اعضای سیاستگذاری و دبیران علمی و اجرایی نخستین رویداد نوآورانه و فناورانه کتاب و کودک، بر این باورند که میتوان با استفاده از خلاقیت و ظرفیتهای فناورانه و نوآورانه، بین نسل جدید، با کتاب و مطالعه رابطه موفقتر و مؤثرتری ایجاد کرد و کتاب را دوباره به زندگی و خانواده بازگرداند.
این رویداد با عبور از مراحل مختلف از جمله پذیرش ایدههای برتر، برگزاری کارگاههای تخصصی، همراهی منتورها با تیمها جهت تکمیل و پیاده سازی طرحها و ایدهها، ساخت نمونههای اولیه و پایش نهایی ایدهها در دوم خردادماه با حضور علی وحدت، رييس صندوق نوآورى و شكوفايى؛ سعدالله نصيرى، رييس دانشگاه شهيد بهشتى؛ علی اصغر سعدآبادی، رییس مرکز رشد وکارآفرینی دانشگاه شهید؛ جمیله سادات علم الهدی، ریاست پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی و جمعى از مديران و مسئولان دانشگاه و اكوسيستم نوآورى در دانشگاه شهید بهشتی به پایان رسید. در این میان تیم «خانه قصهگویی ننه نخودی» از اصفهان به مقام سوم این مسابقات رسید. در ادامه با رایحه صنعتگر، مدیر این تیم صحبت کردیم تا از جزییات این رویداد استارتاپی مطلع شویم.
سومینِ آن 62 تیم!
صنعتگر حرفهایش را با این توضیح شروع میکند: «این رویداد از طریق قسمت علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. قضیه این بود که فراخوانی از این نهاد مبنی بر اینکه در مورد کتاب و کودک رویدادی نوآورانه داشته باشیم، منتشر شد. عدد دقیقش یادم نیست ولی حدود 62 یا 70 گروه اعلام آمادگی کردند و ایدههای خود را فرستادند. از بین این گروهها حدود 20 تیم انتخاب شد. این 20 تیم تحت نظر منتور بودند و ورکشاپهای زیادی برایشان برگزار کردند. با این کار ایدههای این 20 گروه هر سری پختهتر میشد و در نهایت از این 20 تیم، 15 تیم به داوری نهایی راه یافتند. دوباره از این 15 تیم، 3 تیم، تیم برتر معرفی شدند که ما هم جزوشان بودیم ولی آن 15 تیم دیگر هم در ادامه کوچ میشوند و به حال خود رها نمیشوند.» مدیر تیم ننه نخودی به این اشاره میکند که اکثر ایدههایی که در تیمهای دیگر مطرح شد بستههای تولیدی یا نرمافزارهایی بود که چیزی عینی را دست مخاطب میدادند اما چیزی که این تیم اصفهانی ارائه داده، شامل خدماتی میشده که هم خانواده و هم کودک را درگیر میکرده. در کنار این خدمات هم محصولاتی هم به افراد ارائه میشده. «ما در سال 97 نمایشگاهی به نام دیوار به دیوار یک قصه را در شهر اصفهان برگزار کردیم. بعد از آن در یک سالِ کرونا ننه نخودی را راه انداختیم. ننه نخودی شامل بستههای بازی و کتاب در عنوانها و محتواهای مختلف برای کودکان است. در این رویداد ما محتوای آن نمایشگاه و ننه نخودی را با هم تلفیق کردیم و اسم آن را خانه قصهگویی ننه نخودی، گذاشتیم. نمیدانم موزه هلند را دیدهاید یا نه. در این موزه فضاسازی قصهها صورت گرفته است. ما در نمایشگاه دیوار به دیوار یک قصه، سعی کردیم همین کار را انجام دهیم اما خب با این تفاوت که از لحاظ هزینهای دستمان کوتاه بود و نتوانستیم در آن حد گسترده برگزار کنیم. ایده ما این بود که بچهها بیایند در آن نمایشگاه و ما برای هر قصهای دکور داشتیم. بیشترین کاری که ما در این نمایشگاه انجام دادیم به عهده تسهیلگر است. اینطور که قصه خوانده شود، بچهها وارد فضای قصه شوند و متناسب با محتوای قصه میتوانند کارهای مختلفی انجام دهند. مثلا یک جایی باید خودشان نمایش انجام دهند، یک جایی باید کارهای هنری انجام دهند و … . ایده ما در این مسابقه این بود که بچهها با مشارکت خانوادهها این کارها را انجام دهند و وارد قصهها شوند. ما در یک سال برای اکثر کتابهایی که داشتیم بسته فعالیت طراحی کردیم. درسنامه، پرده نمایش و غیره. کامل با جزئیات گفته بودیم که این کتاب چه محتوایی دارد و کنار آن میتوانید چه کارهایی انجام دهید، چه گفتمانی داشته باشید و چه بازیهایی کنید. ما در این یک سال که ننه نخودی را کلید زدیم متوجه شدیم که اگر درسنامه دقیق را هم به خانواده ارائه دهیم آنها نمیتوانند فعالیتهای مرتبط با آن کتاب را انجام دهند. برای همین گفتیم بهتر است که محتوای آن موزهای که در هلند است و آن نمایشگاهی را که سالها پیش برگزار کردیم، روی محتوای ننه نخودی پیاده کنیم. یعنی هم آموزش برای خانواده اتفاق افتد و هم فضا کودک محور باشد.» از ایده تیم ننه نخودی استقبال زیادی میشود و حتی وحدت که یکی از داوران این رویداد بوده خطاب به این گروه میگوید که علاوهبر سرمایه اولیه ما این ایده را حمایت میکنیم تا به مرحله اجرا برسد. «حتی رئیس کانون پرورش فکری هم به ما پیشنهاد داد که الان در مراکز کانون در سراسر کشور شاید چنین کاری انجام شود، اما آنها مثل تیم شما متشکل از افراد متخصص نیستند و این کار بهصورت تخصصی پیش نمیرود. ایشان به ما پیشنهاد دادند که ما ایدهمان را محدود به موزه نکنیم و بستهها در سطح گسترده پخش کنیم. مثلا به کانونهای پرورش فکری ، آموزش و پرورش و بهزیستی دهیم تا این ایده پخش شود.» صنعتگر در ادامه میگوید که اینکه بخواهیم خود موزه را تاسیس کنیم یا تمرکزمان را بگذاریم روی تولید بستهها، بحثی است که هنوز او و تیمش به نتیجه نرسیدهاند.
محتوای این بستهها
صنعتگر در مورد جزئیات محتوایی این بستهها اینطور توضیح داد: «یک سری از این بستهها درسنامه دارد. یک سری دیگر که باید چیزی درست شود، مثل اوریگامی، سیدی دارد که در آن سیدی بهصورت کامل نحوه درست کردن اوریگامیها بهصورت عملی توضیح و نشان داده شده است. مثلا یک کتابی به اسم گلهای ایران در این بستهها وجود دارد که اصلا اوریگامی گلها در فضای مجازی نبود. نجمه کرمی که یکی از اعضای تیم است، الگوی تمام گلها را خودش درآورده است. یا پوریا گرامی که مسئول شعر و موسیقی تیم است، اکثر آهنگها و شعرها را خودش ساخته. یعنی خیلی از بستهها آهنگسازی، شعر و مدلهای اوریگامیاش کاملا ساخته خود ما است. اینطور نبوده که جمعآوری محتوا از فضای مجازی باشد.» این بستهها به صورت محدود وارد بازار شده است اما اگر بخواهد بهصورت گسترده عرضه شود، نیاز به ثبت دارد و بعد مجوز بگیرد و مثل یک اسباببازی روال قانونیاش طی و به بازار عرضه شود.
علاوهبر تمام حرفهای گفته شده، نقطه قوت تیم ننه نخودی نسبت به دیگر تیمها این بوده که این تیم نمونه تولید شده داشته. بقیه تیمها روی ایدهای حرف میزدند که تولید نشده بود. ننه نخودی نمونه تولید شدهای بوده که هم محصولات آن را فروخته بودند و هم اینکه از فروش آن سود کرده بودند. یعنی جریان درآمدی این ایده قبل از شرکت در این مسابقه، راه افتاده بود. علاوهبر این جریان تعاملی این ایده هم بسیار بالا بوده. یعنی علاوهبر کودک، خانواده هم در آن مشارکت داشته است. علاوهبر رایحه صنعتگر، نجمه کرمی، ریحانه بهارلو و پوریا گرامی اعضای اصلی این تیم هستند.















