبودن استانداردهای آموزش مجازی در کشور، از افت تحصیلی فراگیر در این دوران خبر میدهند.» از سوی دیگر، طبق آمار ۸۶۸ هزار و ۳۷۲ نفر از دانشآموز استان که به گفته او «هماکنون ۷۶۰ هزار و ۳۱۲ نفر» از آنها در شبکه شاد احرازهویت شده و «حدود ۶۰۰ هزار نفر در این شبکه فعال هستند»، تعداد 108 هزار و 60 نفر مطلقا به شبکه شاد دسترسی ندارند یا عضو آن نیستند و 159 هزار و 940 نفر از افرادی که در شبکه شاد احراز هویت شدهاند نیز، در این شبکه فعال نیستند. بنابراین به نظر میرسد که بهرغم گفته محمدرضا ناظمزاده مبنی بر اینکه «تعداد دانشآموزانی که در معرض خطر هستند چندان چشمگیر نیست!» این رقم به درشتی توی چشم میزند و باید با فوریت به آن رسیدگی کرد.
دانشآموزان حاشیهنشین در حاشیه آموزش
او البته با نقبی به پیگیریهای اولیای مدارس در حضوروغیاب دانشآموزان در دوران پیشاکرونا میگوید: «در سالهای قبل بهواسطه حضور نیافتن در مدرسه، مدیر و معلم متوجه ترک تحصیل دانشآموز میشدند و برای بازگشت او به تحصیل تلاش میکردند؛ اما اکنون شناسایی این دانشآموزان سختتر شده است.»
نقطه کورِ مهمی که حفرهای دیگر از نــبــود ســـازوکـارهـــای پیشگیرانه و پیشبینینشده در نظام آموزشی دوران کرونا را نمایان میکند. به گفته ناظمزاده، این نوع از ترک تحصیل «بیشتر در مناطق حاشیهای آموزشوپرورش استان در حال رخ دادن است». مسئلهای که بهوضوح، با توجه به مشکلات معیشتی به وجود آمده بهوسیله کرونا همخوانی تام دارد و نهتنها در اصفهان که در شهرهای مختلف ایران از طریق دنبالکردن «اخبار خودکشی دانشآموزان خردسال به خاطر یک گوشی تلفن همراه یا یک تبلت» قابلبررسی است. این اخبار همچنین نشان میدهد که «دانشآموزان مناطق محروم، چگونه برای اتصال به اینترنت و استفاده از شبکه شاد، دربهدرِ کوه و بیابان شدهاند.» بااینحال، معاون آموزش دوره متوسطه اداره کل آموزشوپرورش استان مدعی است: «در حال حاضر بسیاری از منتقدان اعتراف میکنند شبکه شاد ارتقا پیداکرده و قرار است بهسرعت مطلوب برسد تا دانشآموزان بتوانند از این فضای امن و رایگان استفاده کنند.» او اما درباره این ادعا، بهرغم وجود انتقادهای فراوان، هیچگونه مستنداتی ارائه نداده است.
دایِگی مجازی برای بچههای واقعی
بااینحال، نـاظـمزاده مـیگـــویـــد: «از ابتدای سال تحصیلی، مدیران مدارس مکلف شدهاند اطلاعات آموزشی تمام دانشآموزان را داشته باشند؛ یعنی مدیر هر مدرسه بداند دانشآموز از چه آموزشی بهره میبرد.» شاید حالا دیگر این آموزشهای نرم برای برخی از دانشآموزان جای خود را به آموزشهای سختی داده باشد که در دل بازارِ کار و بهدوراز شفقت و کرامت انسانی به دست میآیند، چنانکه کافی است سری به پیادهروهای چهارباغ بالا و پایین و بازار سبزهمیدان بزنید و شاهد «فروشندگی» یا «بفرما بزنی» نوجوانانی باشید که در پیادهروها مردم را به خرید جنس ترغیب میکنند و تازه این رویه آشکار و وجه خوب قضیه است؛ چون نمیخواهیم وارد ابعاد پنهان بازار کارِ سیاه شویم. معاون آموزش دوره متوسطه ادارهکل آموزشوپرورش استان نیز ضمن اشاره به این موضوع، میگوید: «در حوزه متوسطه با این مسئله روبهرو هستیم که برخی دانشآموزان وارد فضای کار میشوند و این موضوع مشکلی برای ما ایجاد کرده است؛ اینجا جایی است که باید دایه دلسوزتر از مادر باشیم و بهعنوان متولی آموزشوپرورش وظیفهداریم دانشآموز را رصد کنیم تا خللی در روند آموزش آنها اتفاق نیفتد.» پرسش اصلی اینجاست که این «دایه» که تا همین چندی پیش از معضلی به نام ترکتحصیل پنهان دانشآموزان باخبر نبود و از طریق «این» و «آن» به این معضل وقوف پیدا کرد و حتی آمار دانشآموزان ترکتحصیلی یا در شرف ترک تحصیل را ندارد یا ارائه نمیدهد، چگونه میخواهد نقشی مهربانتر از «مادر» را برای دانشآموزان واقعی در دنیای مجازی بازی کند؟




