گالریگردی لزوما به معنای خرید آثار هنری نیست و آنچه در ابتدا اهمیت دارد، این است که پذیرش اثر هنری بهعنوان یک کالای فرهنگی مؤثر باید در باور عمومی مردم شکل بگیرد و ازاینرو، یکی از اتفاقاتی که میتواند در کنار سایر فعالیتهای هفتگی یا ماهانه مردم به یکی از جنبههای جدانشدنی زندگی تبدیل شود، گالریگردی است و در صورتی به انجام میرسد که آشنایی و علاقه به هنر در همان دوران کودکی و از میان خانوادهها و مدارس شکل بگیرد و سازمانهای مختلف با تبلیغات مؤثر و برنامهریزیشده به این شکل از فرهنگسازی میان آحاد جامعه کمک کنند تا تداوم آن همراه با بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی به خرید یک اثر هنری بهعنوان یک کالای ارزشمند فرهنگی و هنری منتهی شود.
وجود دوگانگی میان فضای جامعه هنری و فضای عمومی
علی استدلال، مدیر گالری نگرش با بیان اینکه این امر مستلزم فرهنگسازی است، میگوید: «گالریگردی در سایر کشورها بهصورت یک فرهنگ در سیستم آموزشوپرورش جا افتاده و دانشآموزان برای بازدیدها و تورهای فرهنگی به موزهها و گالریها میروند، در حدی که مثلا کشور ژاپن بخشی از برنامه هفتگی را به موزهگردی و گالریگردی اختصاص داده است. درحالیکه این امر در کشور ما متأسفانه یک اتفاق جدید محسوب میشود و قدمت بالایی ندارد. از سوی دیگر، از نظر بستر فضای هنری باید گفت که این موضوع یک فضای باز است و هرکس با ایدئولوژی خودش شروع به فعالیت کرده و آثار خود را ارائه میکند و متأسفانه در شرایط فعلی کشورمان همراهی زیادی با این بستر وجود ندارد که مخاطبان بتوانند آثار افراد متفاوتی را ببینند که با ایدئولوژیهای شخصیشان به نمایش گذاشتهاند.»
او تصریح میکند: «میان فضای جامعه هنری و فضای عمومی دوگانگی و دودستگی ایجادشده و گالریها به مکانهای خصوصی با یک جامعه آماری محدود تبدیلشدهاند و تمایل زیادی به برقراری ارتباط بین جامعه عمومی و فضای عمومی و گالریها و جامعه هنرمندان وجود ندارد که یکی از علتهای آن فرهنگی و ایدئولوژیکی است و بخش دیگر نیز مباحث اقتصادی است؛ چراکه اقتصاد گالریها و فضاهای خصوصی که در حوزه هنر فعالیت دارند نهتنها وابسته به فضای عموی نیست بلکه کاملا هم جداست و توسط تعدادی مجموعهدار و به شیوههای مختلف تأمین میشود. این جدا افتادگی بحث اقتصادی باعث میشود که حتی ارتباط اقتصادی نیز بین آحاد جامعه و فضای عمومی یا خصوصی مانند گالریها وجود نداشته نباشد.»
توان پایین خوانش فرهنگ بصری در آحاد جامعه
استدلال میافزاید: «نداشتن پل اقتصادی میان این دو بخش و همچنین بستر آزادی که هرکسی بتواند آزادانه آثار خود را در گالری ارائه کند و مخاطبان عمومی نیز بتوانند آزادانه و بدون قضاوت و پیشداوری آنها را ببینند، فراهم نیست و متأسفانه پلی که میتواند آنها را به هم متصل کند وجود ندارد و این باعث میشود مردم نیز تمایلی برای بازدید از این فضاها نداشته باشند.»
مدیر گالری نگرش تصریح میکند: «موضوع دیگر این است که متأسفانه توان خوانش نیز از نظر فرهنگ بصری در آحاد جامعه پایین است که باعث عدم برقراری ارتباط میشود. مخاطبان عمومی بهجز برخی آثار سنتی در زمینه هنرهای کلاسیک ایرانی که مخاطبان عمومی آنها را میشناسند و با آنها ارتباط برقرار میکنند با سایر آثاری که در زمینه هنرهای مدرن یا معاصر قرار بگیرد ارتباط برقرار نمیکند و تمایلی برای بازدید از آنها ندارد.»
هنر برای هنرمندان و علاقهمندان به هنر تعریفشده است
الناز رجبیان که مدیریت گالری اکنون و خانه صفوی را به عهده دارد، دلیل عدم گرایش مردم به گالریها را عدم بازتعریف هنر برای عموم دانسته و اعتقاد دارد: «هنر فقط برای مخاطب خاصی که هنرمند است یا به هنر علاقه دارد تعریفشده و این تعریف هنر برای عموم انجام نشده است. برای ایجاد علاقه در عام باید فرهنگسازی اتفاق بیفتد تا مخاطب عام هنر را به شکل خاص بشناسد؛ نه اینکه اطلاعات از هنر فقط به شناختن هنری محدود باشد که همیشه در دسترس اوست، بنابراین در این خصوص فرهنگسازی لازم است.»
او ادامه میدهد: «علاقه به هنر در ذات همه آدمها و جود دارد و فقط کافی است به آن پرداخته شود تا مخاطب عام نیز با این قضیه آشنا شده و با آن پیش رود. این قضیه بسیار مهم است؛ اما متأسفانه هیچوقت به آن پرداخته نشده و ارج و قربی به آن داده نشده است که اگر به آن پرداخته شود مسلما همه مردم میتوانند با آن انس بگیرند.»
رجبیان به یکی از راههای آشنایی مردم با گالریها چنین اشاره میکند: «یکی از راهکارها این است که در سطح شهر بنرها و بیلبوردهایی نصب شود که آثار هنری و تکنیک آن را بهصورت خیلی ساده به مخاطب عام نشان دهند یا اینکه میتوان از جریانهای مجازی استفاده کرد و این اتفاق را برای آشنایی مردم رقم زد؛ چراکه آدمها هر روز با فضای مجازی سر وکار دارند.»
ارکان اصلی در مسائل اقتصادی و فرهنگی است
شیرین معنوی، مدیر گالری گذار نیز تصریح میکند: «این موضوع باید دوسویه پرسیده شود؛ یعنی سؤال دیگر را اینچنین مطرح کرد که چرا آدمهای عادیِ جامعه دنبال کننده هنر نیستند؟! در پاسخ باید گفت که وضعیت ایران با سایر کشورها بسیار متفاوت و یکی از ارکان اصلی این تفاوتها مسئله اقتصادی است که روزبهروز بدتر میشود و دومین مسئله نیز موضوع فرهنگ است.»
او میافزاید: «یکی از دلایلی که گالریگردی در بین عموم جامعه کمتر اتفاق میافتد و مخاطبان گالریها عامه مردم نیستند، بلکه به گروه خاصی از هنرمندان مرتبط است، عدم اطلاع ما از دوران کودکی است، درحالیکه در خارج از ایران آموزشهای لازم درباره هنر از دوران کودکی ارائه میشود و بهاینترتیب کودکان اطلاع و علاقه پیدا میکنند که در این موضوع تفاوتی میان قشر ثروتمند و غیر ثروتمند وجود ندارد و این موضوعی است که در فرهنگ آنها جای خود را بهخوبی یافته است.»
معنوی میگوید: «این تفاوت دیدگاه بین جامعه ما و کشورهای توسعهیافته تا آنجاست که در ایران حتی فردی که از لحاظ مالی نیز به درجه معقول و قابلتوجهی رسیده است، آثار هنری را در سبد خرید خود قرار نمیدهد و ترجیح او انتخاب هر شیء ارزشمندی بهجز هنر است تا اینکه به یک گالری واردشده و اثر هنری را خریداری کند؛ بنابراین ترجیح میدهد که نگاه خود را بیشتر به سمت سلیقهاش ببرد و این سلیقه از فرهنگ او حاصلشده است که نشانه بزرگترین تفاوت ما ایرانیها و کشورهای توسعهیافته درباره هنر است.»
هنر ارائهشده در گالری باید از سطح عام بالاتر باشد
ساناز اسلامی، مدیر گالری تام میگوید: «اتفاقا وقتیکه موضوع کرونا خیلی جدی شد و مشکلات و معضلات حاصل از آنهم یکییکی مشخص شدند؛ من به یکی از مسئولان شهرداری پیشنهاد دادم که فضاهای باز را به برگزاری گالریها اختصاص دهند تا نمایشگاهها را آنجا برگزار کنیم. البته میدانم که شرایط خیلی ایدئالی نخواهد بود؛ چون باید فضاها مناسبسازی شوند ولی من این پیشنهاد را دادم هرچند که اتفاق مثبتی نیفتاد. من واقعا دلم میخواهد عموم مردم به گالریها جذب شوند، اما هنوز بسترهای لازم برای این کار فراهم نیست و شهرداری باید بررسی کند که چنین فضاهایی برای این فعالیت وجود دارد یا خیر.»
او درباره جلب و جذب مردم به گالریها میافزاید: «قطعا هنری که در گالری ارائه میشود باید از سطح عام بالاتر باشد؛ یعنی نمیتوانیم هنر را یک پله پایینتر بیاوریم تا مورد علاقه عموم باشد. البته تبلیغات نقش مهمی دارد، اما در شرایط فعلی برای جذب مخاطب شاید بتوان با گذاشتن محتواهایی که برای عام قابلفهم و خواندن باشد کمکم آنها را جذب کرد؛ اما آن چیزی که فعلا از عهده من برمیآید این است که معمولا دوستان و آشنایان و فامیل خود را که خیلی اهل گالریگردی نبودند به نمایشگاهها دعوت میکنم که بیایند و آثار را ببینند و درباره آنها حرف بزنیم.»
لزوم فرهنگسازی از خانواده و مدارس
فرزانه جعفری، مدیر گالری برهان، یکی از دلایل عدم گالریگردی عامه مردم را فرهنگ و مهمترین اقدام در این خصوص را فرهنگسازی دانسته و تصریح میکند: «اولین کاری که ما باید انجام دهیم فرهنگسازی است، حتی در میان خانواده نیز برخی ممکن است موافق کار هنری ما باشند یا هیچ ارزشی برای هنر قائل نباشند. این موضوع باید در خانوادهها نفوذ پیدا کند مثلا ازطریق تبلیغات تلویزیونی یا شبکههای مجازی انجام شود و فقط از طریق تبلیغات میتوان مردم را آشنا کرد؛ اما متأسفانه شرایط بهگونهای است که حتی اگر نمایشگاه بینالمللی برگزار شود 99درصد مردم به خاطر خوراکیها از جلوی غرفهها عبور میکنند و به آثار بسیار زیبا و با عیار بالای نمایش دادهشده توجهی نمیکنند و خیلی سریع عبور میکنند. این جزء آموزشهایی است که باید از خانوادهها و مدارس شروعشده و فرهنگسازی شود. ما حتی یکبار و بهعنوان تجربه، تراکت چاپ و پخش کردیم؛ هرچند که نمیدانستم نباید این کار را انجام داد، اما این کار را کردیم و شهرداری هم جلوی آن را گرفت؛ ولی تعدادی از آنها پخش شد و به دست مردم عادی رسید که بدانند چنین جایی وجود دارد.»
او ادامه میدهد: «در حال حاضر مخاطبان عام گالری بهاندازه مخاطبان خاص و هنرمندان نیستند، اما رهگذرانی که از گالری بازدید میکنند کم نیستند، ولی همان رهگذرها هم معمولا گروههای فرهنگی مانند تورها هستند. من همیشه گفتهام که حضور در گالریها به پرداخت ورودی نیاز ندارد نه اینکه حتما خرید کنید بلکه دیدن آن خیلی مهم است. در شبکههای مجازی نیز تبلیغات زیادی انجام دادهایم؛ اما کافی نیست و به بسترسازی بزرگی نیاز دارد؛ چراکه باید به این موضوع بهصورت ریشهای توجه کرد و اینکه من یا سایر گالریها در سطح شهر چند تا پوستر بزنیم جوابگو نیست و باید از مدارس و دانشگاهها شروع شود تا بدانند هنر لازمه زندگی است.»
جعفری بابیان اینکه توجه به این موضوع نیازمند بررسی ریشهای است، تأکید میکند: «شاید مبحث مالی به شکل جدی مطرح نباشد، اما همه ما از نظر روحی به هنر نیاز داریم بنابراین باید این موضوع در خانوادهها مطرح شود. من معتقدم حتی اگر در خانوادهای پدر و مادر مخالفت صددرصد با هنر داشته باشند وقتی فرزند آنها این علاقه را داشته باشد به خاطر فرزند خود حاضرند نمایشگاه او را ببینند.»
مخاطب عام مطالعه بروز درباره هنر ندارد
اما میترا پورمعمار، مدیر گالری متن معتقد است که مخاطبان عام نیز معمولا از نمایشگاهها بازدید میکنند؛ اما با توجه به تخصصیشدن هر رشتهای نمیتوان انتظار داشت مخاطبان غیر هنری در گالریها حضور پررنگی داشته باشند. او میگوید: «هر رشتهای تخصصیشده و وقتی فردی به دانشگاه میرود و تحصیل میکند قرار نیست حتما برای عام کار کند و شاید تفکرش تغییر کند و مسائل دیگری افزوده شود که با تفکر دانشگاهی هماهنگ شده است؛ بنابراین خروجی آثار برآمده از این تفکر شاید برای همه آدمها قابلدرک نباشد. البته من نمیگویم آثار هنری سطح بالاتری از عام هستند؛ اما بههرحال کیفیت آن تغییر کرده و وقتی مخاطب عام در نمایشگاه حضور پیدا میکند شاید بعضی وقتها متوجه مفهوم آثار نمیشود، چراکه او به دنبال لذتهای عام است و به نمایشگاه میآید که فقط یکچیز زیبا را ببیند و بهدنبال چیز دیگری غیر از آن نیست.»
او با اشاره به تخصصی شدن همه رشتهها میافزاید: «بهتر است که جامعه خود را با تغییرات هماهنگ کند، درحالیکه متأسفانه هنوز در این خصوص حتی در تلویزیون نیز اطلاعرسانی انجام نمیشود. کشورهای توسعهیافته اینطور نیستند و مخاطب عام نیز به گالری میرود، ولی متأسفانه در کشور ما این سطح هنوز برای عام ارتقا پیدا نکرده و به بسترسازی نیاز دارد. مخاطب عام مطالعه بروز درباره هنر ندارد و همچنان در فضای سنتی است. نمیتوان از هنرمند انتظار داشت که سنتی کار کند تا موردعلاقه مردم عام باشد! هنرمند براساس دریافت و درک خود کاری را ارائه میکند که با فضایش هماهنگ است و هرکس بر اساس اطلاعات شخصی خودش در گالریها حضور پیداکرده و برداشت خود را دارد و سطح مردم هم باید تغییر کند.»
پور معمار تأکید میکند: «باید جامعه عام به سمت گالری دیدن گرایش پیدا کند؛ ولی این موضوع باید خیلی عمیقتر ریشه یابی شود و البته به تبلیغات گستردهای نیاز دارد که از عهده خود گالریها برنمیآید، درحالیکه این موضوع در کشورهای توسعهیافته از مدارس شروع میشود و دانشآموزان در مدارس آثار خوب هنرمندان را میبینند و چشمهایشان به کار بروز عادت کرده است.»
بازدید برای عموم آزاد و رایگان است
پروانه سیلانی، مدیر گالری دیدار میگوید: «یکی از دلایل این موضوع مسائل اجتماعی است، هنر و کارهایی که هنرمندان انجام میدهند دغدغه مردم عادی نیست و با توجه شرایط سختتری که این روزها در زمینههای فرهنگی و معیشتی وجود دارد خودبهخود مردم به سمت هنر گرایش پیدا نمیکنند؛ هرچند که قبل از آن نیز بهندرت این اتفاق میافتاد. البته استقبال مردم عادی از برخی نمایشگاههایی که در گالری ما برگزارشد قابل توجه بود؛ بهخصوص نمایشگاههایی که در مورد هنر محیطی و چیدمان ارائه شدند و علیرغم اینکه هنری مفهومی بود تعجبآور بود که مردم عادی هم قضیه را درک کرده و به یکدیگر خبر داده بودند و میآمدند و از نمایشگاه بازدید میکردند؛ اما بهطورکلی این موضوع کاملا طبیعی است که گالریها مخاطب خاص خود را داشته باشند؛ چرا که هنر، خاص است.»
او ادامه میدهد: «این نکته نیز شایان توجه است که برخی هنرهایی که از قدیم وجود داشته مانند نگارگری توجه مردم را جلب میکند، ولی نمیتوان نام آنرا هم هنر خاص گذاشت؛ چراکه بیشتر به صنایع دستی مرتبط است و جزء هنرهایی است که خیلی در مسائل روزمره مردم وجود داشته و مردم مدام آن را دیده و با آن سر و کار داشتهاند اما مردم در مورد هنرهای خاص خیلی کمتر در جریان قرارگرفته و این موضوع طبیعی است.»
سیلانی با اشاره بهضرورت تبلیغات نمایشگاهـی میگویـد: «وقتیکه نمایشگاهها را بر اساس علاقه مخاطبان خاص برنامهریزی میکنیم، طبیعتا بقیه فکر میکنند که برای آنها مناسب نیست ولی وقتیکه مردم عادی را دعوت میکنیم و مقداری تبلیغات عامیانهتر انجام شود و نه خاص، این کار باعث میشود که مردم عادی هم به گالری بیایند و آثار را ببینند و برای آنها خوشایند هم باشد. البته این قضیه ریشهای و یک مسئله فرهنگی و اجتماعی است. جالب است بدانید که مواردی بوده که مردم قبل از ورود به گالری میگفتند پولی است! یعنی در این حد هم اطلاع ندارند چون دغدغهشان نیست و معمولا باید بنویسیم که بازدید برای عموم آزاد و رایگان است.»