پس از تجربه چهارساله در جبههای که معتقد است برای انجام کار در آن لحظه آرامی نیست؛ با او درباره فرازوفرودها و وجوه مختلف کار شورا در دورهای که گذشــــت به گفتوگو نشستیم.
قبل از شورا در مرکز فنیوحرفهای مشغول بودید که البته هنوز هم هستید. با مشغولیت در شورا این سمت را چطور مدیریت کردید؟
وقتی برای شورای شهر انتخاب شدم، از آقای نصر پرسیدم چقدر زمان برای کار شورا نیاز است؟ چون من رئیس آموزش استان بودم و کارم زیاد بود. ایشان گفتند بستگی به خودت دارد. میتوانی یکی دو روز برای جلسات بیایی یا تماموقت و 24ساعته درگیر شوی. واقعا هم همینطور بود و 24ساعت هم، برای کار کم بود. درنهایت چون کار سنگین و سخت بود دو تا نیروی خیلی خوب هم به من دادند و گفتند خیالت برای کار راحت باشد.
پس بعد از دوره شورا یک استراحت مفصل میکنید؟
– بله، البته من از کار لذت میبردم و مشکلی با حجمش نداشتم. اصلا شخصیتم به گونهای است که اگر به جایی دعوت میشدم دوست داشتم حتما بروم؛ مگر اینکه چند برنامه باهم تداخل پیدا میکرد و نمیتوانستم در آن شرکت کنم و مجبور به اولویتبندی میشدم. البته من زمانی هم که در فنیوحرفهای بودم و کار در ساعت ۲ تا ۲ونیم تعطیل میشد، معمولا من تا پنج و شش میماندم. درواقع از سال 87 که وارد فنیوحرفهای شدم، روندم این شکلی بود.
برخورد خانواده با کار شما چطور است؟ همراهاند یا معترض؟
نه از اول عادت کردهاند و بسیار با من همراهاند. اتفاقا خودم دقت کردهام که خانمهای شاغل، فرزندان مسئولیتپذیرتری دارند و فرزندانشان مستقلتر میشوند؛ روی پای خودشان میایستند و آدم دغدغه کمتری برای آنها دارد. البته من خوشبختانه زمانی وارد شورا شدم که فرزندانم بزرگ شده بودند. گاهی دلم به حال خانم طغیانی میسوخت که بچههایش کوچک بودند، البته میزان دغدغه کمیسیون شهرسازی مثل کمیسیون فرهنگی نیست.
از سابقه فرهنگی خودتان بگویید. قبل از اینکه به کمیسیون فرهنگی بپیوندید چه سوابق فرهنگی داشتید؟
بلافاصله بعد از دبیرستان وارد دانشگاه صنعتی اصفهان شدم و در رشته مهندسی صنایعغذایی به ادامه تحصیل پرداختم، بعد از فارغالتحصیلی و به مدت پنج سال جذب کارخانههای مواد غذایی شدم و در آنجا بهعنوان مدیرتولید و مسئول فنی کارخانهجات مواد غذایی مشغول به کار بودم. درنهایت هم به استخدام سازمان فنیوحرفهای درآمدم. چه در زمان دبیرستان و چه بعد دانشگاه من در زمینه انجمنها فعالیت داشتم و در کل به کارهای فرهنگی علاقهمند بودم. همیشه هم در انجمنهای صنفی فنیوحرفهای مثل انجمن صنفی کشاورزی متعلق به منابع طبیعی عضو بودم و فعالیتهایی در اتاق بازرگانی داشتیم. در سال 78 به عنوان کارشناس و مربی صنایعغذایی، وارد فنیوحرفهای شدم و بعد از سه سال معاون مرکز آموزش تخصصی صنایع غذایی و کشاورزی شدم و دو سال بعد از آن هم رئیس مرکز تخصصی صنایع غذایی کشاورزی شدم و در آنجا بر بحثهای آموزش تمرکز کردیم و در عین حال در کنار آنها پیگیری جلسات اتاق بازرگانی، مباحث فرهنگی و بحث زنان را در همین حیطه آموزش فنیوحرفهای و افزایش مهارتآموزی داشتیم. بعد از آن، من در دانشگاه شیراز کارشناسی ارشد قبول شدم و آنجا در رشته شیمی مواد غذایی درسم را به پایان رساندم و رئیس آموزش فنیوحرفهای استان اصفهان شدم: رئیس آموزش، برنامهریزی و پژوهش. در آن زمان فعالیتم گستردهتر شده بود و بازدیدهایی انجام میدادیم و طرحهایی ارائه میشد. ارتباطاتمان با مردم هم بیشتر در حوزه آموزشی و فرهنگی بود. بههرحال از قبل از اینکه وارد فنیوحرفهای بشوم در این حوزه فعالیت داشتم، بعد دکتری آیندهپژوهی قبول شدم و با توجه به اینکه سمتهای مدیریتی در فنیوحرفهای داشتم فعالیت میکردم و به دنبال این بودم که دکتری را در بحث مدیریت ادامه بدهم. به این خاطر مدیریت آینده پژوهی خواندم و بعدش توانستم مدرک جهاد دانشگاهی اصفهان را بگیرم. در دوره پنجم هم که وارد شورا شدم از این جهت که سبقه کاریام آموزشیفرهنگی بود اولویت اولم برای کمیسیونها، کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی بود. بهخصوص در حیطه ورزشی در طول سالهایی که فعالیت داشتم مشاور آموزش بانوان فنیوحرفهای بودم و بیشتر مباحث ورزشی بانوان را دنبال میکردم. با توجه به رشته تخصصیام که صنایع غذایی بود، اولویت دومم هم کمیسیون بهداشت و سلامت بود . در این کمیسیون در سال اول فعالیت کردم تا سال دوم که کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و ورزشی از هم جدا شد و باز در سال دوم اولویت اولم فرهنگی و دومم اجتماعی و اولویت سومم کمیسیون اقتصادی گردشگری شد. از این جهت که به نظر من در کمیسیونهایی که در شورای شهر هست، گردشگری خیلی مرتبط با اقتصادی نیست و به طور خاص زیرمجموعه مباحث فرهنگی و با آن مرتبط است. در سال سوم بود با توجه به اینکه عضو ناظر هیئتمدیره در این چهار سال بودم پیشنهاد کمیسیون شهر هوشمند را هم ارائه دادم که متاسفانه با استقبال مواجه نشد.
چرا مورد استقبال قرار نگرفت؟
چون دوستان اعتقاد داشتند تعدد کمیسیونها باعث میشود که 13 نفر عضو شورا (قبلا ۲۱ نفر بودیم و امکانش بیشتر بود) نتوانند وقت کافی بگذارند و به نتیجه برسند و چون سال آخر است فرصت کافی برای کار روی این کمیسیون نیست. بنابراین این کمیسیون تشکیل نشد و من در سال سوم اولویت سومم را کمیسیون حملونقل و فناوری اطلاعات انتخاب کردم که روی مباحث شهرهای هوشمند بیشتر تمرکز کنم و در آنجا بتوانیم در وجوه شهر هوشمند هم فعالیتهایی انجام دهیم که با پیگیریهایی که از طریق این کمیسیون بر بحث شهر هوشمند داشتم اتفاقهای خوبی هم افتاد و توانستیم نظارت بیشتری را بر مصوبهای که تحت این عنوان قبلا تأیید کرده بودیم داشته باشیم و اینها را پیگیری کنیم و هرچه زودتر بحث شهر هوشمند را در شهر اصفهان پیگیری کنیم. این روند کمیسیونهایی بود که من در این چهار سال انتخاب و طی کردم.
با توجه به پایان دوره پنجم شورا میتوان نتیجه را سنجید؛ به نظر خودتان مهمترین دستاورد کمیسیون فرهنگی در این دوره نسبت به دورههای قبل چه بوده است؟
ببینید در کمیسیون فرهنگی همانطور که گفتم، مباحث بسیار گسترده است و البته بودجه بسیار کم و ما حدود 4درصد کل آن را داریم؛ یعنی بودجه فرهنگی ۴۰۰ میلیون است. اما از مهمترین و اولین سیاستهای ما در این دوره شورا شفافیت بود. ما برای اولین بار جلسات شورا را به صورت آنلاین و علنی در اختیار مردم گذاشتیم تا بتوانند در این جلسات حضور داشته باشند و درواقع مصوباتمان را در یک سایت در اختیار مردم قرار دادیم که بتوانند مصوبات شورای شهر را ببینند و پیگیری و رصد کنند. البته شاید مردم خیلی هم رغبتی نشان ندادند و فرصتی نداشتند که بنشینند چهار ساعت جلسه علنی آنلاین ما را ببینند، اما این امکان برای مردم وجود داشت که حتی بتوانند مصوبات دورههای قبل را رصد کنند و این اتفاق خوبی بود و امیدواریم ادامه پیدا کند و جلسات علنی باشد. ما شعار پاکدستی و دوری از فساد را هم داشتیم که انصافا در این دوره از شورا رعایت شد و میتوانیم بگوییم به آن پایبند بودیم و عملی شد. خوشبختانه هیچکدام از مدیران شهری ما فساد مالی در دوره مدیریتی خود نداشتند و انضباط مالی خوبی توسط آقای تهرانی برقرار شد که معاون مالی شهرداری بودند و این انضباط مالی باعث شد بتوانیم سرفصلهای بودجه را جوری ببندیم که عملی باشد. یکی دیگر از نقاط قوت شورای ما این بود که در برنامهریزیهایمان مشارکت و نظر مردم خیلی اهمیت داشت، بهعنوان مثال برای برنامه ۱۴0۵ نظرات مردم عادی و نخبگان پرسیده شد تا اولویتهای شهر بر اساس آن تعیین شود و انتظارات شهروندان را بدانیم و براساس آن برنامه 1405 نوشته شود که میتواند راهبردی برای مدیریت شهری باشد. اولویتهای یک شهر از جمله ترافیک، آلودگی هوا، بحث گردشگری و منابع انسانی و … مورد بحث قرار گرفت و براساس آن برنامه 1405 نوشته شد.
به طور خاص در کمسیون فرهنگی چطور؟ مهم و متمایزترین گام کمیسیون چه بود؟
در کمیسیون فرهنگی بههرحال موانع زیاد و بیشتر است. متاسفانه جریانات فرهنگی برخلاف مباحث عمرانی اولویت بسیاری از مدیران شهرداری نیست و اتفاق خوبی که در این دوره افتاد، تلاش برای تغییر این رویکرد بود. ما بارها تکرار کردیم که هرچقدر یک ساختمان را زیبا بسازیم و خدمات خوبی برای شهر ارائه دهیم آن پروژه عمرانی بدون انجام کار فرهنگی و فرهنگســـــازی کارساز نیست.
برای این تغییر نگاه نمونه و مصداق عملی هم دارید؟
ببینید بالاخره این مقوله و تغییر نگاه زمانبر است. امیدوارم افراد بعدی در شورای شهر هم پیگیر این موضوعات باشند تا بالاخره اتفاق بیفتد. منظورم این است که در روزهای اول شورا که با مدیران شهری صحبت میکردیم، خیلی با جرئت به ما میگفتند این کارها اصلا جزو وظایف شهرداری نیست، میگفتند پیگیری مباحث تاریخی جزو وظایف میراث فرهنگی است، یا مثلا موارد فرهنگی را وظیفه ارشاد میدانستند ولی امروز نگاه مدیران ما براساس سیاستگذاریهای شورای شهر عوض شده و بیشتر روی مباحث گردشگری و فرهنگی متمرکز شدهاند. بهنوعی مدیران شهری همراه شدهاند و امیدواریم این همراهی و نگاه متمرکزتر به فرهنگ در دوره بعدی هم ادامه پیدا کند. منظورم این است که ما تلاش خود را در این چهار سال کردیم که رویکرد و سیاستگذاریها عوض شود و براساس سیاستهایمان در کمیسیــــــونهای فرهنگی به ایجاد گذر فرهنگی چهارباغ نگاه خاص داشتیم.
ولی بحث گذر فرهنگی چهارباغ همچنان محقق نشده و عملا شاهد این گذر نیستیم.
درست است ولی زیرساختهای آن ایجاد شده است. ما زیرساخت تأسیس گالری در بخش خصوصی را در چهارباغ ایجاد کردهایم، زیرساخت تئاتر شهر فراهم شده و حتی طرح آن هم آماده است، سینماهای چهارباغ به مدد حوزه هنری بازسازی شده، موزه موسیقی در بدنه شرقی چهارباغ مستقر شده که متعلق به بخش خصوصی است و از لحاظ جهانی برند خیلی خوبی دارد، تعدادی از NGOهای فرهنگی مثل انجمن نقاشان هم در همین ساختمان مستقر شدهاند و قراردادهای آنها در حال اجراشدن هست. هتل جهان با همکاری اداره میراث فرهنگی بازسازی شده و امیدواریم بهزودی شاهد بهرهبرداریاش باشیم.
بله درست است. در بدنه شرقی یا قسمتهای خاصی از چهارباغ این اتفاق افتاده و تلاشهایی شده ولی تصویر چهارباغ قدیم با تعدد کتابفروشیها، کافه قنادیها و… فضایی اصیل از اولین و با کیفیتترینها در چهارباغ امروز دیده نمیشود و ما به جای ایجاد مشاغل و حرفی که تصویر چهارباغ فرهنگی را بسازد شاهد رشد فزاینده فستفودفروشی و ارزانفروشیها با فرهنگی بسیار دور از چهارباغ اصیل هستیم. متاسفانه در این موقعیت تصویر گذر فرهنگی برای مردم تداعی نمیشود.
بله درست است، اما مشکل اینجاست که مغازههای چهارباغ شخصی هستند. بدنه شرقی چهارباغ دست شهرداری است و ما تلاش کردیم این بخش را به این سمتوسو ببریم. یا مثلا صحبت و توافقاتی شد که یک پارکینگ در چهارباغ به گالری تبدیل شود. درواقع تا آنجا که دستمان رسیده برای تحقق این موضوع تلاش کردهایم، اما بخشهایی هم شخصی بوده و از توان ما خارج.
بههرحال نهاد سیاستگذار بر اساس تعریف گذر فرهنگی میتواند محدودیتهایی برای جلوگیری از این وضعیت ایجاد کند یا تشویقهایی برای حرکت به سمت آن لحاظ کند. به نظرتان راهی ندارد؟
شاید زمانی بعد از کرونا بتوان آنقدر گردشگر وارد چهارباغ کرد تا مغازهداران خودشان به این نتیجه برسند که گردشگر برای تهیه یک شیء گرانبها و نه یک چیز بنجل به چهارباغ میآید. آن موقع است که خودشان به این سمتوسو میروند و خودبهخود این اتفاق میافتد. همانطور که شانزهلیزه هم الان به سمت اسکان برندفروشی رفته است، چون گردشگری که به آنجا میرود میخواهد، برند و صنایعدستی خوب بخرد. میدانید زیرساختهایی فراهم شده، ولی باید بیشتر از اینها روی آن کار شود. نیاز است رویدادهای فرهنگی در چهارباغ برگزار شود، مثلا اگر قرار است از یک شخصیت هنری تجلیل شود در این محل باشد و این خود باعث جذب هنرمندان شده و اینجا کمکم به یک گذر فرهنگی تبدیل شود. اما پیادهراههایی که ما در این دوره باز کردیم مسیر خیلی خوبی است. ما یک مسیر شرقیغربی داریم و یک مسیر شمالی جنوبی. بودجه خیلی خوبی درحوزه سلامت درنظر گرفتهایم تا زیرساختهای مناسب ورزشی در اینجا فراهم شود و مردم در این مسیر پیادهروی و دوچرخهسواری کنند.
در مسیر جنوبیشمالی هم پیادهروهای چهارباغ بالا را برنامهریزی کردیم که البته با این پیادهروها ماشین کامل حذف نمیشود؛ ولی یک مسیر پیادهراهی دارد که کسی که میخواهد از دروازهشیراز حرکت کند بیاید سیوسهپل و از سیوسهپل به میدان انقلاب و از میدان انقلاب، چهارباغ را طی کند و به دروازهدولت یا میدان امامحسین برسد و از آنجا از طریق آمادگاه به میدان نقشجهان برود و از میدان نقشجهان وارد میدان عتیق شود. یعنی بتواند یک مسیر پیادهراه کامل چه با دوچرخه و چه پیاده برود. این کار براساس همان سیاست انسانمحوری انجام شد که در شورا داشتیم. به زعم من این مسیر خودش میتواند کمکم به گذر فرهنگی تبدیل شود. البته که ما در کنار آن گذر ادبی صائب و گذر کمال اسماعیل را پیشبینی کردیم چون اعتقادمان این بود که هیچکدام از حافظ و سعدی شیراز چیزی کم ندارند، چطور هرکس که به شیراز میرود حتما از آرامگاه سعدی و حافظ بازدید میکند؛ ولی در اصفهان حتی خود اصفهانیها هم درباره این شاعران آگاهی ندارند. از این رو، برای این گذرها بودجه گذاشته شد تا به گذر ادبی تبدیل شوند و ما در تختپولاد همین مسیر را باز کردیم. چون اعتقاد داریم مشاهیر تختپولاد میتوانند بهخوبی گردشگر جمع کنند و در آنجا باید بازآفرینی مناسبی صورت بگیرد که یک مسیر گردشگری مشاهیر یا ادبی داشته باشد. در اینجا سهمیلیارد تومان بودجه صرف کردیم؛ چون به توسعه مسیرهای گردشگری اعتقاد داریم. همینطور ما از ناژوان تا پل شهرستان چهارراههای بدون نام را به نام صنایعدستی نامگذاری کردیم و سعی کردیم مسیرهای صنایعدستی تعریف کنیم.
طبق همین حمایتها ظاهرا قرار بود طبقه پایین مجتمع چهارباغ هم در اختیار انجمن صنایعدستی قرار بگیرد ولی این اتفاق نیفتاد. چرا؟
بله درست است از نظر ما مشکلی نبود، ولی مکان موردنظر موردپسند اعضای انجمن صنایعدستی قرار نگرفت. البته انجمن نقاشان و معماران به این فضا آمدند.
در این دوره شورا کمتر شاهد تأسیس مراکز جدید فرهنگی هنری بودیم، چرا؟
ما از ابتدای این دوره شورا خواستیم که عرصهمحور عمل کنیم، زیرا به این نتیجه رسیدیم که مردم امروزه خیلی علاقهای به رفتن داخل فرهنگسراها ندارند و بر همین اساس روی ساخت فرهنگسرا تأکیدی نداشتیم، مگر اینکه جایی نیاز جدی حس شود، بنابراین تصمیم گرفتیم در جاهایی مثل شهرک شهید کشوری که تازه ساخته شده و فضای فرهنگی ندارد فرهنگسرا بسازیم، ولی توجهمان به این نکته بود که در شهری مثل اصفهان که مهد تئاتر است ما صرفا با وجود یک تالار هنر در منطقه 10 نمیتوانیم جوابگوی هنرمندان تئاترمان باشیم و بر همین اساس، علاوه بر اینکه آن سالن را بازسازی کرده و از یک سالن به چند سالن تبدیل کردیم در طبقه زیر پردیس هنر منطقه 6 هم بلک باکسهایی پیشبینی کردیم تا هنرمندانمان بتوانند از این بلک باکسها استفاده کنند یا ایستگاههای مترو را به بلک باکسهایی تبدیل کردیم. در حال حاضر، این بلک باکسها در پردیس هنر منطقه 6 در حال ساخت است و تا یکی دو ماه آینده آماده میشود. درمورد تئاتر شهر هم که گفتم برنامهریزیهایی برای تأسیس تئاترشهر در چهارباغ داشتهایم و امیدوارم بهزودی در مسیر ساخت قرار بگیرد. اما باید بگویم اتفاق خوبی در این دوره در معاونت فرهنگی رخ داد و آن ایجاد یک اطلس برای تعیین نیازسنجی در مناطق مختلف بود.
به عنوان مثال، در حوزه زنان اطلسی از آسیبهای اجتماعی کار و… مشخص شد که هر منطقهای از لحاظ فرهنگی به چه چیزهایی نیاز دارد، در بحثهای آموزشی زیرساختی و… این اطلس در هر منطقه زنان بیسواد، زنان سرپرست خانوار، زنان تحصیلکرده و… را مشخص میکرد و با توجه به آن ما برنامهریزی لازم را میکردیم. درواقع استفاده از این اطلس در این جهت بود که ما یک نسخه را برای کل شهر استفاده نکنیم؛ زیرا شاید مثلا ما در منطقه 6 نیازهای آموزشی فرهنگی خاص ویژه داشته باشیم که به درد منطقه14 نخورد. این نیازسنجی هم بر اساس جلساتی که با نخبگان و اهالی آن منطقه میگذاشتیم تعیین میشد؛ مثلا در حوزه تئاتر وقتی که با نخبگان و اهالیاش جلسه میگذاشتیم متوجه میشدیم که نیازهای این هنر در کجاست. ما بر همین اساس، برای ایجاد فرهنگسراها برنامهریزی کردیم و اولویتهای فرهنگی و ورزشی شهر را تعیین کردیم؛ مثلا در منطقه 5 برای مادران و کودکان ورزشگاه نداشتیم و ورزشگاه آیلین ملکیان، از پیشکسوتان ارمنی بسکتبال اصفهان را آنجا تأسیس کردیم تا کمبودی را که برای ورزش منطقه 5 هست جبران کند و همینطور آن حقی را که از زنان نخبه در زمینه نامگذاری زایل شده اندکی جبران کرده باشیم.
قبلا خیابان پروین اعتصامی را داشتیم. به جز آیلین ملکیان باز هم موردی در جهت استفاده از نام زنان بود؟
بله مرکزی هم به نام زینت امامی از هنرمندان شهرمان تأسیس کردیم. همینطور خیابان بیبی مریم را در (منطقه 14) تصویب و فرهنگسرای توران میرهادی را در منطقه 7 نامگذاری کردیم. نام مریم میرزاخانی را برای یک خیابان در نظر گرفتیم که البته تأیید نهایی را نگرفته است.
اما بحث تأسیس مراکز و تئاتر شهر شد. ساخت تئاتر شهر قبل از اینکه دوره فعلی شورای شهر مستقر شوند مطرح بود و همچنان به نتیجه نرسیده است. چرا؟
بله ما در سال اول به دنبال این موضوع بودیم که از ظرفیت سینما همایون برای تئاتر شهر استفاده کنیم. برای انجام آن حتی خدمت آقای وزیر هم رسیدیم و در آنجا با حوزههنری جلسهای برگزار کردیم و صحبتهایی برای ساخت به صورت مشارکتی بین حوزه هنری و شهرداری مطرح شد، ولی متأسفانه چون سند مکان متعلق به حوزه هنری نیست و همچنان در اختیار بنیاد شهید است، این ماجرا خیلی طول کشید و هنوز نتوانستهاند مشکل را حل کنند. در نهایت هم ما مجبور شدیم سراغ زمین دیگری در کوچه سپاهان برویم که نگرانیهایی برای ایجاد مشکل در گودبرداریاش وجود داشت تا اینکه بالاخره در جلسه قبلی شورای سیاستگذاری به این نتیجه رسیدیم که گودبرداری را خود سازمان عمران انجام دهند و حالا قرار است کلنگزنی و گودبرداری انجام شود. اما تأخیری که میگویید، بیشتر از این جهت بود که میخواستیم از ظرفیت سینما همایون بهره ببریم که متاسفانه به دلیل اینکه حوزه همچنان با بنیاد شهید در بحث مالکیت آن دچار مشکل بود عملی نشد. اما لزوم ایجاد تئاتر شهر در منطقه مرکزی شهر برای ما مسلم است و امیدواریم کلنگزنی بهزودی آن انجام شود و همانطور که ما خیلی از طرحهای پیشین را ادامه دادیم، این طرح در دوره جدید هم ادامه پیدا کند.
به جز تئاتر در زمینه سالن موسیقی هم با کمبود جدی در اصفهان مواجه هستیم. سالن رودکی که در ملکشهر واقع شده و عملا مرکزیت لازم را ندارد، سالن ارتش و سیتیسنتر هم مالکیت و تولیگری خاص خود را دارند.
بله. ما در زمینه موسیقی و سینما بررسی انجام دادیم، در مبحث سینماها متوجه شدیم که همگی در چهارباغ تجمیع شدهاند و واقعا در مناطق دیگر محروم هستند و در منطقه 11 و 15 دو سالن سینما ساختیم که این حرکت میتواند به ایجاد عدالت فضایی کمک کند. در زمینه موسیقی هم که ما هنرسرای خورشید را داشتیم ولی نیاز به ایجاد یک پردیس موسیقی بود. بر این اساس قرار شد پردیس موسیقی در مجموعه گل نرگس منطقه 5 طراحی شده و به نام پردیس موسیقی استاد تاج اصفهانی که آن هم طراحی بسیار زیبایی دارد به بهرهبرداری برسد.
یعنی الان در مرحله تأیید طرح است؟
هر کاری که شما میخواهید در شهرداری انجام دهید باید اول طرحش در شورای سیاستگذاری تأیید شود، بعد به شورای تصویب طرح بیاید و بعد به اجرا برسد که این مراحل برای پردیس موسیقی استاد تاج اصفهانی انجام شده است.
یعنی تلاش شده که زیرساخت فرهنگی براساس عدالت فضایی گسترش پیدا کند؟
بله دقیقا. ایجاد عدالت فضایی برای ما اهمیت خاصی داشت. منطقه 14 از لحاظ ورزش سرانه پایینی دارد و سالن ورزشی رستم و سهراب را آنجا تدارک دیدیم، چون این سالنهای ورزشی میتوانند در کاهش آسیبهای اجتماعی کمک کنند. همچنین مجموعه خانه مادر و کودک را در منطقه 7 داشتیم و به نام توران میرهادی نامگذاری کردیم.
در مورد جزئیات بودجه 1400 بگویید؛ چون همیشه سال آخر دولت و شورا یک سال خاص است، از جهت تغییری که در حال وقوع است. این بودجه تا اینجا چطور مدیریت شده است؟
بودجه امسال حدود ۹ هزار و ۵۷۰ میلیارد تومان است که از این میان 6 درصد سهم حوزه فرهنگی اجتماعی است و حدودا 400 میلیون تومان میشود. مدام با آقای نوروزی سر این موضوع بحث داشتیم که ایشان مثلا ساخت سالن اجلاس را هم جزئی از بخش فرهنگی میدانند، البته از جهتی هم درست میگویند، زیرا در این سالنهای اجلاس همایشها و رویدادهای فرهنگی اتفاق میافتد. ولی ما اینها را جدا میکنیم و جزو رویدادهای فرهنگیمان در نظر نمیگیریم، یا مثلا خدمات شهری فضای بازی برای کودکان طراحی میکند و یا سازمان زیباسازی دیوارنگارهایی ایجاد میکند و میتوان از دید فرهنگی به آن نگاه کرد و از نظر فرهنگی روی آن حساب باز کرد. ولی اصل برای ما خود سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری است. بودجه عمرانی ما در این بخش 367 میلیارد تومان بود که از این مقدار 74 میلیارد آن در منطقه ناژوان هزینه شده و 93 میلیاردش در بخش مرکزی. 50 میلیارد تومان بودجه سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی بود، بودجه مناطق و ناژوان 15 میلیارد و بودجه تخت فولاد 3 میلیارد.
تا امروز چه میزان از این بودجه در حوزه فرهنگی خرج شده است؟
میزان استفاده مشخص نشده است، چون در مناطق بودجه کلی در نظر گرفته میشود و این کار به یک گزارشگیری حداقل چهارماهه نیاز دارد و اینها هنوز به مرحله گزارش نرسیده است، اما اقداماتی که باید انجام شود مثل پردیس موسیقی یا احداث مجموعه حسنآباد در حال رصد و اجراشدن است و پیشرفت تقریبا خوبی هم داشته است.
تعامل بهخصوص با بخش و یا مؤسسات خصوصی که در زمان کرونا و افزایش اجاره به شدت تحت فشار قرار گرفتند از جمله مواردی است که بهشدت از شورا انتظار انجامش میرود. شما چه تعاملاتی با این مؤسسات داشتهاید؟
ما برای تعامل با این بخش یعنی فرهنگسراها رویکردمان را از بخش اجرایی به بخش تسهیلگری آوردیم، یعنی فرهنگسراها را واگذار و مصوب کردیم که مثلا یک فرهنگسرا در حدود 70 درصد واگذار شده باشد و فرایند این واگذاری مشخص شد و قرار شد اگر سیاستهایشان منطبق با سیاستهای سازمان فرهنگی باشد، واگذار شوند.
از بخشهایی که واگذار شدند، کدام را میتوانید به عنوان یک نمونه کار موفق نام ببرید؟
به هرحال در این بخشها هم مثل بخش دولتی با مشکلات و مسائل مربوط به کرونا مواجه بودیم و این موضوع بر کارشان اثر گذاشت و نمیتوان به طور قطع گفت که آیا این فرهنگسراهایی که واگذار کردیم عملکردشان بهتر بوده است یا فرهنگسراهایی که در اختیار خود شهرداری بوده است، ولی مطمئن هستیم که چون بخش خصوصی دیدگاهی اقتصادی به عملکردش دارد قاعدتا بهتر عمل میکند.
اصفهان، NGO فرهنگی کم ندارد، تشکلهایی مثل انجمن دوستداران اصفهان، مؤسس رویش و… فضاهایی که در دوران کرونا به شدت صدمه خوردند آیا با اینها هم تعامل داشتید؟
بله، نسبت به کسانی که به ما مراجعه کردند مساعدت داشتیم و از آنها خواستیم با ما برنامه مشترک داشته باشند.
برنامه بزرگی در این مشارکت و مساعدت هست که بتوانید از آن نام ببرید؟ حرکتی که برای اصفهان ماندگار شود؟
چون به کرونا برخورد کردیم نتوانستیم خیلی از برنامههایی را که مد نظرمان بود بهدرستی اجرا کنیم. ولی برای مثال برای ۱۰ نفر از زنان کارآفرین مساعدتی ۱۰ میلیونی در نظر گرفتیم که از آنها فیلم و مستند تهیه شد که به نظرم کاری است که برای اصفهان ماندگار میشود. یا حمایتهایی در بحث مستندسازی صورت گرفت و بودجههایی برای مستندسازان و فیلمسازان لحاظ شد که با تشکیل کار گروهی از خودشان افرادی که متخصص این کار بودند میآمدند مستندها را میدیدند و گزینش میکردند و از کسانی که در این جریان انتخاب میشدند حمایت مالی شد و در نهایت برنامهای کوچک برایشان برگزار میکردیم.
حالا که به مستندسازان، اشاره کردید، گروهی از مستندسازان شهر از شورا و سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی در دوره اخیر در مورد بودجه حمایتی شورا در دوران کرونا گلایهمند بودند و چندین مصاحبه هم در این مورد از سمتشان نشر شد.
مشکل اصلی این بود که آنها در فراخوانی که از سمت شهرداری و دفتر تخصصی منتشر شد شرکت نکردند باید قبل از هرچیز در فراخوان حضور مییافتند. شما اگر میخواهید از تسهیلات بانکی استفاده کنید نمیتوانید بگویید فرمش را پر نمیکنیم و رئیس بانک را قبول نداریم. متاسفانه اهالی سینما و تئاتر معمولا همدیگر را قبول ندارند.
ظاهرا مشکل در قبول نداشتن خود فراخوان بوده. اینکه به فیلمسازان و مستندسازان آماتور و حرفهای در این فراخوان به یک چشم نگاه شده و اصلا مستندسازان حرفهای را بهواسطه شرکت در فراخوان به رسمیت میشناختند.
نباید به این موضوع به چشم مشکل نگاه میکردند. اتفاقا وقتی حرفهایها در چنین حرکتهایی شرکت کنند، غیرحرفهایها ناخودآگاه حذف میشوند و تازه تفاوت مشخص میشود.
بحثشان این بود که چرا در پروژههای دیگر چنین روندی لحاظ نمیشود. بسیاری از پروژههای فیلم یا کتاب که در سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان تولید شده نه بر مبنای فراخوان که با سفارش خاص مدیران انجام شده است. آنها به این موضوع معترض بودند که چطور خودشان برای گرفتن کار حتما باید در فراخوان شرکت کنند، ولی در بسیاری از موارد فراخوانی وجود ندارد و کارها با تشخیص مدیر تقسیم میشود.
بله ولی به هر حال این یک فرصت بود و فرایندی که لحاظ شده بود. بازرسی هر کاری را در فرایند انجام خودش میپذیرد. هر برنامهای که باید انجام میشد به تأیید مراجع زیر صلاح نیاز داشت و بازرسی در این دوره خیلی سختتر بود، شاید در دورههای بعد سختگیریها کمتر شود. یکسری کارها هم روتین سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی بوده و با صلاحدید مدیران انجام شده، ولی این بودجه خاص برای حمایت بوده و عنوانش هم بودجه حمایت از مستندسازان و فیلمسازان بوده است وقتی که این بودجه تصویب شده بود شرطش این بود که به فراخوان گذاشته شود.
بارها درباره توجه به زنان صحبت کردهاید و یکی از شعارهای جدی شورا در این دوره حضور بیشتر زنان بر اساس شایستهسالاری بود. از این خروجی و حرکت، نتیجه یا آمار و نمونههایی هست که بدانیم کجاها برای اولین بار از ظرفیت زنان استفاده شده است یا تغییر صورت گرفته است؟
خوشبختانه در این دوره همه اعضای شورای شهر و مدیریت شورا و شهردار به سمت این رویکرد حرکت کردند. ما برای اولین بار بعد از انقلاب در این دوره شهردار زن داشتیم. برای اولین بار مدیر سازمان پارکها و فضای سبزمان زن بود، برای اولین بار مدیرکل امور مالی ما یک زن بود، مدیرکل منابع انسانیمان هم همینطور و تمام اینها اتفاقاتی بود که برای اولین بار با رویکرد شورا نسبت به حمایت از زنان اجرا شد. 38 نفر از زنان ما در مدیریتشهری ارتقا پیدا کردند. ما در دورههای قبل معاون فرهنگی در مناطق شهرداری نداشتیم، اما در این دوره، پنج شش نفر از معاونان فرهنگی مدیران مناطق ما زنان بودند. اعتقادمان هم بر این بود که تفاوتی بین زن و مرد نیست و هردوی آنها چه در پرورش فرزندان و چه در امور اجتماعی باید حضور داشته باشند. به طور کلی در مورد زنان فعالیتهای خوبی انجام شد. همچنین در زمینه حمایت از زنان سرپرست خانوار و مبحث توانمندسازی آنها پیگیریهای زیادی کردیم و مرکز توانمندسازی زنان در منطقه ۱۲ در سه طبقه شکل گرفت که اتفاق خوبی است. خوشبختانه به خاطر رویکرد هنردوستی و هنرپروری، اکثر زنان اصفهان هنری دارند و این هنر به مهارت تبدیل میشود و میتوانند با آن درآمدی کسب کنند تا کمکی به اقتصاد خانواده کرده باشند. با توجه به همین موضوع ما در حوزه بازاریابی بازارهای کوثر را موظف کردیم که برای زنان سرپرست خانوار غرفهای قرار بدهند تا این افراد بتوانند محصولات خودشان را در بازارهای کوثر ارائه کنند. بودجه مرکز مهارتافزایی زنان را در منطقه 14 لحاظ کردیم تا این مرکز خریداری شود و به مهارتافزایی زنان بیفزاید. در باغ فدک برای زنان آسیبدیده مرکزی قرار داده شد که سه طبقه است که در این زمینه با NGO ها همکاری خوبی داشتیم. مرکز سامانسرای خورشید حمایت از زنان کارتنخواب را بر عهده گرفت و حمایتهایی از طرف شهرداری برای آنها صورت گرفت تا بتوانند این مرکز را افتتاح کنند و معضلات زنان کارتنخواب که بیشتر از مردان است در آنجا سازماندهی شود. بودجهای ثابت را به زنان و مردان کارتنخواب تخصیص دادیم که تمام اینها اتفاقاتی فرهنگی است که میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی مؤثر باشد. قراردادی هم بین سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی و سازمان فنیوحرفهای منعقد شد تا بحث مهارتافزایی به صورت رایگان انجام شود و ما بتوانیم توانمندسازی زنان را در ابعاد مهارتی پیش ببریم. تمام اینها اتفاقات خیلی خوبی بود که رخ داد و انشاءلله که اینها ادامه داشته باشد.
اما درباره سیاستهایی که شورا برای اداره معاونت فرهنگی طی این چهارسال داشته است. آیا شورا، الگو و مدلی در این زمینه داشت و چه ساختاری برای آن در نظر گرفت؟
ما در همان سال اول سیاستهایمان را در ۱۳ عنوان مطرح کردیم، یکی بحث ایجاد گذرهای فرهنگی بود. دیگر مسئله حمایت از سازمانهای مردمنهاد بود و بحث واگذاری فرهنگسراها به بخش خصوصی و حمایت از افراد آسیبدیده اجتماعی هم برایمان اهمیت داشت که فعالیتهایی خوبی هم در این زمینهها صورت گرفت. درمورد بحث اولویت فرهنگی اکوسیستمهای کارآفرینی مسئله بود. ما فرهنگسرای جوانمان را به طور خاص برای این کار گذاشتیم، بحث توان ۷ را عملی کردیم و در حمایت از هنرمندان، نخبگان و تقدیر از آنها برنامههای خوبی تدارک دیدیم. اینها سیاستهایی بود که همان سال اول ابلاغ شد تا معاونت فرهنگی در این راستا فعالیت داشته باشد.
فاصله طولانی بین حرف تا عمل همیشه یک مشکل جدی در بحث سیاستگذاریهای فرهنگی بوده است. به قول خودتان در راه فرهنگی موانع و سدها بسیار زیاد است. معمولا مصوبات خوبی بیرون میآید؛ اما کار در اجرا به گره میخورد و عملی نمیشود. شما چه ایدهای برای مواجهه با چالش و کمکردن فاصله ایده تا اجرا داشتید؟
ما برای رفع این مشکل کمیسیون پایش و ارزیابی را تشکیل دادیم.
در دورههای قبل این کمیسیون وجود نداشت؟
خیر وجود نداشت و در سال سوم شورا تشکیل شد. دقیقا هم کارش این بود که مصوبات را پیگیری کند که اگر جایی انجام نشده متذکر شوند که چرا این کار انجام نشده است. تذکر به شهردار و معاونانش یکی از کارهای ما در شورای پنجم بود که علیرغم میلمان برای پیشبرد کار به سمت آن رفتیم. البته که تذکر داده میشد، اما گاهی ناچار بودیم اجازه دهیم تا کارها روند طبیعی خودش را طی کند، اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که این کمیسیون بهتر میتواند پیگیر موضوعات باشد.
و جریان ادامه کار این کمیسیون مشخص است؟
بله ما به همکاران توصیه میکنیم که این روند را ادامه دهند، ولی نمیدانیم چه میشود.
وجود این کمیسیون چقدر در عمل موفقیتآمیز بود؟
خوب بود. به هرحال وقت چندانی در کمیسیونها نیست که مصوبات کامل بررسی شود و این کمیسیون تأییدی بود برای پیگیری مصوبات کمیسیونهای دیگر. البته ما در این چهار سال با بحرانهای مختلف از بحران اقتصادی تا کرونا مواجه بودیم که کار را برای ما سختتر میکرد. اما باز هم نتیجه بد نبود. ما در خشکسالی آمدیم و در شرایط بسیار بحرانی ولی باز هم اتفاقهای قابل توجهی افتاد. شما همین پروژه چهارباغ را در نظر بگیرید، مثلا هزینه این پروژه با پروژه مترو یا رینگ چهارم و پروژه سردار سلیمانی اصلا قابل قیاس نیست، اما زبان زد شده چون جلوی چشم است و دیده میشود، ولی بعضی کارها نتیجهشان الان معلوم نیست اما در آینده شهر مؤثر هستند، ازجمله در بحث حملونقل و ترافیک عمومی هزینهای که انجام شده به نفع خود مردم بوده است و بعدا متوجه اثراتش میشوند.
مسئله دیربازدهبودن کار فرهنگی را مطرح میکنید؟
بله امور فرهنگی زودبازده نیستند و مدیران معمولا میخواهند خیلی سریع نتیجه کار را ببینند و هرچه سریعتر به بیلان و خروجی برسند، ولی این در جریان کار فرهنگی آسیب محسوب میشود. اصلا خیلی از کارها به نتیجه نمیرسد مثلا در زمینه بحث دیوارنگارهها به ما انتقاد داشتند که کار مفیدی نیست. البته من از همه دیوارنگارهها و مجسمههای شهری دفاع نمیکنم، ولی بههرحال اتفاقات خوبی هم در جریان ساختشان افتاد. مثل مجسمههایی که از بزرگان ساخته شد و یا همین نماد چوگان در اول چهارباغ و دیوارنگاره چهارراه نیکبخت که همگی اتفاقات خوبی هستند و میتواند روی نشاط اجتماعی مردم تأثیر بگذارد. البته که سلیقهها متفاوت است، اما به طور کلی این کار آرامآرام بر روی نشاط اجتماعی مردم تأثیرگذار است.
بله مجسمههایی اضافه شد، اما از طرف دیگر دزدیده شدن تعداد زیادی از مجسمهها باعث برداشتن تعدادی از آنها از جای جای اولیهشان شد.
من خودم هم با این روند موافق نیستم، همانطور که وقتی آقای ملک مدنی شهردار اصفهان بود و تازه در شهر اصفهان گلکاری شده بود، مردم گلها را میچیدند و یا خراب میکردند و سریع جای آنها گل میکاشتند و ایدهشان هم این مسئله بود که باید آنقدر گلکاری کنیم که این فرهنگ در میان مردم پذیرفته شود. شاید آن زمان انتقادهای زیادی به نسبت به آقای ملکمدنی برای صرف بودجه میشد، ولی امروز شاهدیم که در بین کلانشهرها اصفهان در زیبایی و فضای سبز و گلکاری معروف است؛ به هرحال کار فرهنگی زمانبر است.
درست است ولی ساخت مجسمه مثل گلکاری راحت نیست. کار هزینهبری است و انجام آن بسیار زمانبر. میشود برای حفظ آنچه موجود است تدابیر دیگری اندیشید.
بله باید برای این موضوع فکری اساسی شود، مثلا حصاری یا قابی برای آثار گذاشته شود و با شما موافقم که نباید کارها جمع شود، بلکه برای فرهنگسازی در مردم اقداماتی صورت بگیرد تا این آثار را جزو ارزشهای شهری خودشان بدانند. وقتی ما دوربینهای جلوی شهرداری را چک کردیم متوجه شدیم مردم در حال عبور بودند که مجسمهها دزدیده شدند؛ درحالیکه اگر فرهنگسازی صورت گرفته بود دزدیدهشدن این آثار برای مردم قابل هضم نبود و حس میکردند چیزی از خودشان کم شده است.
شما برای تمایز سیاستهای فرهنگی شهرداری با حوزه هنری، ارشاد و دانشگاه که بههرحال در شهر مأموریت فرهنگی دارند چه سیاستی داشتید؟
ما بیشتر رویکرد تعاملی داشتیم و تلاش میکردیم با مشارکت با آنها مسائل را حل کنیم. قطعا رویکرد ارشاد با رویکرد ما متفاوت بود یا مثلا رویکرد اداره ورزش با ما تفاوت داشت، ولی سعی کردیم با مشارکتی برگزارکردن برنامهها و گفتمان این تفاوت را کمتر کنیم. برایتان مثال میزنم برنامههای مولای عرشیان را با همکاری وزارت ورزش انجام دادیم تا این تعامل اجرا شود یا برنامههای جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان و جشنوارههای فیلم کوتاه را با حوزه هنری و ارشاد پیش بردیم تا به هر حال فاصلهها را کم کنیم و سعی میکردیم که اهداف خودمان را دنبال نماییم اما سازمانهای دیگر را هم با خودمان همراه کنیم.
البته جایی که اهداف متفاوت است تعامل کردن سخت میشود.
بله سخت میشد ولی سعی کردیم تعامل کنیم و برگزاری جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان مصداق عینیاش بود. در بحث کتابخانهها هم اتفاقات خیلی خوبی افتاد که مفصل است و بازگرداندن آرشیو مطبوعات مصداق عینیاش. فعالیتهای کوچک اما مهمی در بحث کتابخانهها اتفاق افتاد مثلا کتابخانه میرداماد در دوران کرونا شرایط امانت آنلاین را فراهم کرد. رویداد ادبی جایزه جمالزاده یکی از اتفاقات مهم فرهنگی این دوره بود که امیدوارم ادامه پیدا کند.
مورد دیگر طرح جامع شهری بود که قرار بود مطالبات مردم در آن دیده شود. این در حوزه فرهنگی به خروجی رسید؟
طرح جامع شهری از سمت شورای عالی شهرسازی و معماری مطرح شد و دکتر طغیانی، رئیس شورای راهبردی آن بودند که در واقع ذیل شورای برنامهریزی استان قرار میگیرد. اولین کاری که برای اجرای طرح جامع شهری انجام شد از نخبگان متعدد، زنان اقشار و اصناف مختلف مصاحبههایی گرفته شد و نظرات آنها ضبط شد تا سیاستگذاریهای لازم برای طرح جامع شهری انجام شود.
این موضوع تا کجا به نتیجه رسیده است؟
مرتب جلساتش تشکیل میشود و آقای نور صالحی برای آن جلسهای با خانم طغیانی داشتهاند که احتمالا ایشان پیگیریاش کنند.