بــهطور کلی ایـن روزهـا و بـهدلایــل نامعلومی، سازندگان آثار و مدیران تلویزیون تمایل بسیار زیادی برای ساخت سریالهای چندفصلی از خود نشان میدهند. معمولا پس از پایان سریالهای پرمخاطب تلویزیون یا نمایش خانگی، دریافت بازخوردهای مثبت از سوی مخاطبان، عوامل را برای ساخت فصل دوم سریالشان وسوسه میکند و آنها نیز بدون درنظرگرفتن پارامترهای مورد نیاز، بهسرعت برای ساخت فصل بعد اقدام میکنند؛ اتفاقی که شاید از بعد هنری و تخصصی بسیار پرریسک و پیچیده به نظر برسد؛ چراکه ممکن است همان تصویر مثبت و خوب از فصل نخست را نیز از ذهن مخاطبان خود از بین برده و نتیجه منفی بهدنبال داشته باشد.با وجود این، این روزها پس از پخش هر فیلم و سریالی که تا حدودی در جذب مخاطب موفق است، خبر ساخت فصل بعدی آن را از سوی تهیهکننده و کارگردان آن اثر میشنویم؛ اتفاقی که در 90درصد موارد موجب شکست شده و بهدنبال آن، افت شدید مخاطب را نیز به همراه داشته است. سریالهایی نظیر «نون خ»، «دودکش»، «شهرزاد»، «بچه مهندس» و «پایتخت» که همگی به فصل سوم و چهارم یا بیشتر رسیده و در همه موارد با نظرات منفی و انتقادهای زیادی مواجه شدهاند؛ اما در کمال تعجب درس عبرتی برای باقی سازندهها نمیشود؛ چراکه باوجود شکست فیلمهای مذکور، مجددا سازندههای دیگر به ساخت فصلهای بعدی از آثارشان اشتیاق نشان داده و راه همکاران خود را ادامه میدهند. شاید اگر از انگیزه آنها برای این کار سؤال کنیم، از برخی سریالهای خارجی نظیر «برکینگ بد»، «ارباب حلقهها» و… نام ببرند و معتقد باشند که این آثار نیز مانند نمونههای مشابه خارجی، احتیاج به تکامل بیشتری دارند؛ اما این مهم قطعا نیاز به پارامترهایی دارد که بهطور مختصر میتوان آنها را بررسی کرد.
اولین نکتهای که برای ساخت فصلهای بعدی سریال و فیلمهای مطرح در دنیا اهمیت فوقالعادهای دارد، مقوله فیلمنامه و ظرفی ادامهداربودن قصه است. اینکه این قصه تا چه زمان بتواند مخاطب را همراه خود نگاه دارد، مهمترین رکن یک اثر برای ساخت فصل بعدی است. در تمام دنیا قصه سریالها از ابتدا برای یک پروسه چندفصلی طراحی میشوند؛ اما در نمونههای داخلی، متأسفانه بعد از دریافت بازخوردهای مثبت از سوی مخاطبان، سازندهها به فکر ساخت فصلهای بعدی میافتند و بهدلیل نبود یک قصه چارچوبدار، با شکست مواجه میشوند.استقبال مخاطبان نیز از دلایل بسیار مهم برای ساخت فصلهای بعدی یک سریال است. امروزه مشاهده میشود که گاهی اوقات حتی با وجود استقبالنکردن مخاطبان، فصل بعدی یک اثر ساخته شده و سازندگان نیز تلاشی برای افزایش کیفیت و جبران ضعفهای گذشته نکردهاند.
در بسیاری از این موارد سازندگان حتی پس از ساخت فصل دوم اقدام به ساخت فصل سوم سریال کرده و این اتفاق در حالی رخ داده است که فصل دوم نیز در میان مخاطبان به مقبولیت چندانی نرسیده و فصل سوم هم به تبع، در جذب مخاطب ضعیف عمل کرده است. این اصرار برای ساخت فصلهای بعدی تا جایی پیش میرود که با وجود جداشدن یکی از بازیگران اصلی به دلایل مختلف نظیر درگیری کاری، فوت، اختلاف با تهیهکننده و… با تغییر بازیگر اقدام به ساخت فصل بعدی سریال میکنند یا حتی در یک فیلم سینمایی مانند «گشت ارشاد» میبینیم که پس از مرگ قهرمان قصه در فصل اول، او مجدد زنده میشود و بدون توضیح خاصی در فصل دوم حاضر است و به نظر میرسد که این خود نوعی بیاحترامی به سلیقه و نظر مخاطب باشد! در هــر صــورت، ساخــت سریــالهــای دنبالهدار و چندفصلی مدتی است که بیش از گذشته باب شده؛ اما در این میان برخی از سازندگان حتی پا را فراتر گذاشته و بهدنبال ساخت سریالهایی رفتهاند که چندین سال از ساختشان میگذرد. سریالهایی که سازندگان به ساخت سری جدیدشان تمایل پیدا میکنند، اغلب برای بینندگان آثار خاطرهانگیزی بودند که در زمان پخششان مخاطبان بسیاری داشتند. در همین راستا، فصل جدید چند سریال قدیمی تلویزیون در یکیدو سال اخیر ساخته و پخش شد که «روزگار جوانی» و «داستان یک شهر» از نمونه آنها بود. از سویی مجید صالحی نیز گویا بیتمایل به ساخت فصل دوم «سه در چهار» نبوده و مهران غفوریان نیز از علاقه خود برای ساخت فصل جدیدی از «زیر آسمان یک شهر» بارها صحبت کرده است؛ اما اینکه آیا این کار میتواند راه فراری برای برونرفت تلویزیون از بحران افت مخاطب در این روزها باشد یا خیر را میتوان در بررسی همین دو اثر ساختهشده و مذکور متوجه شد. هر دو سریال «داستان یک شهر» و «روزگار جوانی» با وجود حفظ ویژگیها و خصوصیات قسمتهای نخست خود نتوانستند در جذب مخاطب موفق باشند؛ چراکه بعد از گذشت یک یا دودهه از ساخت یک سریال، سازندگان باید به این مهم توجه داشته باشند که آیا هنوز داستان موردنظرشان به دغدغههای امروز مردم ایران نزدیک است یا خیر؟ آیا سلیقه مردم امروز شباهتی به مردم دهسال گذشته دارد؟ یا حتی سپردن نقشهایی که در گذشته در ذهن مخاطب خاطره شده، به بازیگران جدید و با ویژگیهای نو، برای مخاطب همچنان پذیرفتنی است؟ متأسفانه هیچکدام از این دو سریال بازسازیشده موفق به جذب مخاطبان گذشته خود نشدند. این اتفاق و اتفاقاتی نظیر افت مخاطب سریالها در فصول بعدی و انتقاد از آنها نشان میدهد که سازندگان و مدیران تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بهتر است بهجای ساخت فصلهای بعدی سریالهای پرمخاطب خود یا بازسازی مجدد سریالهای نوستالژیک، با جرئت بیشتری به ایدههای نو و خلاقانه توجه نشان داده و با ساخت اثری امروزی و پربازدید، نام سریال خود را به لیست آثار پرطرفدار قبلی بیفزایند.




