چرا چهارباغ کشیده شد؟

هدف شهرسازان عصر صفوی از طراحی و احداث خیابان چهارباغ چه بود؟ ما در نوشتار پیش رو از میان منابع دست‌اول آن روزگار که بیشتر سفرنامه‌های خارجی هستند، به‌ دور از تحلیل‌هایی که جغرافی‌دانان و شهرسازان امروزی برای احداث چهارباغ ارائه می‌دهند، به سراغ منابع مذکور رفته و کندوکاو می‌کنیم که هدف از کشیدن خیابان چهارباغ چه بود.

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ - یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
چرا چهارباغ کشیده شد؟
اولین شاهد ما یک جهانگرد ایتالیایی است. پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی عصر صفوی در زمانی که چارچوب‌های شهر اصفهان در عصر شاه‌عباس در حال پایه‌ریزی بود، اصفهان را مشاهده کرده است؛ بنابراین او بهتر می‌توانست علل و مراحل تکوین شهر را دیده و انعکاس دهد. دلاواله با تمام تعصب به وطنش مجبور به یک اعتراف است.
«چهارباغ واقعا چیزی سلطنتی است و شکوه و جلال خاصی دارد و با تمام احترامی که نسبت به کشورم دارم، باید بگویم درواقع هیچ‌یک از خیابان‌های مجلل رم، ناپل و ژن و پالرمو با تمام ابهتشان، هم پای این خیابان اصفهان نیستند» (دلاواله، ج 1، ص 477)او شهری بین‌المللی را به تصویر می‌کشد که به‌واسطه سیاست‌های باز شاه‌عباس، از بیشتر اقوام و ملل جهان در آن به کسب‌وکار مشغول هستند.
او یادآور می‌شود که در خانه او به هفت زبان تکلم می‌شود و «حتی کودن‌ترین و خرف‌ترین مستخدمین من، سه‌چهار زبان می‌دانند» (دلاواله، ج 1، ص 866). مسلما در چنین شهری که شاه‌عباس ساخته بود، فضای کوچک عصر سلجوقی و ایلخانی بسیار تنگ و نامناسب بوده است. بنابراین شاه بلندنظر، مجموعه طرح‌هایی را در حوزه شهرسازی به اجرا درآورد.
در محور جنوبی شهر سه محله جدا از هم و هرکدام محصور در یک حصار قرار داشت. این سه محله برساخته از سیاست‌های اسکان و جمعیتی شاه‌عباس بودند؛ محله جلفا، محله عباس‌آباد و سرانجام محله زرتشتیان که باید این سه محله به یکدیگر و به هسته مرکزی شهر اتصال می‌یافتند. در زمان دلاواله هنوز این کار صورت نگرفته بود. او پیش‌بینی کرد «شاه قصد دارد این سه محله را به اصفهان ضمیمه و تبدیل به یک شهر کند… اطمینان دارم وقتی این طرح عظیم شاه به پایان برسد، حصارهای اصفهان طولانی‌تر از حصارهای رم و قسطنطنیه خواهند شد» (دلاواله، ج 1، ص 472).

چهارباغ و انسجام شهری

به‌هرحال چیزی که این سه محله را به هسته مرکزی، یعنی شهر، اتصال می‌داد کشیده‌شدن یک خیابان بود که شاه‌عباس با طرح خیابان چهارباغ آن را تحقق بخشید. دلاواله چهارباغ را چنین توصیف کرده است «دیگر دیدنی جالب اصفهان خیابانی است که در حال حاضر خارج از شهر قرار دارد؛ ولی وقتی این چهار محله در هم ادغام شوند و چنان‌که گفتم به‌صورت شهری واحد درآیند، درست مرکز شهر خواهد بود».
او خیابانی را که در حال ساخت بود چنین به توصیف نشسته است: «دو حصار با ارتفاعی مساوی دو سوی این خیابان را شکل می‌دهند. در میان حصارها باغ‌هایی است که به شاه تعلق دارد. در این باغ‌ها همه مردم می‌توانند گردش کنند و از میوه‌هایی که به حد وفور در آن‌ها یافت می‌شود بهره‌مند شوند.
در جای‌جای دو سمت خیابان و در فواصل مساوی این باغ‌ها درهایی درست روبه‌روی هم دارند. تعداد این نوع منازل بی‌شمار است که نمای خارجی بسیار دل‌فریب و قرینه‌سازی‌های چنان زیبا و هماهنگ با خانه‌ای که درست روبه‌رویشان واقع‌شده دارند که تصور چیزی زیباتر از این محال است» (دلاواله، ج 1، ص 474).به‌راستی منظور شاه از این سیاست‌های باز چه بود؟ چرا این باغ‌های مجلل را پرورش می‌داد تا روندگان و مردم عادی بتوانند به‌طور رایگان از آن استفاده کنند؟
منظور از این‌همه شکوه در چهارباغ چه بود؟ آنچه به نظر می‌آید، به‌جز داشتن پایتختی درخور کشورهای اروپایی، شاید منظور شاه این بود که بدین طریق در یکپارچه‌سازی و هم‌گرایی ساکنان اصفهان و برقراری ارتباط مثبت میان این اقوام گوناگون و غیر متجانس در شهر اصفهان قدمی برداشته باشد. شاه می‌خواست اتباعش و آنانی که به زیر پرچم او در این شهر گرد آمده‌اند، زیر یک سایه پادشاهی قرار گرفته و شهر موردنظرش ساخته شود. بنابراین وجود فضاهای عمومی که میدان نقش‌جهان را نیز باید بدان اضافه کرد، موجب می‌شد شهروندان این شهر نوعی یگانگی و یک‌رنگی را با کنار هم بودن تجربه کنند. به‌هرحال چارچوب اصفهان در دوره شاه‌عباس پایه‌گذاری شد. خیابان چهارباغ به‌عنوان نقطه اتصال محله‌های پراکنده و دور از هم (از جهت قومی، زبانی و دینی) قرار بود نوعی هم‌سانی و هم‌بستگی شهری را در این پایتخت هفتادودوملت برقرار کند.

 تفریح و گشت‌وگذار

یکی از اهداف اصلی طرح چهارباغ عباسی ایجاد محلی برای تفریح و گشت‌وگذار خواص و عوام شهر بود. خواص در آنجا باغ داشتند و عوام نیز اجازه گردش و لذت‌بردن از زیبایی‌های آن را داشتند.
شاردن که یکی از طولانی‌ترین توصیفات را از اصفهان عصر صفوی عرضه کرده است، درباره این جنبه از کارکردهای چهارباغ و اقدامات دولتی برای تسهیلات رفاهی بیشتر در آنجا بیان می‌کند: «هرسال مدت نه ماه این خیابان به‌راستی خوش‌منظر، باصفا و سرسبز و خرم و برای گردش کردن عصرها کاملا مناسب و مساعد است. در طول این ماه‌ها زمین و باغچه‌ها را آب‌پاشی می‌کنند و روی حوض‌ها را غرق گل می‌سازند. روی سکوهای جلوی درب‌ها را فرش می‌کنند. بر آن می‌نشینند و به کشیدن قلیان مشغول می‌شوند» (شاردن، ج 4، ص 1524). بنابراین در راستای کاربری تفریحی که این خیابان داشته است، اقداماتی در جهت آب‌پاشی و تنظیف آن صورت می‌گرفت.

 اتصال شهر کهنه و نو

بعد از شاردن و دلاواله جهانگرد دیگری به نام سانسون به اصفهان آمد. نکته‌ای که او در توصیف چهارباغ بدان اشاره می‌کند آن است که خیابان چهارباغ دو قسمت کهنه و نو اصفهان را به یکدیگر متصل می‌کند. یعنی این خیابان بخش‌های قدیمی شهر را که شامل محله‌های باغ همایون، پشت‌بارو و چسبیده به محله‌های قدیمی‌تر مانند جوباره و باب‌الدشت بود به بخش‌های تازه‌ساز شهر مانند محله تبریزی‌ها (عباس‌آباد) و سعادت‌آباد وصل می‌کرد.
سانسون که در زمان شاه‌سلیمان به ایران آمده است، از خدمات شاه‌عباس اول می‌گوید که «در این میان خیابانی که بین دو قسمت کهنه و نو شهر احداث کرد و درخت‌کاری نمود، از همه بیشتر جالب نظر و مسحورکننده است. این خیابان کاملا راست و یکنواخت است. بر هر دو سوی آن درخت‌های چنار بسیار کاشته‌اند» (سانسون، 1377، ص 65). بنابراین یکی از کارکردهای مهم چهارباغ را باید اتصال دو بخش قدیمی و جدید شهر اصفهان نام برد.

پایان کلام

طرحی اجرا می‌شود و اثراتی بر شهر باقی می‌گذارد. هرکدام از صاحب نظران درباره آن طرح تحلیلی ارائه داده و اهدافی را برمی‌شمارند. چنان‌که امروز شهرسازان و جغرافی‌دانان درباره علت کشیده‌شدن خیابان چهارباغ نظرات مختلفی ارائه کرده‌اند. اما ما در این یادداشت تلاش کردیم اهداف اصلی و اولیه از احداث چهارباغ را از زبان سفرنامه نویسانی که در همان عصر صفوی به اصفهان آمده و از زبان مدیران شهر شنیده بودند، بازگویی کنیم.