
آیا تا به حال با وجود تغییرات در آپارتمانتان احساس نکردهاید که دلتان گرفته است و به این موضوع فکر کردهاید که علتش چیست و اینکه آیا در گذشته هم از چنین دلگرفتگیهایی خبری بوده یا نه؟

میان حفاظت و توسعه شهری، نوعی ناسازگاری وجود دارد. درد امروز حاکمیت نگاه مصرفی و سرمایهمحور است که سریع میخواهد به سرمایه بیشتر برسد. بافت تاریخی الزاما یک مکان نیست، بلکه مکانی است توأم با روح و معنا.

زردنجان در شرق اصفهان تقریبا دو ماه است که به کانون توجه میراثدوستان و هنرمندان تبدیل شده است. هنرمندانی از شهرها و کشـورهـای مـختـلـف راه هنرمندسرای هورشید را در پیشگرفتهاند و به خلق در کالبد ارزشمند این روستای جذاب پرداختهاند. به همین مناسبت با دکتر فرزانه سلیمانی نیسیانی که در بومگردیاش یک رویداد جریانمحور در حال اتفاق افتادن است، به گفتوگو نشستیم تا از کموکیف جریانسازی به ابتکار هورشید مطلع شویم.









بافتها و خانههای تاریخی، تاریخ زنده، نماد فرهنگ، هویت و قلب تپنده یک شهر هستند؛ خانههایی که گنجینهای از فرهنگ و هویت گذشتگان را در پیکره خود دارند. وجود عناصر باارزش فرهنگی و تاریخی اهمیت این بافتهای تاریخی را دوچندان میکند. خانههای تاریخی و بافتهای تاریخی عناصر هویتی و فرهنگی یک شهر و ملت هستند و هرگز نباید آنها را به چشم عناصر تاریخمصرف گذشته و مزاحم ببینیم؛ زیرا این مجموعهها تمام ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی یک شهر را یدک میکشند و تمام هویت فرهنگی را در دل خود گنجاندهاند.









بافت تاریخی صفوی و پیش از صفوی شهر اصفهان با گذر زمان، بیشازپیش در مسیر فرسایش و ویرانی قرارگرفته است. در این میان، بافت تاریخی محلات دردشت و جماله در مجاورت مسجد جامع اصفهان موردبیتوجهی و بلاتکلیفی واقع شده است. در این بافت، مجموعهای از هفت خانه که در حریم ثبت جهانی مسجد جامع قرار دارند، با شیب بیشتری مسیر فرسایش را طی میکنند که درنهایت باعث ازدسترفتن کامل آنها خواهد شد. خانههایی که تا سال گذشته دارای درب و حریمی بودهاند، اکنون محل رفتوآمد بیپناهانی هستند که احتمالا بعدا علت تخریب این خانهها تلقی خواهند شد؛ البته تجربه نشان داده است که بعد از تخریب خانههای تاریخی ارزشمند اصفهان، هیچ شخص یا ارگانی مسئولیت این تخریب را به عهده نخواهد گرفت و کسی مسبب تخریب شناخته نخواهد شد؛ مانند تمام اتفاقهایی که در روزها، ماهها و سالهای گذشته برای چندین خانه و بنای دیگر پیرامون آن افتاده است.









شما که مسئولیتی در این شهر دارید، شما را به خدا این پرونده چهارصفحهای را بخوانید و ببینید که مشت نمونه خروار گنجینههای عظیم اصفهان چگونه به خزان نشستهاند. ببینید که یاقوتهای اصفهان چطور ریزریز شدهاند و یادتان باشد هنوز زیر گوش «کوه نور» اصفهان یعنی مسجدجامع عتیق، گنجینهای از خانههای تاریخی وجود دارند که مأمن کارتنخوابها شدهاند و شمایید که میتوانید تصمیم بگیرید این خانهها را احیا کنید و نفس تازهای در بافت تاریخی شهر بدمید یا برای همیشه به حیاتشان خاتمه دهید.









وقتی برای دیدن قد و بالای عالیقاپو کلاه از سر برمیداریم، درواقع داریم به دروازه ورودی شهر ممنوعه صفویان در اصفهان نگاه میکنیم. محلهای با باغها و کاخها و انبارها و مطبخها و ادارات مختلف دولتی که به دولتخانه صفوی مشهور بوده است. اینجا قلب امپراطوری صفوی بوده است. قلبی هنوز تپنده اما زخمی. دوچرخههای خود را زین کنید که میخواهیم این بار دولتخانه صفوی را رکاب بزنیم و چه لذت بالاتر از رکابزدن در یک شهر ممنوعه باستانی.









خانه زرگرباشی در میانههای خیابان طالقانی کوچه زرگرباشی، داستانهای غریبی دارد. بنایی قدیمی که امسال سیصدویکمین مراسم محرم در آن برگزار شد. مکانی پرجاذبه برای نذر و نذورات مردمانی که گاهی درمانده از همهجا میشوند و استکان و نعلبکی این خانه را به گرو میبرند. داستانهایی که از حاجترواشدن در این خانه نقل میشود برخی دست کمی از یک معجزه ندارد.









دیوارهایی سـربـه فـلـککــشـیــده و برجهایی مستحکم و باستانی. خانهها، کوچهها، میدان و مسجد و بازار و ارگ حکومتی و چشمهای که در قامت یک خندق طبیعی گرداگرد این قلعه افسانهای را فرا گرفته است. اینجا قلعه طبرک است؛ شهری از خشت و گل. قلعه دفاعی اصفهان که از دیرباز در شرق شهر سر بر آسمان میساییده. آرزوی دیـدن این بـنـای باعظمت، امروز آرزویی محال است. قلعهای که هجوم مغول و تیمور و محمود افغان را تاب آورد، عاقبت به دست خود اصفهانیها از بین رفت. حالا فقط میتوان در محدوده تاریخیاش رکاب زد و محله پاقلعه را با همه کوچهپسکوچههایش تماشا کرد.









شاید باور آن کمی مشکل باشد، اما این روزها موزههای مردمشناسی طرفداران زیادی پیداکرده است. عجیب هم نیست. تحولات روزگار و تغییرات سریع پیش آمده در ابزار زندگی آنقدر محیرالعقول است که ممکن است یک نسل چیزی را ببیند، تجربه کند و با همان نسل به پایان برسد. پسازاین همان چیز برای نسل بعد «تعجببرانگیز» […]