منطقه خوانسار که از غربیترین شهرستانهای استان اصفهان است و مردمان آن از گویش خوانساری که از زبانهای ایرانی مرکزی است، برخوردار هستند. این شهرستان در فاصله حدود 150کیلومتری شمال غرب شهری اصفهان واقعشده و از سمت شمال به گلپایگان از سمت شرق به شهرستان تیرانوکرون و نجفآباد و از جنوب و غرب به شهرستان فریدن محدود است. خوانسار در معنای لغوی اینگونه است که خوان به چشمهها و سار به زیادبودن آنها اشاره میکند. پرونده ثبتی مهارت سکمهدوزی شهرستان خوانسار استان اصفهان توسط «صدیقه یاوری» کارشناس صنایعدستی اداره میراث فرهنگی شهرستان خوانسار در دست اجراست که بر اساس این پرونده، مهارت سکمهدوزی یکی از انواع سوزندوزیهای سنتی است که با فشار آوردن بهوسیله دوخت بر روی پارچه کیفیت بافت را تغییر داده و آن را به شکل دلخواه درمیآورند.
تنها سکمهدوزان شهرستان خوانسار
«صدیقه شجاعی» از معدود هنرمندان سکمهدوزی در شهرستان خوانسار است؛ او میگوید: «مادرم اشرف شجاعی قدیمیترین هنرمند سکمهدوزی در شهرستان خوانسار است، او سال 1315 در دیار سرسبز خوانسار دیده به جهان گشود و نوجوانی ۱۵ ساله بود که بسان همه دختران و زنان لطیف این سرزمین از سرانگشتان لطیفش هنر تراویدن گرفته است. او سکمهدوزی انجام میداد و البته تا یکی دو سال قبل هم با سوزن نقش گلوبوته میزد. من از وقتی چشم باز کردم مادرم را باغبان باغچه پرگل سکمهدوزی دیدهام و ما هم از دوران کودکی با این هنر بالیدیم و از ایشان آموختیم؛ هر خانمی در خوانسار که اثری از سکمهدوزی از انگشتانش میتراود ازجمله خواهرانم «زری شجاعی»، «زینت شجاعی» و «پروانه شجاعی» و زنعمویم خانم کریمی و خالهام بدری شفیعی و وجیهه شجاعی از مادرم آموختهاند.» او ادامه میدهد: «اینطور که مادرم تعریف میکند، یک روز برای آنها یک بقچه سکمهدوزیشده از اصفهان میآورند و مادرم به دلیل علاقهای که به آن داشت، بقچه را میشکافد و خیلی تمرین کرد و مسیر نخ را از روی بقچه طی کرد تا آن را آموخت.» این هنرمند بابیان اینکه سکمهدوزی هنری است که خلاقیت و ظرافت و دقت زیادی لازم دارد، میگوید: «در قدیم از سکمهدوزی برای تزیین بقچههای عروس استفاده میشد و به آن بقچه سوزنی میگفتند و در جهیزیه عروس جایگاه ویژهای داشت؛ الان دیگر بقچه سوزنی مرسوم نیست، اما سکمهدوزی کاربردهای دیگری یافته است. من و خواهرانم بر روی لباسهای مجلسی، روتختی، رومیزی و پارچههایی با کاربردهای دیگر سکمهدوزی میکنیم. این هنرمند بابیان اینکه حدود 20 سال قبل نمونهای از سکمهدوزی دوره قاجار در موزه هنرهای تزیینی اصفهان دیده است، تصریح میکند: «مادرم درگذشته با ابریشم خالص کار میکرد ولی الان 30 سال است که دیگر آن نوع ابریشم در بازار وجود ندارد و ابریشم صنعتی استفاده میکنند؛ اما به لطف هنر مادر بازهم از آن نمایان است». شجاعی درباره گرایش جوانان به سکمهدوزی میگوید: «سکمهدوزی از هنرهای دشواری است و دختران جوان زیاد به انجام آن تمایلی نشان نمیدهند؛ چون بهدقت، ظرافت، صبر و خلاقیت نیاز دارد و کمتر کسی تمایل به آموختن نشان داده است و با توجه به زمینههای اشتغالزایی پنهان در این هنر خوشحال میشویم که این هنر را آموزش دهیم تا هم سکمهدوزی بهعنوان هنر دستی مردمان دیار خوانسار احیا شود و هم نام و هنر مادرم جاویدان بماند. به این مسیر امید داریم… .»
نخکشی و رودوزی
دوخت نخها و آرایههای رنگی روی انواع پارچههای ساده یا طرحدار یا چرم بر اساس طرحها و نقشهای سنتی به روشهای گوناگون با ابزار مختلف مثل سوزن و قلاب که برای تزیین پارچه انجام میشود را رودوزی سنتی میگویند. امروزه رودوزیهای سنتی به چهار شیوه رودوزی، نخکشی و رودوزی، آرایهدوزی، و ترکیبی انجام میشود. «صدیقه یاوری» کارشناس صنایعدستی اداره میراث فرهنگی شهرستان خوانسار بابیان اینکه سکمهدوزی در گروه نخکشی و رودوزی بهشمار میرود، درباره این شیوه میگوید: «دوخت نقشهای منظم بهصورت مشبک با استفاده از سوزن و نخهای پنبهای و ابریشمی رنگی بر قسمتی از پارچه که تاروپود آن را کشیدهاند، نخکشی و رودوزی میگویند که پس از کشیدن نخهای تاروپود قسمتی از پارچه که سبب کمشدن تراکم بافت آن ناحیه میشود، در فاصلههای منظم با رنگهای رنگی بخیه میزنند که نوع بخیه قسمتهای نخکشیشده دندانهموشی است. این کار در بخشی از پارچه، بافتی توری با نقشهای مشبک ایجاد میکند که موجب تمایز آن از دیگر رودوزیها میشود.»
سکمهدوزی چیست؟
یاوری تصریح میکند: «سکمهدوزی نوعی دوخت است که با فشار آوردن بهوسیله دوخت بر روی پارچه کیفیت بافت را تغییر میدهد و آن را به شکل دلخواه درمیآورند و معمولا بر روی پارچههای کتانی سفید یا رنگی با نخهای همرنگ پارچه یا رنگی انجام میشود. سکمهدوزی به کشیدن تعدادی تار یا پود از نقطه یا نقاط معینی از پارچه و برگرداندن جای آنها یا سوزندوزی بهطوریکه نقش منظمی از آن پدید آید، میگویند. در سکمهدوزی اگر تعداد تاروپود نخکششده نسبت به تاروپود بهجامانده بیشتر باشد بخیههای دوختهشده روی آن پارچه به شکل توری درمیآید که به این دوخت توردوزی هم میگویند.»او میافزاید: «سکمهدوزی عبارت است از بیرون کشیدن تعدادی تار یا پود یا هر دو از نقطه یا نقاط معین از پارچه و پرکردن جای آنها با سوزندوزی؛ بهطوریکه نقش از آن پدید آید. جای بریدن نخها را با ردیفهای فشرده و ظریف بخیهدوزیشده حفظ میکنند و با گلدوزی اضافی درجایی که نخهایش بیرون کشیده شده، نقش ستارهای را نمایان میسازند.»
تاریخچه و قدمت
قدیمترین نمونه سکمهدوزی مربوط به دوره سلجوقی است؛ اما این هنر در دوره صفویه مجددا احیا میشود. امروزه یزد، کاشان، اصفهان، خوانسار و شیراز مراکز تولید آن در حال حاضر است. «صدیقه یاوری» کارشناس صنایعدستی اداره میراث فرهنگی شهرستان خوانسار میگوید: سکمهدوزی یکی از ویژهدوختهایی است که مختص ایران و جایگاه آن نیز اصفهان بوده است. این دوخت سابقه کهنی در تاریخ کشورمان دارد؛ آغاز این هنر به دوره قبل از اسلام میرسد، ولی شکوفایی آن در دوران اسلامی است. او ادامه میدهد: «پرونده سکمهدوزی در کمیته ثبت میراث ناملموس استان اصفهان تأیید شد و به تهران هم ارسالشده که مراحل تأیید نهایی آن در فهرست میراث ملی انجام شود. سکمهدوزی نوعی رودوزی است که در اصفهان و اراک و برخی شهرهای اطراف هم انجام میشود.»
همراهی دیگر هنرها با سکمهدوزی
بر اساس پرونده ثبتی سکمهدوزی، «این هنر معمولا با چشمهدوزی، شبکهدوزی، اشرفهدوزی، ستارهدوزی، گل اشرفی و قلابدوزی هم همراه است که اگر تعداد تاروپود نخکششده با تعداد بهجامانده آن منفذهای هماهنگ و یکنواخت ایجاد کند، به آن چشمهدوزی میگویند. چشمهدوزی قدیمیترین سوزندوزی اصفهان به شمار میرود که معمولا برای کتانهای سفید یا رنگی با نخ همرنگ و گاهی با نخهای الوان بدون نخکشی پارچه دوخته میشود. در چشمهدوزی، سادگی طرح اهمیت بسیار دارد. این دوخت معمولا توسط نقشه و شمارش الیاف کتان انجام میشود و زیبایی آن به علت ظرافت و تمیزی کار است.» کارشناس صنایعدستی اداره میراث فرهنگی شهرستان خوانسار میگوید: «چشمهدوزی انواع مختلفی دارد که بیشتر به دو روش انجام میشود و در شیوه نخست تاروپود قسمتی از پارچه را کشیده و خارج میکنند و سپس با بخیهزدن چشمههایی را به شکلهای مختلف ازجمله نقوش هندسی بتهجقه پدید میآورند. اما در شیوه دوم بدون بیرونکشیدن نخ با ابزاری مانند درفش ابتدا روزنههایی به شکل گل و ساقه در پارچه ایجاد کرده، سپس بخیههایی را چنان محکم میدوزند که تاروپودها به اطراف کشیده شوند و روزنه با چشمههایی انجام شوند، این روزنهها به شکل گرد بیضی و بادامی است».
یاوری ادامه میدهد: «شبکهدوزی یا ژوردوزی نیز از دیگر هنرهایی است که سکمهدوزی را همراهی میکند. در نوع رودوزی که روی پارچههای کتانی و نخی انجام میشود، محل ژور را روی پارچه مشخص کرده و پارچه را بهاندازه لازم نخکش میکنند و با درآوردن تار یا پود بهاندازه دلخواه و متناسب با اندازه ژور، پارچه را آماده میکنند تا دوخت روی آن انجام شود. شرفهدوزی نیز رودوزی دیگری است که مانند کمنددوزی بهعنوان دوخت مکمل بهکار میرود ضمن اینکه شرفه به معنی کنگره قصر و عمارت و همچنین به معنی مثلث و مربعهایی است که نزدیکبههم در بالای عبارتها نصب میشدند.» او درباره قلابدوزی که میتواند همراه با سکمهدوزی انجام شود نیز میگوید: «در این هنر که با استفاده از قلاب و به کمک جریده انجام میشود، یک قسمت پارچه را داخل جریده میگذارند؛ سپس سر نخ رنگی را گره میزنند و قلاب را از روی پارچه به درون فرو میکنند و گره را در شیار مورب قلاب گیر میدهند و قلاب را از پارچه بیرون میکشند. بهاینترتیب از نخ یک نیمدایره درست میشود. این کار را آنقدر تکرار میکنند تا خطوط طرح به شکل زنجیروار دوخته شود.»
کاربردهای سکمهدوزی
آنچه در پرونده ثبتی سکمهدوزی آمده نشان میدهد که «هنر سکمهدوزی از رودوزیهای سنتی قدیمی این شهرستان است که در دوران گذشته زنان ایرانی از این هنر برای حفظ حجاب از روبندهایی استفاده میکردند که سکمهدوزی شده بود تا بهتر بتوانند جلوی خود را ببینند؛ همچنین تزیینات جهیزیه و لوازم تزیینی خانه با هنر سکمهدوزی صورت میشده و در اسباب و لوازم قدیمی مردم این هنر نمود دارد. درگذشته برای تزیین سرویس جهیزیه عروس، لوازم تزیینی منزل شامل رومیزی، روکرسی، پرده، جاقرآنی، روتختی، دستمالسفره، زیر بشقابی و کوسنهای سکمهدوزی شده استفاده میشد.»
مواد اولیه موردنیاز
کارشناس صنایعدستی اداره میراث فرهنگی خوانسار درباره مواد موردنیاز سکمهدوزی میگوید: «پارچه کتان ایرانی که بافت آن باید ساده و تاروپود آن عمود بر هم و حتیالامکان ضخامت تاروپود یکسان باشد و پارچههای مخمل ساتن، پارچههای کجراه برای این نوع رودوزی مناسب نیستند. نکته دیگر این است که انتخاب رنگ پارچه و نخ، بستگی به سلیقه دوزنده یا سفارشدهنده دارد. نخ، که معمولا از ابریشم تابیدهشده، دمسه و نخ عمامه است. نخ دمسه برای سکمهدوزی بهصورت عمامهای برای قلابدوزی به کار میرود. از قلابدوزی جهت استحکام محل بریدگی تاروپود نخکششده استفاده میشود و قبل از نخکشکردن عمل قلابدوزی را روی خطوط طرح موردنظر پیاده میکنند. از کارگاه برای صافکردن و از بین بردن چینخوردگیهای پارچه استفاده میشود. پایه یا خرک نیز وسیلهای است که کارگاه روی آن قرار میگیرد. انواع سوزن، انواع نخ، قلاب، انگشتانه، تیغ و قیچی ظریف هم از دیگر وسایلی است که در این هنر مورداستفاده قرار میگیرد.»
نقوش در سکمهدوزی
یاوری با اشاره به نقوش مورداستفاده در سکمهدوزی، تصریح میکند: «هنر سکمهدوزی از رودوزیهای سنتی قدیمی شهرستان خوانسار است که با مشبککردن پارچههای ترگال، خالیکردن تاروپود بهصورت منظم یا بهصورت بتهجقه و غیره در این شهرستان انجام میشود و با پرکردن آن با ابریشم خام که امروزه انجام نمیشود و با دمسه که نوعی ابریشم خام است پر میشود و نقاشی گلهای سنتی اطراف دوخت آن با دمسههای رنگی صورت میگیرد. این نقش و گلبرگ کاملا ذهنی و بدون کپیکردن نقشه انجام میشود. نقوشی که در سکمهدوزی به کار میرود بتهجقه، ترنج، سرترنج، زیرترنج، شمس، انواع گلها، ستارهای، ستاره، دالبر، دالبردوبری، چشمبلبل، گلبوتهای و غیره است. در این سوزندوزی که با سبککردن پارچه و مشبککردن آن با تاروپود یکسان یا با ایجاد نقوش منحنی و بعضا بتهجقه و… همراه است و نقوش سنتی الحاقشده به آن هنر منحصربهفردی را ایجاد کرده است.»
تأثیر بر مباحث اجتماعی اقتصادی
کارشناس صنایعدستی شهرستان خوانسار میگوید: «به علت استفاده همگانی و عجینبودن با زندگی مردم عامه بهخصوص برای لوازم نوعروسان این هنر بخشی از هویت اجتماعی و فرهنگی مردم بوده است. ازلحاظ اقتصادی این هنر موجب اشتغال بانوان این شهرستان بوده و در بخش آموزش معمولا برای افراد یک محل برگزار میشده که در این کلاسها علاوه بر دیدوبازدید معمولا محیطی شاد و دوستانه همراه با همخوانی شعرهای قدیمی است که موجب افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی افراد یک محله بوده است.»
هنری که درخطر است
یاوری هنر سکمهدوزی را در معرض خطر دانسته و ادامه میدهد: «این هنر با تغییر سبک زنگی به سمت صنعت ماشینی، کاربرد گذشته خود را ازدستداده و جز در موارد اندکی مثل رومیزی و روتختی کاربرد دیگری ندارد، علاوه بر آن این هنر امروزه فقط در شهرستان خوانسار توسط «اشرف شفیعی» و دخترانش «صدیقه شجاعی»، «زری شجاعی»، «زینت شجاعی» و «پروانه شجاعی» انجام میشود که این موضوع خطر درانقراضبودن آن را مضاعف میکند. به دلیل رشد و رونق زندگی ماشینی این هنر ماهیت خود را ازدستداده است و گلدوزیهای ماشینی جایگزین آن شده است.» او در خصوص چگونگی حفظ و احیای این هنر میگوید: «در حال حاضر برای حفظ و احیا و گسترش سکمهدوزی اقدامی صورت نگرفته است و اقدامات منحصر به شناسایی هنرمندان باقیمانده این رشته بوده که توسط کارشناسان میراث فرهنگی انجامشده است؛ اما آموزش این هنر به جوانان و علاقهمندان و حمایت آنان جهت توسعه و گسترش هنر سکمهدوزی، مسـتندسازی و تحقیق جامع در خصوص مکتوبکردن و گردآوری مطالب ارزشمند و درخور توجه هنر سکمهدوزی، ایجاد خانه صـنایعدستی شهرستان و گسترش و حمایت این هنر برای عموم مردم، و همچنین ضبط و حفظ آثار قدیمی بهجای مانده این هنر در بین مردم و شناساندن آن به عموم مردم را میتوان ازجمله راهکارهای مهم حفاظی برشمرد که میتوانند در حفظ هنر سکمهدوزی راهگـشا باشـند.» مدتهاسـت که صنایعدستی به هنر صنعتی فراموششده تبدیلشده است؛ در این میان اگرچه هریک از شهرستانهای استان پهناور اصفهان در رشتههای مختلفی از صنایعدستی شهره عام و خاص بوده و هستند، اما آنچه هرروز آشکارتر میشود این است که هریک از این هنرها برای عدم فراموشی و ادامه حیات به حمایت مردم و مسئولان نیاز مبرم دارند، هنرهایی که در گوشه و کنار استان با دستان پرتوان هنرمندانش خلق میشوند و چه نیکوست که بانوان هنرمند نیز از دیرباز نقش پررنگی در پرداختن و پروراندن صنایعدستی داشتهاند. در این میان هنر سکمهدوزی یادگاری است که در دوران صفویان بیشازپیش شکوفا شد و مدتهاست که در شهرستان خوانسار در دستان بانوان خانواده شجاعیها جلوهنمایی میکند و منتظر گوشه چشم توجهی است.