تنها مشکل، دیدهشدن است
ساسان مؤیدی، عکاس باسابقه کشور، میگوید: «نوجوان و جوان امروز که با گوشی همراه خودش عکاسی میکند، سواد بصری بالایی دارد؛ حتی خیلی بیش از زمانی که ما کارمان را شروع کردیم. او همهچیز را رعایت میکند. البته که با این هجمه عکاسی و صفحات مجازی آنها حقدارند و دوست دارند که دیده شوند و تنها مشکل همین دیده شدن است؛ اما باید این روش را جلو ببرند تا یاد بگیرند. فضای مجازی حسن زیادی دارد؛ اما ده برابر این حسنها برای عکاس ضرر دارد. ضرر فضای مجازی این است که عکاس میخواهد کاری را که هنوز انجامنشده است، خیلی سریع به اشتراک بگذارد و متنی هم در زیر آن گذاشته و چهارتا لایک میخورد و درنهایت تخریب میشود. از طرف دیگر، الان 90درصد نوجوانان و جوانان یک گوشی همراه دارند و عکاسی میکنند؛ اما عکس در اینستاگرام کوچکتر دیدهشده و کیفیت آنهم مشخص نمیشود.» او با انتقاد از آموزشهای موجود در عکاسی میافزاید: «ایراد دیگر این است که آموزش درستی نداریم، یکدیگر را هم قبول نداریم. نمیخواهیم یاد بگیریم. همه میخواهند یکدیگر را تخریب کنند و آن نوجوان بهجای اینکه کارهای آن افراد را ببیند، تخریبشدن آنها را میبیند. الان همه تکعکسی کار میکنند؛ چون مجموعه کارکردن زمان میبرد. باید فکر و ذهنشان بازتر شود و بدانند مجموعه چیست. یک استاد سراغ دارم که آدم اسمورسمداری است؛ اما وقتی این فرد که استاد هم هست، باوجود اینکه عکس تکرارشده در مجموعه خودش دارد، به آن مجموعه میگوید چطور میتوانیم او را که سیصد نفر مرید دارد، توجیه کنیم که این مجموعه عکس نیست! اینها خطاهایی است که خودمان شروع میکنیم؛ اما کسی که عاشق باشد، موضوع را پیگیری میکند و به مجموعه میرسد؛ یعنی با تکعکس شروع میکند و بعد میبیند اگر بهصورت مجموعهعکس و قصهگویی باشد، چقدر خوب است و بعد به دنبال قصهگویی میرود و قصه را پیدا میکند.»
عکاس باید به روز باشد
مؤیدی ضمن اشاره به چگونگی پرداختن خود به گزارشهای تصویری و قصهگویی در عکاسی، تصریح میکند: «من ناخواسته در قصه افتادم. هفدهساله بودم که در تلویزیون استخدام شدم. سال 60 که به انتشارات سروش رفتم و عکس گرفتم، با خودم فکر کردم که اگر گزارش تصویری کار کنم، عکسهایم بیشتر دیده میشود؛ پس مثلا فلان راهپیمایی را بهصورت گزارش تصویری کار کردم و عکسهایم بیشتر دیده شد؛ یعنی بهجای اینکه یک تکعکس از من در مجله چاپ شود یک گزارش دو یا چهارصفحهای چاپ میشد؛ به همین دلیل در ادامه هم بهدنبال گزارش تصویری رفتم که امروز به آن مجموعه یا قصه میگویند. این باعث شد که من گزارش تصویری را شروع کنم. روی هر کاری که دست گذاشتم، هیچ موقع تکعکس راضیام نمیکرد؛ آن را ادامه داده و مجموعه را تمام میکردم؛ بهطوریکه تا امروز بیش از 300 گزارش تصویری از من چاپ شده است.» این عکاس با تأکید بر اینکه در عکاسی همه باید یاد بگیریم، میگوید: «سن و تجربه همهاش حرف است؛ امروز عکاسی مدام در حال تغییر است و باید بهروز بود. من که 62 سال دارم اگر به روز نباشم، باختهام.» او بابیان اینکه تکعکس حرف را بهخوبی بیان نمیکند، به نحوه ارائه عکس اشارهکرده و میافزاید: «این موضوع مهم است که اگر عکس خوبی نمیگیریم، ولی متن و ارائه خوبی داشته باشیم. مدتی قبل در جشنواره عکس لیتوانی اتفاق جالبی افتاده بود. در این جشنواره، ده نفر برگزیده شدند که پنج نفر آنها ازجمله من ایرانی بودیم و این باعث افتخار ما بود. اما چیزی که بیشتر موجب سربلندی ما شد، این بود که نفر اصلی برگزیده هم یک ایرانی بود؛ اما یک نوجوان ایرانی به نام محسن کابلی از شهر گرگان که مجموعهعکسهای او آنقدر خوب بود و آنقدر قصه قشنگی داشت و به بهترین شکل ممکن از مجموعه خودش دفاع کرد که واقعا شایسته نفر اول شدن بود. واقعا از ته دلم برای او خوشحال شدم. جالب اینجاست که حتی یک فریم از کارهایش را هم در هیچجا نمیتوانید ببینید؛ یعنی عکسهایش را هیچجا به اشتراک نگذاشته است.»
عکس، ادبیات و جامعهشناسی
مؤیدی تصریح میکند: «عکسنوشته به بیان مفهوم و قصه یک عکس و یک مجموعه عکس کمک بسیاری میکند؛ یعنی نوشتهها در مجموعهها یا گزارشهای تصویری باعث بیشتر دیدهشدن مجموعه میشوند. این یعنی به روز شدن؛ چراکه قبلا ما نوشته را قبول نداشتیم و میگفتیم عکس باید حرف بزند و به متن احتیاج ندارد. برای عکس یا گزارش تصویری فقط یک عنوان انتخاب میکردیم؛ ولی الان باید درباره عکس بنویسیم؛ یعنی ادبیات در عکاسی اهمیت دارد و همهچیز دارد. به هم وابسته شده و مدام در حال تغییر است.»
این عکاس مستند ادامه میدهد: «جوانها حق دارند؛ بهخصوص در این دوران کرونایی؛ چراکه لااقل قبل از اوجگیری کرونا جشنوارههای چندروزه برگزار میشد و همینکه ده تا عکس نشان داده میشد، به جوانان کمک میکرد؛ اما الان جوانان برای ارائه خودشان چیزی ندارند و عدهای کپیکار شدهاند؛ آنهم کپی بد. از طرف دیگر هم نحوه ارائه دادن آنها باعث تخریبشان میشود.» او درباره عوامل مؤثر بر نحوه ارائه عکسها و با تأکید بر اینکه مجموعهعکس باید توسط دیگران دیده شود، میگوید: «اگر فردی که علوم اجتماعی خوانده است مجموعه عکس من را که درباره زندگی مردم و ناهنجاریهای اجتماعی است، ببیند، اهمیت زیادی دارد؛ چراکه من بهعنوان عکاس نباید کارم را قضاوت کنم؛ اما اگر یک کارشناس علوم اجتماعی آن را کارشناسی کند، خیلی فرق میکند یا اگر یک آدم عادی یا یک کارمند بانک یا یک خانم خانهدار مجموعه من را ببیند و قضاوت کند قضیه متفاوت میشود؛ اما متأسفانه در هیچکدام از داوریهای عکس در ایران یک کارشناس علوم اجتماعی نداریم. جشنواره، مسابقه عکس مستند است؛ اما داوران آن فقط چند عکاس اسمورسمدار هستند و من فکر میکنم این اشتباه است!» مؤیدی تأکید میکند: «باید حتما یک کارشناس علوم اجتماعی بهعنوان داور در جشنوارهها و مسابقههای عکاسی حضور داشته باشد. باید یک آدم عادی یا یک نویسنده بهعنوان داور داشته باشیم و در کنار آنها سه نفر عکاس هم حضور داشته باشند؛ اما متأسفانه اینطور نیست. من بعد از سال 1385 که کار مطبوعاتیام تمام شد، عکسهایم را به دیگران میدادم تا برای نمایشگاهها انتخاب کنند و الان بهخصوص به سراغ عکاسهای جوان میروم.»
مناظر شهری پشتوانه عکاس است
این عکاس پیشکسوت با انتقاد از اینکه به عکاسان جوان بها داده نمیشود، اظهار میکند: «جوانان نگاه خوب و فوقالعاده دارند؛ اما متأسفانه نمیبینیم و به آنها بها نمیدهیم. درواقع بهدنبال اسمورسم قدیمیتر میگردیم. ما عکاسهای خودمان را نمیشناسیم؛ اما «ویون مایر» را همه میشناسند و هر صفحه عکاسی را ببینید از او عکس گذاشتهاند! در این مدتی که به دلیل کرونا خانهنشین هستم، حداقل روزی 500 عکس میبینیم و حداقل روزی یک یا دو نفر عکاس جوان در کشورمان پیدا میکنم. مدتی قبل به من گفتند برای یک پروژه ده نفر عکاس جوان معرفی کنم و من 25 نفر را انتخاب کردم و گفتم قضاوت را به عهده خودتان میگذارم. خودتان از بین آنها ده نفر را انتخاب کنید؛ یعنی تا این حد عکاس جوان خوب داریم! اما حمایت نمیشوند؛ فقط آنها را که بزرگتر هستند، مطرح میکنیم و جوانها از بین میروند؛ چون دیده نمیشوند.» او با اشاره به لزوم استفاده از مناظر شهری اصفهان برای عکاسی مستند، میگوید: «مناظر شهری آینده عکاس است؛ پشتوانه یک عکاس جوان است. میراث فرهنگی بهدنبال چیست؟ فلان بنای تاریخی؛ اما باید این را مورد توجه قرار داد که میراث فرهنگی خود مردم هستند. ده سال قبل اصفهان را با امروز آن مقایسه کنید. فرم پوشش، رفتار مردم و دورهمیها، ماندگار و پشتوانهدار است. این عکسها باارزش هستند. اگر الان این مناظر عکاسی شود، ده سال بعد ببینید چه اتفاقی میافتد. یک جوان در اصفهان داریم که من حدود پنج سال پیش او را در این شهر دیدم. آن زمان هنوز 18ساله نشده بود و واقعا کارهایش فوقالعاده بود. این بچه یکذره حمایت میخواست. ما از او تعریف کردیم که چقدر کارهایت عالی است. همین تشویق باعث شد که او به کار بچسبد. من به شما قول میدهم که او تا پنج سال دیگر آینده عکاسی ایران است.» مؤیدی میافزاید: «همهچیز میماند. عکاس با فروش عکس زندگی میکند. جشنوارهها جایی برای دیدهشدن است. اگرچه در آن یکسری را تخریب میکنند و یکسری با یک جایزه توهم برمیدارند که این هم طبیعی است، عکاسان باید کار کنند؛ چون عکاس به فروش عکس خود نیاز دارد و فروش عکس او هم باید خاص باشد. وقتی از ابنیه، مناظر شهری و رفتار و فرم آدمها عکس بگیرند، پنج یا ده سال دیگر و البته هرچه از عمر عکس بگذرد، باارزشتر میشوند.»