لطفا برای مخاطبان اصفهانزیبا درباره فعالیتهایتان در خانه هورشید توضیح دهید و اینکه از آبان در این خانه چه رویدادی در جریان است و اهداف و دستاوردهای برنامهتان چیست؟
من از سال 94 بهقصد راهاندازی یک هنرمندسرا به اصفهان آمدم؛ البته اصالتا اهل نیسیان در شرق اصفهان هستم. قصد داشتم در خانههای قدیمی قلعه زردنجان این کار را انجام دهم؛ ولی با توجه به اینکه مالکان زیادی داشت، نتوانستم یک خانه قدیمی بخرم. درنهایت یک خانه نزدیک قلعه خریدم و آن را به هنرمندسرا تبدیل کردم. از سال 95 با حضور گردشگران فرانسوی که در بحث صنایعدستی و صادرات گلیم و گبه کار میکردند، یکسری فعالیت را شروع کردم. آرامآرام با دعوت از هنرمندان و کمکگرفتن از دوستانم یکسری کارهای هنری بیناستانی انجام دادم. بچههای لرستان، تهران، کرج، شیراز، یزد، کرمان، سیستان و خیلی جاهای دیگر بهصورت دعوتی به اصفهان آمدند. هنرمندان خارجی زیادی هم در برنامههای ما در حوزه گردشگری شرکت کردند. روی کبوترخانهها یا بستر رودخانه کارهای هنری انجام دادیم یا مثلا روی همین قلعه زردنجان هنرمندانی از اروپای شرقی، آلمان، مجارستان، لهستان و فرانسه آمدند و اثر خلق کردند. بعدازآن به کرونا برخوردیم و تصمیم گرفتیم فعالیتهای مجازی انجام دهیم. ازجمله این فعالیتها جشنواره لالایی و جشنواره هنر برای زمین بود که برگزار شد.حالا که کرونا کمرنگ شده است، تصمیم گرفتیم رویدادهای هنری را از سر بگیریم. این برنامه را از پانزده آبانماه با دعوت از هنرمندان شروع کردیم و قرار است تا آخر بهمن ادامه داشته باشد. هنرمندانی را از شهرهای مختلف دعوت کردیم که بیشترشان جوان بودند. البته هنرمندانی حرفهایتر را هم دعوت کردیم. بیشتر قصدمان این بود که فعالیت هنرمندان را از گالریها در شهرها به چنین محیطهای باز میراثی و میراث طبیعی بکشانیم که با رویکرد محیط زیستی کار کنند و این اتفاق بهخوبی انجام شد؛ بهخصوص اینکه با جامعه بومی محل، تعامل اتفاق افتاد و هنرمندان از دانش بومی مردم محلی، از خاطرات و میراث نهفته در این بخش از شهر استفاده کردند و از آن بهعنوان یک کلیدواژه یا یک بستر فعالیت کاری بهره بردند یا مثلا آن نگاه انتزاعی به فضاها و فرمهایی که باعث ساخت یک میراث میشود، عناصر و مؤلفههایی که خانه میراثی را تشکیل میدهد، از مبانی اولیه مثل دایره و مربع گرفته تا خشتها و پنجرهها و طاق و چشمهها، همه را هنرمندان سعی کردند در کارهایشان داشته باشند و به این مسئله میراث فرهنگی و میراث طبیعی، نگاه بازآفرینی و احیایی و ترویجی داشته باشند.
در مباحث نظری و تئوری و نقد آثار چه کاری انجام دادید؟
با استادان پیشکسوت در این حوزه از در تعامل وارد شدیم. سعی کردیم هنرمندانی که در آرت رزیدنسی شرکت کردند و دستکم یک هفته در اقامتگاه ما حضور داشتند، با استادان بهصورت آنلاین گفتوگو داشته باشند تا آنها کارهای هنرمندان را نقد و بررسی کنند.دکتر نادعلیان، دکتر بهنام کامرانی و استاد معرکنژاد در این بخش بسیار به ما کمک کردند و مباحث نظری را بهخوبی پیش بردیم. هنرمندانی در حوزه سینما و مستند مثل دکتر مرادیزاده به اینجا آمدند و آثارشان را در قالب ویدئو آرت خلق کردند. مهمتر از همه، برنامه سهشنبههای آرتیستتاک را بهعنوان یک جریان خودجوش راهاندازی کردیم تا هنرمندان بتوانند با هنرمندان خارجی که دغدغه محیطزیست دارند، گفتوگو کنند؛ همچنین بستری را فراهم کردیم که با هر هنرمندی که به جمعمان اضافه میشود، میتینگی در گوگلمیت داشته باشیم و درباره کارها و تجربههایمان صحبت کنیم و در خصوص آثار هم نظر دهیم. انشاءالله در آینده بتوانیم یک گالری در خارج از کشور برای نمایش آثار مهیا کنیم و مهمتر اینکه اگر بتوانیم حمایتی را از شهرداری اصفهان داشته باشیم، کتابی را با عنوان اکوسیستم هنر محیطی اصفهان (ملی) چاپ میکنیم و آثار هنرمندان زیادی را که در این شهر فعالیت میکنند، در این کتاب چاپ میکنیم تا در سالهای بعد بهصورت یک سلسله مجموعه مدون شود.
چند هنرمند دعوت شدند؟
هنرمندان را انتخاب و از طریق دعوتنامه به اینجا دعوت کردم. فراخوان ندادم؛ چون رویداد ما تجربهمحور نبود و هدف، دعوت از هنرمندانی بود که تجربه کار جدی داشتند و رقابتی هم نبود. تا الان سیزده نفر دعوت شدند و در حال آمادهکردن کارهایشان بهصورت ویدئویی هستم. هرکدام از این هنرمندان چند روزی را در اینجا اقامت کرده و اثرشان را خلق کردند و رفتند. البته گاهی وقتها همپوشانی بهوجود میآمد و دو هنرمند باهم در اقامتگاه حضور داشتند و به خلق اثر میپرداختند. جهانبخش امیربیگ، لنا یکتا، سعید دولتی، حسین مرادیزاده، آرزو باغ شیخی، نیلوفر کشی افشار، شهره حقیقی، حسین کهفی، هاجر کمیلی، زهرا ترکی، منصور قادری و مریم دولتآبادی هنرمندانی بودند که دراین مدت میهمان هورشید شدند؛ همچنین پنج هنرمند خارجی (کارن ماخر، کارولا پیزارو، آلیس مسترلینر، مونیکا لوستر و جیلیوانکا کدزیور) در گفتوگوی مجازی با هورشید شرکت کردند. البته هنرمندان ایرانی ازجمله آزاده حسینی، احد مسلمی، احمد نادعلیان، بهنام کامرانی و رسول معرکنژاد هم در گفت وگوهایی با مخاطبان به بیان دغدغههایشان در حوزه هنر، میراث و آرترزیدنسی پرداختند. نشستی هم با پروانه سیلانی، مدیر گالری دیدار، صورت گرفت و به این ترتیب آبان و آذر و دیماه پررونقی برای زردنجان و هورشید پدید آمد.
تاکنون چند اثر خلق شده است؟
ما نگاهمان به ماجرا کمی نیست؛ ولی تقریبا هر هنرمند دو یا سه اثر خلق کرد. ما بهدنبال ترویج این موضوع هستیم و آثار هم ناپایدار هستند؛ چون با زبالهها یا نخالههای میراث فرهنگی کار میکنیم، بیشتر عکس و فیلم از این اثر ثبت میشود و برایمان باقی میماند و چون در خانههای میراثی این محله هستیم، گاهی وقتها جامعه بومی محلی درک درستی از موضوع ندارند و تصور میکنند این کار تأثیری روی زندگی روزمره آنها خواهد داشت؛ ولی به دنبال این بودیم که یک شبکه از هنرمندان محیطی به اصفهان بیایند و در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی فعالیت کنند و این حضور ادامه پیدا کند و بعدا بروند و مقالهای از فعالیتشان بنویسند. امیدواریم بتوانیم بینشان پیوند برقرار کنیم و هورشید بستری باشد برای تعاملهای هنرمندان ایرانی و خارجی.
جامعه محلی چه میزان استقبال کرد و چقدر توانست ارتباط برقرار کند؟
خیلی برای جامعه محلی جالب بود. خاطراتشان از خانههای متروکه زنده میشد؛ مثلا از چاهی میگفتند که خشکشده، یا از تنوری میگفتند که در آنها نان پخته میشد یا اتاقی که در آن زندگی میکردند و همه اینها را با اجازه خودشان ضبط کردیم. آرزو دارم رویکرد محیطزیستی به هنرها، بهویژه با محوریت میراثفرهنگی و طبیعی، همواره جاری باشد و با ترویج آن بین دانشجویان و هنرمندان بتوانیم چرخه اکوسیستم فرهنگیهنری را بر مدار گردشگری پایدار حفظ کنیم. دوست دارم آثار رویداد ما در یک گالری در ایران یا خارج از کشور به نمایش درآید؛ ولی من همینجور در صفحه اینستاگرام خانه هورشید (hoorshid_artist_house@)هم منتشرشان میکنم و هنرمندان هم این کار را میکنند. بیشتر هدف بیانگری است تا نمایش.