یک عروسک جذاب و بامزه که دوستداشتنی مینماید و یک قطب منفی که عطفهای داستانی روی رفتارها و تصمیمهای او سوار است.این پیکره، با یک داستان جاندار، رو آمده و توانسته رؤیاپردازی خوبی برای مخاطبان خود داشته باشد. اینکه یک عروسک، در بحرانیترین لحظه یک نوجوان ظاهر شده و با شنیدن یک جمله «دوستت دارم»، تمامی آرزوهای آنها را برآورده میکند، گزاره محبوب سینمای کودک و نوجوان در تمام دنیاست. بهعبارتی فیلم خواسته برای عروسک پرداختی خود، امضای مستقلی داشته باشد و نام او را به عنوان «برند» وارد تاریخچه سینمایی کشور و ذهن سینمادوستان کند. البته که در این مسیر به موفقیتهایی هم دست یافته و اگر اکران درستی برای فیلم در نظر گرفته شود، «بامبالا» بهعنوان یک فیلم کالت در سینمای ایران خواهد درخشید.ریتم تند داستانی و استفاده از آهنگ و موسیقی سبب شده تا جذابیت فیلم بیشتر هم شود. استفاده از برخی نشانهای محبوب کودکان و نوجوانان مانند دخترشدن پسر، از دیگر آیتمهای موفقی است که در این فیلم نشانگذاری شده است. همچنانکه اساس فیلم، تنها معطوف به حضور عروسک نیست و یک تعقیبوگریز شیرین که از ابتدا تا انتهای اثر وجود دارد، مخاطبان را بیشتر به وجد میآورد.البته که در این شکل پردازش، مخاطب اطلاعات چندانی از شخصیتپردازیها به دست نمیآورد. موقعیت اجتماعی بچهها و اطلاعات حداقلی که مخاطب باید از خانواده آنها و حتی پدربزرگشان که در خانه سالمندان است به دست آورد، در این فیلم منظور نشده و دغدغه اثر، تنها به اتفاقهای حول بچهها محدود شده است.به همین دلیل، «بامبالا» به همان اثری تبدیل میشود که سینمای کودک در انتظار آن است؛ فیلمی «برای» و «درباره» کودکان که برای مخاطبان بزرگسال نیز سرگرمیبخش است.فیلم از این رهگذار، پیوند خوبی میان دنیای امروزی نوجوان و متعلقات آنها با همان اصل خیالپردازی و رؤیابافی برقرار کرده است. در این شکل رؤیاپردازی، دیگر بزرگترها تعیینکننده نیستند و همه چیز بر وفق مرداد کودکان و نوجوانان پیش میرود. این، همان پاشنه آشیل سینمای کودک دو دهه اخیر ماست که نتوانستند فیلمهایی متناسب با دغدغههای این گروه سنی تولید کنند. در بسیاری از فیلمهای کودک که در همین جشنواره نیز حضور دارند، کودکان در قامت والدین، ظهور یافته و گاهی نانآور و گاهی هم هضمکنده تلخیهای بزرگی هستند که چندان مطلوب این گروه سنی نیست.«بامبالا» با گذر از این اعتقاد، فیلمی راجع به سرخوشیهای کودکانه است. مخاطب در این شکل فیلم، منتظر تلخیهای مرسوم نیست؛ فانتزیهایی را میبیند که نتیجهگیری خاصی را به دنبال ندارد. میداند که نیروی خیر که بچهها هستند، بر بدمنها و نیروی شر پیروز میشود. اما قصه، جذابیتهایی دارد که وی را تا انتها مشتاق نگهمیدارد. این، همان امتیاز ویژه فیلم است که برای برهههای مختلف داستان خود، مهندسی مطلوبی داشته و اجازه نمیدهد که داستان از ریتم بیفتد.البته که در این مسیر، هزینه چندان بالایی متوجه اثر نشده؛ با آنکه فارابی خود یک طرف تولید اثر است، اما جا داشت آیتمهای جلوههای ویژه رایانهای، با افکتهای سنگینتر و ماهرانهای صورت میپذیرفت. یا با خرجکرد بیشتر، فیلم به سمت سیجیآی میرفت تا امضای زیباتر و حرفهایتری پای جلوههای ویژه فیلم به یادگار میماند.به جز این مورد، «بامبالا» بهعنوان یک اثر سرگرمیبخش، تقریبا یک فیلم کامل برای همه گروه مخاطبی است و توانسته پلی میان مخاطبان دیروز و امروز سینما و آنهایی که خیالپردازی را دوست دارند، ایجاد کند. رؤیای داشتن عروسکی که همه آرزوهای صاحبش را برآورده کند، تقریبا برای هر انسانی، در دورههای مختلف زندگیاش وجود داشته است. فیلم توانسته شیرینی آن رؤیاپردازی را برای مخاطب دیروز تداعی و برای مخاطب امروز سینمای کودک، ملموستر کند.این خاطرهسازی با صدای گرم و دوستداشتنی «مسعود کرامتی» بهعنوان صداپیشه عروسک بامبالا، شیرینتر هم شده است. موسیقی «بامداد افشار» به حفظ ریتم تند و بالابردن غلظت تعقیبوگریزها کمک شایانتوجهی کرده است.«بامبالا» بهعنوان دومین ساخته «سیدجمال سیدحاتمی» (پس از «لاک قرمز») از تمام آن امتیازهایی که یک فیلم سرگرمکننده کودک در این سالها به آن نیاز داشته، برخوردار است. در نیمه دوم دهه 90، فیلمهای سرگرمکننده کودک بسیاری تولید شدند که اساس آنها بر پایه خیالپردازیهای ناباورانهای بود که چندان برای مخاطبان بزرگسال قابل پذیرش نبود. همین آثار اما در گیشه با استقبالی خوب مواجه شدند. تفاوت «بامبالا» با این دسته از آثار آن است که فیلم، آگاهانه وارد حریم توهم و خیالپردازیهای باطل نشده و تلاش کرده تا قلمرو داستانگویی خود را در همان محدوده خواستهای قهرمانان قصه از عروسک قرار دهد و از این میزان عدول نکند. ضمن آنکه جامعیت ساختاری داستان، در همان هسته مرکزی قرار گرفته و با تأمین آرزوی اولیه کودکان که آشتی پدر و مادرشان است، در باقی اوقات به تنها دغدغه باقیمانده آنها که غلبه بر نیروی شر است، میپردازد. این ابتکار، دستاورد بسیار خوبی برای فیلم به همراه داشته و از تشتهای بیمورد یا آنچه در کارهای مشابه، سوءاستفاده از قابلیتهای عروسک خوانده میشود، جلوگیری به عمل میآورد. باز هم قابل تکرار است که «بامبالا» در صورت یک اکران هوشمند و گسترده، ضمن بهرهمندی از گیشهای طلایی، به فیلم کالت و پرخاطره برای سینمادوستان، بهخصوص مخاطبان کودک و نوجون تبدیل خواهد شد.
«بامبالا» مؤلفههای یک اثر کالت حوزه کودک و نوجوان را در خود جای داده است
«بامبالا» با نام قبلی «نهسالگی»، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره امسال است؛ فیلمی که تلاش کرده با الگوپذیری از آثار موفق دهههای قبلی سینمای کودک که در آنها ارتباطی میان قهرمانان داستان و عروسک برقرار میشود، ضمن تجدید آن خاطرات خوب، از تمامی فاکتورهای مورد علاقه کودکان و نوجوانان بهره گیرد.جدیدترین ساخته «سیدجلال سیدحاتمی» بهعنوان یک اثر مفرح، همه امتیازهای لازم برای جذب مخاطبان کودک، نوجوان و حتی بزرگسال را داراست. از یک خواهر و برادر صمیمی که دغدغهای مشترک دارند، بهعنوان نقطه ثقل داستان بهره برده، یک رفیق که میتواند بازوی دراماتیک خوبی برای پیشبرد اتفاقات داستان باشد، در قصه، حضوری فعال دارد.
-

مجتبی اردشیری
خبرنگار














