«با انتشار بررسینامه نسخههای خطی اسلامی در چین اکنون میتوان اطمینان داشت که سرزمین چین یکی ازجایگاههای مهم و قابل توجه نسخههای خطی فارسی در جهان است. وجود متنها و نسخههای متعدد فارسی در چین، علاوه بر ارزشهای خاص خود، هم از لحاظ کتابشناسی و هم به اعتبار آثار و میراثهای فرهنگی و علمی، نشاندهنده قلمرو گسترده زبان فارسی در بخش پهناوری از جهان قدیم تا گذشتهای نه چندان دور است.» این نقل قول از دکتر سید جعفر شهیدی، جایگاه و اهمیت کتاب «بررسی نسخههای خطی اسلامی در چین» را مشخص میکند. این اثر، بخشی از مجموعه چهارجلدی با عنوان بررسی نسخ خطی اسلامی در جهان(World Survey of Islamic Manuscripts) است؛ مجموعهای جامع که به معرفی نسخ خطی تمام زبانهای اسلامی در بیش از 90 کشور جهان میپردازد. دکتر احمدرضا آریان که دانشآموخته کارشناسی زبان و ادبیات چینی دانشگاه شهید بهشتی، کارشناسیارشد چیــنشــنـاســی دانشگاه جهجیانگ چین (با بورسیه کامل بنیاد کنفوسیوس) و دکترای رشته ادبیات کلاسیک چین از همین دانشگاه (با بورسیه کامل دانشجویان ممتاز وزارت علوم چین) است، کتاب «بررسی نسخههای خطی اسلامی در چین» را ترجمه کرده و در گفتوگو با سرویس میراث و گردشگری روزنامه اصفهان زیبا، در توضیح اهمیت این کتاب میگوید: «پیش از انتشار این بررسینامه، نه تنها کتابشناسان خارجی بلکه محققان چینی هم اطلاع دقیقی از نسخههای فارسی و عربی، حتی مراکز و جایگاههای مختلف نسخ خطی اسلامی در سرزمین پهناور چین نداشتند.» آریان توضیح میدهد: «مظفر بختیار، مؤلف کتاب، از چینشناسانِ شایستهای بوده است که آثار و تحقیقات ایشان در این رشته در بین استادان و دانشمندان چینی و چینشناسان برجسته اعتبار و ارزش خاص دارد و مرجع محسوب میشود. به همین مناسبت در ۱۹۹۴ میلادی از طرف دانشگاه پکن به او عنوان استاد ممتاز دانشگاه پکن با منشور ویژه آن اعطا شد. در تاریخ این دانشگاه اولین باربود که یک استاد خارجی به دریافت چنین امتیاز و عنوانی علمی نائل شد.»
میراث کهن اسلامی در چین
به روایت احمدرضا آریان، مؤلف در این کتاب همه نسخههای خطی را که در بیش از دویست شهر و روستاهای دورافتاده در سرتاسر چین معرفی کرده، خود از نزدیک دیده و به مطالعه و بررسی آنها پرداخته است. این بررسینامه علاوه بر مطالب و موضوعهای کتابشناسی از لحاظ سایر مباحث چین و ایرانشناسی هم حائز اهمیت است. آنچه مؤلف به استناد منابع و مدارک چینی درباره سیر تاریخی زبان فارسی در چین نوشته، همچنین اطلاعات منحصر به فرد مربوط به فرقههای صوفیه قدیم و جدید چین مانند نقشبندیه، کبرویه، قادریه و جهریه و متداول بودن متنهای عرفانی فارسی در بین آنها تا کنون، دارای نکتههای تازه و راهگشا در زمینههای گوناگون تحقیقات چین و ایرانشناسی است. از آن گذشته، بررسی و معرفی نسخههای خطی اسلامی در سرزمین چین به گفته مؤلف نوعی بازیافت میراثهای کهن اسلامی و میعاد با آن در سرزمینی است که روزگاری فرهنگ اسلامی در آن نفوذ و گسترش فراوان داشته و آثار و تأثیرات آن به نحو بارزی تاکنون پایدار است.
چهار گروه نسخ خطی در چین
عضو هیئتعلمی گروه زبان چینی دانشگاه اصفهان درباره دستهبندی نسخ خطی در این کتاب توضیح داد: «در دسته اول، کتابهای فقه و احکام و عبادات و تفسیر قرآن مجید منحصر در چندین متن و مشخص و محدود معرفی شدهاند. در دسته دوم، کتابهای کلاسیک درسی و آموزشی دستورزبان فارسی و صرف و نحو عربی و معانی و بیان، را میبینیم. این کتابها همان متون کلاسیک درسی حوزههای دینی کشورهای اسلامی و مخصوصا حوزههای ایران است که هنوز هم تدریس میشود، یا مانند “مراح الارواح” قبلا در حوزههای قدیم سایر کشورهای اسلامی تدریس میشده و اکنون فراموش شده است. دسته سوم هم متون عرفانی متداول در بین فرقههای صوفیه چین مانند نقشبندیه، کبرویه، قادریه و جهریه و غیره هستند. متنهای عرفانی نیز چنانکه در طی بررسی نامه دیده میشود، همه، کتابها و رسالههای شخصی و معین در نسخههای متعدد و فاقد تنوع است. در دسته چهارم، متنهای مشهور ادبیات فارسی مانند بوستان سعدی و گلستان سعدی در نسخههای مکرر و بسیار زیاد با شرحهای مختلف و گوناگون قرار میگیرند؛ همچنین دیوان حافظ و شرح دیوان حافظ و مثنوی مولوی به صورت کامل یا دفترهای مختلف یا منتخب مثنوی با بعضی از شرحهای مثنوی و نیز برخی از آثار جامی. تدریس و مطالعه این متون در بین صوفیه چین و حتی در حوزههای فقهی هم رایج است. از متون ادبیات عربی نیز نسخههایی از کتاب مقامات حریری دیده شد.»
اشعار ایرانی که گم شدند!
مترجم کتاب «بررسی نسخههای خطی اسلامی در چین» تأکید میکند: «تعدادی از ایرانیان که به چینی شعر میسرودهاند و بعضی از شعرای مشهور چین در دوره تانگ، عصر طلایی شعر در چین که ایرانیالاصل و فارسیدان بودهاند و البته اشعار متعدد فارسی از قصائد کوتاه و بلند و مادهتاریخ و رباعی بر کتیبههای تاریخی مساجد و بقعهها و مدارس و خانقاههای قدیم چین و سنگنوشته قبور مسلمانان همه دلالت بر حوزه فعالی از ادب فارسی در چین دارد که به تدریج از بین رفته و زبان فارسی تنها به عنوان زبان دینی اسلامی باقی مانده است.» به روایت آریان، در شین جیانگ و مناطق تاجیکنشین چین از متنهای ادبی مهمی چون شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی یاد میشود که از چین خارج ،یا در جریان انقلاب فرهنگی نابود شده است. یکی از ایرانشناسان و فارسیدانان نامدار چین اظهار میداشت نسخهای نفیس و کهن از شاهنامه فردوسی تا چند سال پیش در کتابخانه مسجد نیوجیه پکن وجود داشته و مورد استفاده و مراجعه خود او نیز قرار میگرفته است. سرنوشت این نسخه اکنون به کلی نامعلوم است.
کتابخانه نفیس بانوی چینی
اما این پرسش مطرح است که چه عواملی در از بین رفتن نسخههای خطی اسلامی در چین و انتقال آنها از سرزمینهایی که امروزه جزو چین است، مؤثر بودهاند؟! آریان در این باره میگوید: «جنگهای داخلی میان امرای محلی و اختلافها و درگیریهای فرقهای و مذهبی از قرن ۱۱ به بعد در نواحی ترکستان چین (شین جیانگ کنونی)، همچنین وقوع شورشها واختلافهای شدید مذهبی و فرقهای در سایر مناطق مسلماننشین در دو قرن اخیر موجب از بین رفتن بسیاری از کتابها و نسخههای خطی اسلامی به دست مخالفان یکدیگر شد؛ مثلا در قیامهای جهریه در هه زو که منتهی به سرکوب و قتلعام این فرقه در 1896م به وسیله نیروهای نظامی امپراتور چین شد، بسیاری از آثار و کتابهای خطی اسلامی، از میان رفت.» او همچنین توضیح میدهد: «غارت و تخریب و به آتشکشاندن ساختمانهای کاخ سلطنتی و تاریخی یوان مینگ یوان یی جه در جریان اشغال پکن توسط نیروهای متحد ارتش انگلستان و فرانسه در 1860 میلادی هم ازجمله عوامل دیگر بودهاند. امپراتور مشهور چین، چی ین لونگ (1735-1796م) در این کاخ برای زوجه ایرانی خود به نام مریم مشهور به شیانگ فی از خاندان خواجگان کاشغر که از مشهورترین زنان تاریخ چین به شمار میآید، مسجدی مجلل ساخته بود که هنوز هم بقایای کاشیهای شکسته آن با نوشتههای اسلامی برجاست. شیانگ فی، بانویی اهل مطالعه، بافرهنگ و کتابدوست بود و چنانکه در منابع و روایات چینی آمده است، کتابخانهای نفیس از کتابهای اسلامی در مسجد کاخ برای او گردآوری شده بود که در آتش سوزی خاکستر شدند. ساختمان مسجد نیز که بنا به اظهار مطلعان قدمتی پانصد ساله داشت،تخریب شد و همه کتیبههای مسجد در هم شکسته و خرد شد. خردهسنگهای کتیبهها که بقایای آیات قرآنی و کلمات فارسی بر آنها نمایان است، اینک در حیاط مسجد که در سالهای اخیر بازسازی شده انباشته است.»به روایت آریان، ترکستان چین و آسیای میانه در اوایل قرن نوزدهم بازار بسیار مناسبی برای عرضه و خرید نسخههای خطی فارسی و عربی بوده است. با استفاده از ناآگاهی و جهل صاحبان نسخهها نسبت به ارزش و اهمیت واقعی این آثار از سوی برخی از کشورها، هیئتهای مخصوص برای جمعآوری نسخههای نفیس خطی به این سرزمینها روانه میشد. ترکستان چین بزرگترین مرکز نسخههای خطی اسلامی در چین پیش از تشکیل جمهوری خلق چین زیر نفوذ روسیه تزاری قرار داشت و در آن زمان تحقیقات خاورشناسی در روسیه پیشرفته بود و نسبت به گردآوری کتابهای خطی و اسناد ملتهای دیگر تلاش زیادی میشد و در این راه چنان که خاورشناسان روسی مانند تومانسکی و مینورسکی نیز اشاره کردهاند، هیئتهای مخصوص کتابشناسی برای گردآوری نسخههای نفیس خطی این سرزمینها روانه میشد. علاوه بر آن، هیئتهای گوناگون باستانشناسی از کشورهای مختلف که از اواخر قرن نوزدهم در ترکستان و سایر مناطق مسلماننشین چین به کاوشهای باستانشناسی و یافتن اسناد و کتابهای مانوی و بودایی میپرداختند، به گردآوری نسخههای نفیس خطی اسلامی نیز توجه داشتند.
نسخ عربیفارسی؛ میراث چین
آنطور که مترجم کتاب «نسخ خطی اسلامی در چین» میگوید، کیفیت و سبک کتابت و نگارش و خط نسخههای خطی در چین، همچنین تنوع و تعداد بسیار بیشتر نسخههای خطی فارسی نسبت به نسخههای خطی عربی و بسیاری موارد و قرائن دیگر نشاندهنده آن است که استفادهکنندگان و کاتبان و خوانندگان در وهله اول فارسیدان و مسلط به زبان فارسی بودهاند. او از هادی العلوی، محقق عرب، نقل میکند که ضمن بررسی نسخههای خطی مسجد دونگ سی پکن در مجله مجمع علمی عربی دمشق نوشت: «در نسخههای خطی عربی، غلبه با عناصر ایرانی و آشنایی به زبان فارسی است؛ زیرا در لابهلای بسیاری از نسخههای عربی توضیحات و شرحهایی به زبان فارسی در آخر این نسخهها مانند” تمام شد” به فارسی آمده و خط اکثر نسخههای خطی عربی به اسلوب و شیوه خطی فارسی است.» آریان در تأیید و تکمیل نظر هادی العلوی نکات دیگری را هم اضافه میکند؛ از جمله اینکه در زیر همه بسمله (بسم الله الرحمن الرحیم)ها در صفحه اول نسخهها ترجمه فارسی آن آمده و پایان نسخههای عربی و اختتامیه به فارسی نوشته شده و کلمات دشوار عربی به فارسی توضیح داده شده و یادداشتهای تملک و بعضی یادداشتهای متفرقه در صفحات سفید آغاز و پایان نسخههای عربی به زبان فارسی است.
فارسی؛ زبان اسلام در چین!
به روایت این استاد دانشگاه، علت کثرت نسخههای خطی فارسی در چین این است که اسلام در چین به زبان فارسی گسترش یافته است؛ بهطوریکه هنوز نیتهای نماز، نام اوقات نماز و بسیاری از صیغهها و عبارات مربوط به مراسم مذهبی و عقد ازدواج در بین مسلمانان چین، حتی اگر زبان مادری آنان چینی یا اویغوری باشد و فارسی هم ندانند، بهطور سنتی به زبان فارسی ادا میشود و نیز بسیاری از اصطلاحات رایج اسلامی به زبان فارسی است. مجموعهای از این صیغهها و عبارات فارسی که فراگرفتن آنها برای مسلمانان ضروری است. در این زمینه میتوان از مجموعه «قندیلنامه» یاد کرد که به چنین واژگانی میپردازد. نکته جالب دیگر به روایت آریان این است که در حوزههای قدیم اسلامی چین مانند حوزههای ترکستان چین، شن دونگ و حوزه شنشی اصولا فارسی زبان اول اسلامی، و مدار تدریس بر متون فارسی بوده است. درباره رواج زبان فارسی در بین مسلمانان چین و سایر طبقات، دانشمندان معاصر تحقیقات مفصلی انجام دادهاند.او نظر دو نفر از علما و فقهای بزرگ چین را هم برایمان نقل میکند: اولی، نظر «محمدبنحکیم زینینی»، مؤسس حوزه بزرگ «شن دونگ»، که در کتاب «منهاج الطلب» به تاریخ بیش از سه قرن و نیم پیش (سال 1070 / 1660م) نوشته است و هنوز هم یکی از رایجترین متون درسی در بین مسلمانان و در مدارس دینی (یا به اصطلاح متداول در چین «آموزش مسجدی») محسوب میشود: «در چین بیشتر کتابهای فقه و تصوف و تفسیر به زبان فارسی است و یک نفر عالم و فقیه چارهای جز خوب آموختن فارسی برای فهم درست متون دینی ندارد؛ زیرا اگر در امور دینی مسئلهای پیش آید و از عالمی فتوی بخواهند، اگر فارسی نداند، جواب آن چگونه تواند داد؟» دومی، نظر «محمد نورالحق بن لقمان العینی»، یکی از علما و فقهای بزرگ حوزه «شن سی» در اوایل قرن 14 هجری است. او در کتاب «کیمیاء الفارسی» به سال ۱۳۰۹ هجری (1892 میلادی) نوشته است: «چون سرزمین ما، چین به سرزمین فارسی (ایران) نزدیک است و بیشتر اجداد، اهل فارساند، کتابهای فارسی در فقه و تفسیر و علم توحید و تصوف در چین بسیار زیاد است و چارهای جز فراگرفتن زبان فارسی برای طلاب و مبتدیان علوم اسلامی نیست.»
کتابهای اسرارآمیز چینی
آنطور که در ترجمه کتاب «بررسی نسخههای خطی اسلامی در چین» آمده است، خط «شیاو آرجینگ» برای نوشتن برخی از نسخههای خطی اسلامی، مخصوصا شرحهای مزجی (شرح آمیخته با متن)،بهکار رفته و در توضیح بعضی از عبارات و کلمات نسخههای خطی فارسی و عربی هم این خط به کار رفته است. خط شیاو آرجینگ به زبان چینی بهصورت تحتاللفظی به معنی «کتاب اسلامی خردسالان» است؛ ولی در اصطلاح معنایی در حوزه وسیعتری به معنای «آوانویسی زبان چینی به خط فارسی عربی» به کار میرود؛ زیرا آوانویسی زبان چینی به خط اسلامی برای مسلمانان از نوشتن خط هیروگلیفی و تصویرنگاری چینی آسانتر بوده و غالب مسلمانان هم با خط چینی آشنا نبوده و حتی آموختن خط چینی را بدعت میدانستهاند. علت انتساب این خط به خردسالان این است که معمولا شیاو آرجینگ برای آموزش نوآموزان خردسال به کار میرفته است. قدیمیترین نمونهای که نگارنده کتاب از خط شیاو آرجینگ دیده است در کتاب «تنکسوقنامه» یا «طب اهل ختا» تألیف رشیدالدین فضلالله همدانی در 713 هجری (۱۳۱۳ میلادی) بوده که یک منظومه پزشکی چینی به خط فارسیعربی، آوانویسی و سپس معنی و تفسیر کرده است. نکته جالب دیگر که به روایت آریان در کتاب مذکور آمده، این است که برخی از فرقههای صوفیه چین مانند جهریه، بعضی از آثار سری خود را به زبانی آمیخته از فارسی و عربی نوشتهاند که برای عوام قابل فهم نباشد. عنوان بعضی از کتابها هم به چینی (ذاشیه) آمده است. این گونه کتب بسیار معدود و محدود هستند.
خط اسلامی شیوه چینی
احــمـــدرضـــا آریــان، مــتــرجــم کتاب تازهمنتشرشده در حوزه ایران و چین، توضیح میدهد: «خط کاغذ و طرز صفحهبندی نسخههای خطی اسلامی که در چین رونویسی یا کتابت شده باشد نیز مشخص است. بیشتر این نسخهها روی کاغذ دولا نوشته شده، زیرا کاغذهای قدیمی و سنتی چین بسیار نازک بوده و به اصطلاح پشت میانداختهاند و نمیشد در هر دو روی صفحه نوشت. این نوع صفحهبندی از عوامل مؤثر و مهم در استهلاک و آسیبپذیری و ازبینرفتن این نوع نسخههاست. بعضی از نسخههای خطی فارسی هم که در ایران بر کاغذ مشهور خان بالغ (کاغذ ساخت چین) نوشته میشد به صورت دولا صفحهبندی میشده، ولی اکثر این نسخهها که ارزش هنری داشته، بعدا بهصورت مرقع در آمدهاند.» به روایت او، شیوه خط نسخههای خطی نوشته شده در چین نیز مشخص و متمایز است. این شیوه تحت تأثیر اسلوب خطوط سبک ایرانی است و از قدیم در ایران و در منابع فارسی به شیوه «ترکستانی» مشهور بوده است. این خط هر چه بیشتر به شرق چین و سرزمین چین اصلی نزدیک شود، تأثیر شکل هیروگلیفهای چینی در آن نمایانتر میشود و هویت مشخصی پیدا میکند که میتوان آنرا خط اسلامی شیوه چینی خواند. صحافی اکثر نسخهها نیز به صورت تهدوز و بدون شیرازه است که در زود از هم پاشیدن نسخه بسیار مؤثر بوده است. نکته دیگر این که نسخههای خطی نوشته شده در چین عموما فاقد نام کاتب یا کاتب اصلی و تاریخ کتابت یا تاریخ کتابت واقعی است. ممکن است در نسخههایی که به قصد مطالعه و استفاده شخصی نوشته شده باشد این کار امری عادی به نظر آید، ولی حتی در نسخههای نوشته شدهای که ارزش خوشنویسی و هنری دارد نیز نام کاتب و تاریخ کتابت عموما ذکر نشده است. در رونویسی از نسخه اصلی یا مادر حتی عبارات خاتمه کتاب که معمولا مؤلف یا کاتب نام خود و تاریخ تألیف یا کتابت را ذکر میکند، عینا به همان شکل و عبارت بازنویسی میشده و عین آنها دوباره در نسخهبرداریهای مجدد تکرار میشده است. ناآگاهی از این روش کاتبان موجب اشتباه بعضی از کسانی میشده است که برخی از نسخههای اصلی فارسی و عربی را در پکن دیدهاند و بدون در نظر گرفتن شیوه خط و نوع کاغذ و سایر قرائن، یک نسخه جدید نونویس را به صرف اینکه نام مؤلف و تاریخ کتابت عینا از نسخه مادر بازنویسی شده، نسخه قدیمی یا حتی نسخهای به خط مؤلف انگاشته و معرفی کردهاند.
روش بررسی نسخههای خطی
مترجم کتاب درباره این پرسش که روش بررسی نسخههای خطی چین در کتاب پیش رو، چگونه بوده است، توضیح میدهد: «در چین جز در چند کتابخانه دولتی و مساجد بزرگی که طی بررسی معرفی شده، مجموعه نسخه خطی به مفهوم متعارف و کیفی وجود ندارد. بسیاری از نسخههای خطی اسلامی را باید نزد اشخاص یافت. البته گردآورنده خود پیش از هر چیز معترف است که ثبت این مجموعههای شخصی با محضوراتی که ذکر نام مالکان داشت، بدون ذکر نام مکان و احتمال وجود مالکیتهای متغیر و نشانیهای ثابت و دست به دست گشتنها و مالکیتهای متغیری که احتمالا خواهد داشت، به هیچ وجه نمیتواند طبق روش علمی باشد؛ ولی با توجه به شرایط خاص چین این کار را با همه دشواریهایی که در عمل داشت، برای ثبت میراثهای فرهنگیاسلامی و تسجیل هویت و موجودیت نسخههای خطیاسلامی در چین باید انجام داد و جز این هم چارهای نیست.» او اضافه میکند: «درباره مجموعههای شخصی با آنکه در قوانین جاری دولت جمهوری چین هیچگونه منعی از مالکیت نسخههای خطی نیست، متأسفانه مالکان نسخهها جز در یک مورد، به هیچ وجه مایل به ذکر نام خود در متن بررسینامه نبودند. گاه صاحبان نسخهها از ارائه و ذکر آمار دقیق کتابهای خود هم اجتناب میورزیدند. این امر موجب شده است در این بررسی در بعضی از موارد فقط به ذکر تعداد تقریبی یا نامشخص اکتفا شود. درباره نسخههای خطی فرقههایی مانند جهریه که مکتوم نگهداشتن اسرار و آداب و نام کتب و آثار جزء اصول فرقهای آنان است، بهدستآوردن این اطلاعات بیش از همه دشوار بوده است.» به روایت او از متن کتاب، آمار نسخههای موجود در کتابخانههای مساجد و حتی بعضی از کتابخانههای دانشگاهی و دولتی که داده شده، متأسفانه هیچگونه ارزشی برای استفاده و نتیجهگیری آماری ندارد؛ زیرا به علت وجود نداشتن دفتر ثبت و شماره و بهطورکلی روش علمی کتابداری و خودداری از دادن اطلاعات کتابشناسی، مانند کتابخانه ملی چین یا نقلوانتقالهای دائمی کتابهای خطی که مخصوصا در مجموعههای مساجد متداول است، این آمار متغیر است؛به عنوان نمونه، آمار کنونی کتابهای کتابخانه مسجد دونگ سی یا مسجد نیوجیه با آماری که کتابشناسان قبلی در سالهای قبل به دست دادهاند، به کلی متفاوت است. حتی آمار نسخههای خطی کتابخانه دانشگاهی مانند دانشکده خاورشناسی دانشگاه پکن هم دقیق و قابل تطبیق با موجودی آن نیست. در بعضی از موارد نیز مانند کتابخانه ملی چین از دادن اطلاعات کتابشناسی درباره نسخههای خطی اسلامی عملا خودداری شده است. این عدم مراقبت مخصوصا در شرایط اقلیمی چین و پراکندگی نسخههای خطی در اقلیمهای گوناگون که در فصول مختلف در بعضی از نقاط هوا بسیار مرطوب و متغیر و در بعضی از مناطق که هوا بسیار گرم و خشک است، رعایت اصول علمی حفاظت از نسخههای خطی را ضروری میسازد، بهداشت و سلامت نسخههای خطی را به شدت مورد تهدید قرار میدهد.




