کپی از سرمشق سرقت هنری نیست

یکی از رفتارهای متعارف در کلاس‌های آموزشی در حوزه‌های هنر، درخواست باز آفرینی استاد از شاگردان برای خلق مجدد یک اثر است. این گونه ارائه سرمشق به شاگردان و قضاوت بازخورد آثار خلق شده جدید اگر مقید به تکرار عینی اثر باشد جنبه ممارستی و تمرینی داشته و چنانچه با هدف خلق خلاقانه و آزادانه اثر ارائه شده باشد، دارای زوایای تازه هنری محسوب می‌شود و می‌تواند منتهی به پدیدآمدن آثار نوینی با اقتباس از اثر اصلی شود.

تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه

در این یادداشت به این می‌پردازیم که از نظر مادی و معنوی، در بازآفرینی یا پیاده‌سازی عینی ایده‌ها و آثار هنری سابق در ذهن یا به صورت تجسمی چه حقوقی برای صاحبان سرمشق‌ها و ارائه‌کنندگان آن‌ها و شاگردان و اجراکنندگان آثار هنری بر اساس سرمشق وجود دارد یا می‌تواند وجود داشته باشد. صاحب سرمشق: واضح است که پدید آورنده اصیل اولیه صاحب سرمشق است. به عنوان مثال، اگر یکی از خطوط ترسیم شده توسط استاد میرعماد به عنوان سرمشق در کلاس خطاطی به شاگردان ارائه شود، میرعماد صاحب تمامی حقوق معنوی و مادی آن سرمشق است حتی اگر استاد آن کلاس فرد دیگری باشد.
یا اگر یکی از آثار نقاشی متعلق به پابلو پیکاسو در یک کلاس به عنوان سرمشق به شاگردان ارائه شود، صاحب اثر در حقیقت پیکاسو است و تمام آثاری که توسط شاگردان به شکل کپی خلق می‌شوند هیچ‌گونه حقوق معنوی راجع به خلاقیت‌های به‌کار رفته در اثری که مطابق با اثر پیکاسو خلق کرده‌اند، نخواهد داشت. اما در خصوص اثری که خلق شده، حقوق معنوی و مادی در محدوده کپی و اجرای مشق برای شاگردان نیز وجود دارد. به این شکل که اگر کسی بخواهد تابلوی کپی را به همان عنوان بفروشد یا جایی به نمایش بگذارد، حتی با اینکه ادعای اصالت و تقلب در کپی هم نشده است و اگر با اعلام رسمی کپی بودن اثر اقدام به فروش یا نمایش آن کرده باشند، باز هم ترسیم‌کننده و پدید آورنده آن حق دارد اسم خود را به عنوان عامل و سازنده فیزیکی اثر کپی قید کند و از درآمدهای احتمالی حاصل از فروش یا اکران اثر کپی بهره مند شود. این به منزله سرقت هنری تلقی نشده و با توضیحاتی که ارائه شد، یک امر قانونی است. به عنوان مثال تصور کنید تعدادی از شاگردان مکتب کوبیسم، نمایشگاهی با موضوع باز آفرینی یکی از آثار پیکاسو برگزار کرده باشند و نتیجه را به شکل مسابقه به قضاوت واگذار کنند.
در این نمایشگاه، تعدادی اثر که همگی کپی شده از یک یا چند اثر از پیکاسو هستند به نمایش در آمده است. با اینکه توضیح داده شده و بر همگان روشن است که این آثار کپی هستند، اما مهارت در کپی یا خلاقیت در نوع تازه‌ای از باز آفرینی نیز در هر دو وجه قضیه، به خودی خود از جنبه‌های هنری محسوب شده و در اصل این مهارت‌ها یا خلاقیت‌هایی که در کپی و باز آفرینی خلاقانه به کار رفته دارای حقوق معنوی برای کسی است که تابلوی جدید را خلق کرده است. متعاقب از این حقوق معنوی، حقوق مادی ناشی از عواید فروش یا نمایش و همچنین جوایزی که ممکن است به آن تعلق بگیرد برای پدید آورنده و زنجیره افراد دارای حق اعم از گالری، ناشران و غیره وجود دارد. ارائه‌کننده سرمشق: استادی که سرمشق را ارائه می‌کند نه صاحب آن است و نه اجراکننده آن. در نتیجه هیچ‌گونه حق مادی و معنوی در این زنجیره ندارد. اما اگر سرمشق ارائه شده یکی از آثار خود وی باشد، تنها به عنوان صاحب سرمشق دارای حقوق مادی و معنوی می‌شود که مشابه وضعیت بالاست. اجراکنندگان سرمشق: همان‌گونه که گفتیم اجراکنندگان سرمشق از باب حقوق مادی و معنوی ناشی از اثری که خلق کرده‌اند، به ترتیب مستحق دستمزد، سهم فروش و ذکر نام به عنوان پدید آورنده غیر اصلی هستند. هر اثری حتی اگر اصیل نباشد هم دارای حقوق پدیدآورنده است. پدید آورنده لزوما خالق اولیه اثر نیست بلکه می‌تواند باز آفرین، اقتباس‌کننده یا کپی‌کننده اثر مشهوری باشد. در این صورت، این اثر به‌عنوان کپی یا باز آفرینی شده با ذکر توضیحاتی اکران می‌شود. در این توضیحات به نام پدیدآورنده اصلی اولیه و پدید آورنده متأخر و جدید اشاره و سهم دخالت و تأثیر وی مشخص می‌‌شود. به عنوان یک مثال دیگر، تصور کنید یکی از آثار موسیقی مشهور کلاسیک، قرار باشد در یک کلاس موسیقی توسط چند نوازنده در تنظیم و سازبندی متفاوتی اجرا شود. مثلا یکی از سمفونی‌های باخ، با تنظیم پاپ و با سازبندی الکترونیک اجرا شود. قطعا ملودی متعلق به باخ است. اما آیا اثر جدید، پدیدآورنده ندارد و آیا حقوقی متوجه این همه نوازنده و هنرمند خلاق نیست؟ مسلما پاسخ مثبت است. حقوق این افراد در اثر جدید محفوظ بوده و به حقوق پدیدآورنده اصیل اولیه نیز باید در شناسنامه اثر اشاره شده و توضیحات کافی به مخاطبان ارائه شود.