پس از ناکامی تیم ملی در المپیک توکیو، به نظر میرسد قهرمانی در مسابقات آسیایی ژاپن توانسته تا حدودی وجهه ازدسترفته را احیا کند.
تــیــم مـلـی والیبال کشورمان برای نتیجهگیری در المپیک تدارک وسیعی دیده بود و با به خدمت گرفتن یک مربی صاحبنام روسی، قصد داشت در المپیک به جمع چهار تیم برتر راه پیدا کند. در لیگ ملتها تیم ملی نتیجه خوبی نگرفت؛ اما گفته میشد این رقابتها بهمثابه بازی تدارکاتی برای تیم ملی است و به المپیک دلخوش بودیم؛ بااینحال، در المپیک توکیو نیز همین روند ادامه پیدا کرد و آلکنو نتوانست تأثیر مثبتی روی تیم ملی بگذارد، حتی در مقایسه با المپیک ریو هم که به جمع هشت تیم برتر دنیا راه پیدا کردیم و به رتبه پنجم مشترک رسیدیم، عقبگرد داشتیم و نتوانستیم از گروه صعود کنیم.
اشکال کار در کجا بود؟
من حدود یک ماه قبل از المپیک در برنامهای در شبکه ورزش اشاره داشتم که مربیان روسی از لحاظ تمرین دهی و استعدادیابی خوب هستند و در تیمهای ذوبآهن و تیمهای ملی پایه با آنها همکاری داشتهام؛ اما در بخش کوچینگ ضعیف هستند و در رویدادی مانند المپیک، کوچینگ اهمیت بسیاری دارد. با قهرمانی در آسیا که برای اولین بار با یک مربی ایرانی رخ داد و توانستیم ژاپن میزبان را مغلوب کنیم، کمی از آب رفته به جوی بازگشت؛ اما نباید فراموش کنیم والیبال ایران سالهاست از آسیا جداشده و داعیه قهرمانی در رویدادهای معتبری چون لیگ جهانی، جام جهانی و المپیک را دارد، منتها این قهرمانی با مربی ایرانی و با بازیکنان جوان امیدوارکننده بود.
قبول دارید اگر تیم ملی با آلکنو در المپیک ناکام نشده بود، فرایند انتخاب مربی ایرانی به این سهولت انجام نمیشد؟
بعد از ولاسکو که مربی بزرگ و تأثیرگذاری بود، مربیان خارجی زیادی یعنی کواچ، لوزانو، کولاکوویچ و آلکنو هدایت تیم ملی را برعهده گرفتند؛ اما در مجموع کار خاصی انجام ندادند. البته با این مربیان تکبردهای خوبی مقابل تیمهای بزرگ دنیا به دست آوردیم؛ اما در رویدادهای معتبر نتیجه خاصی نگرفتیم. پیش از انتخاب آلکنو نیز بحث انتخاب مربی ایرانی مطرح بود؛ ولی به دلیل اینکه المپیک جای ریسک نبود، این اتفاق به بعد از المپیک موکول شد. اگر در المپیک این نتایج را با مربیان ایرانی گرفته بودیم، برای همه مربیان والیبال بد میشد. برای مسابقات آسیایی یک مربی ایرانی انتخاب شد که البته این مسابقات چندان بزرگ نبود و باید برای مسابقات مهمی چون لیگ جهانی و جام جهانی به مربیان ایران اعتماد کرد و به آنها زمان کافی داد تا برنامههایشان را پیاده کنند.
بهعنوان یک مربی ایرانی، موافق حضور مربی داخلی روی نیمکت تیم ملی هستید؟
مربیان ایرانی در رشته والیبال به پختگی لازم رسیدهاند؛ اما نیاز است به آنها اعتماد شود و زمان کافی در اختیار داشته باشند تا جا بیفتند. از لحاظ دانش، مربیان ایرانی در سطح بالایی هستند و میتوانیم همانند کشورهایی چون آرژانتین، صربستان و ایتالیا به دیگر کشورها مربی صادر کنیم.
مقطع فعلی را زمان مناسبی برای انتخاب مربی ایرانی میدانید؟
این اتفاق باید بهمرور رخ میداد و این فرایند شروع شده است. نسل فعلی تیم ملی چون سعید معروف، محمد موسوی و امیر غفور با مربیان خارجی کار کردهاند؛ اما با تغییر نسل تیم ملی، این اتفاق رخ داد؛ زیرا این بازیکنان در تیمهای پایه نیز با مربیان ایرانی کار کردهاند. مربیان ما سابقه همکاری با مربیان بزرگ را دارند و دانش فنی آنها از مربیان طراز اول دنیا چیزی کم ندارد.
به تغییر نسل تیم ملی اشاره کردید. این اتفاق در زمان مناسبی رخ داد؟
به لحاظ فنی بازیکنانی همانند معروف، موسوی و غفور دستنیافتنی هستند، همانند رضازاده در وزنهبرداری و سوریان در کشتی، اما بالاخره این بازیکنان نیز جایی تمام میشوند. بازیکنان بزرگ تیم ملی سالها در رویدادهای مختلف شرکت داشته و تمرینات سنگینی را پشت سر گذاشتهاند و شاید دیگر انگیزه لازم را نداشته باشند. نیاز است بازیکنان جوانتر از زیر سایه بازیکنان مطرح خارج شوند و معروفها و غفورهای دیگری برای آینده والیبال ایران شوند. معمولا پس از المپیک فرصت خوبی برای پوستاندازی در تیم ملی است و بازیکنان جوان فعلی سه سال فرصت دارند تا برای شرکت در المپیک پاریس تجربهاندوزی کنند.