به گزارش اصفهان زیبا؛ رسیدن به جایگاهی در مقامات معنوی که انسان را در زمره «منا اهلالبیت» قرار دهد، برای هرکسی امکانپذیر نیست. چنین فردی قطعا با جهاد و مبارزه علیه نفس توانسته است امتیازهای اخلاقی متعدد را کسب و از رذایل دوری کند.
سلمان فارسی ازجمله افرادی بود که بنا بر احادیث متواتر در زمره منا اهل البیت قرار داشت. سلمان فارسی، صحابی بزرگ و نامدار پیامبراکرم(ص)، نخستین مسلمان ایرانی و از اصحاب خاص امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع) است. طبری و ابونعیم اصفهانی نام اصلی سلمان را مابه و ماهویه دانستهاند؛ اما ابنبابویه او را روزبه و بلعمی نام اصلی سلمان را فیروزان خواندهاند. پساز آنکه این صحابی ایرانی اسلام آورد، پیامبراکرم(ص) او را سلمان نامید.
در تاریخ و محل تولد او اختلاف است. با توجه به شواهد و قرائن تاریخ تولد او بین سالهای ۵۳۱ تا ۵۷۰ میلادی تخمین زده شدهاست. بسیاری از مورخان، سلمان را اهل جی اصفهان و برخی دیگر او را اهل شهرهای رامهرمز، شهرشاپور و شیراز دانستهاند؛ اما دراینمیان، انتصاب او به جی اصفهان اعتبار بیشتری دارد؛ بهویژه آنکه سلمان پس از فتح اصفهان به دست مسلمانان به آنجا رفت و مدتی اقامت گزید و مسجدی در جی بنا کرد که تا قرون ششم و هفتم همچنان برجای بود.
حقیقتطلبی و سرگشتگی سلمان
دوران زندگی سلمان فارسی را میتوان به دو بخش پیش از اسلام و پسازآن تقسیم کرد. قبل از ظهور اسلام، پدر سلمان که از دهقانان و اشراف زمیندار و بزرگزاده ایرانی بود، پیرو آیین زرتشت بود؛ سلمان نیز به تبعیت از محیط خانوادگی و گرایش دینی پدر از همین آیین پیروی میکرد؛ چنانکه او همواره از برافروختهماندن آتش آتشکده مواظبت میکرد.
اما سلمان در سن جوانی و در پی آشنایی با مسیحیانی که در پیرامون او زندگی میکردند، به این دین گرایش یافت؛ هرچند برای تغییر آیین با مخالفت سرسختانه پدر مواجه بود، تا جایی که به خاطر این موضوع مدتی در خانه حبس شد. اما سلمان سرانجام بهمنظور آشنایی بیشتر با آیین مسیحی راهی شام شد و از آنجا به عراق و روم شرقی سفر کرد و با اسقفان و راهبان مسیحی متعدد، گفتوگو کرد.
بنا بر گزارشهای تاریخی، آخرین اسقفی که سلمان با او به گفتوگو مینشست، در هنگام مرگ، نام و نشان پیامبر اسلام را برای او ذکر کرد و با یادآوری نشانههای پیامبر او را به جستوجوی خاتمالانبیا تشویق کرد؛ ازاینرو، سلمان برای یافتن و دیدار با پیامبراکرم(ص) راهی حجاز شد؛ اما طی حوادثی به بردگی مردی یهودی از اهالی یثرب درآمد و در نخلستانهای او مشغول به کار شد.
بالاخره، سلمان در این شهر، گمشده خویش را یافت و به دیدار پیامبر(ص) نائل آمد و پساز تطبیق ویژگیهای ایشان با ویژگیهایی که برای آن حضرت در کتب اهل کتاب نقل شده بود، نبوت ایشان را قبول کرد.
حضرتمحمد(ص) سلمان را از صاحب یهودیاش خرید و آزاد کرد. او بهقدری زاهد بود که زیر سایه درختان و دیوارها میزیست و با ساختن خانه برای خود مخالف بود؛ تا آنکه به اصرار یکی از دوستانش به اقامت در منزلی رضایت داد که بسیار کوچک و ساده بود. سهمی را که از بیتالمال میگرفت، به نیازمندان میداد و از راه سبدبافی و کارهایی ازایندست ارتزاق میکرد.
سلمان و پیروزی در بزرگترین نبرد علیه پیامبر
بنا بر نقل برخی منابع، سلمان فارسی قبل از جنگ بدر در همان سال اول هجری مسلمان شد؛ ولی چون تا پیش از وقوع جنگ خندق در قرن پنجم هجری برده محسوب میشد، در جنگهای بدر و احد حضور نداشت. سلمان اما در دیگر غزوات همراه پیامبر بود.
پیامبر در جریان عقد اخوتی که میان مهاجران و انصار منعقد کرد، بین سلمان و ابودردا که ازجهت حکمت و خردورزی همپای هم بودند، عقد اخوت بست.
پیشنهاد حفر خندق در بزرگترین جنگ بین مسلمانان و کفار، یعنی نبرد خندق، یکی از اقدامات مهم زندگانی سلمان پساز اسلامآوردنش
بود.
او در این جنگ به پیامبر و سپاه مسلمانان پیشنهاد داد که به شیوه ایرانیان برای مقابله با تجاوز مشرکان خندقی گرداگرد شهر مدینه حفر کنند. این پیشنهاد پذیرفته و سبب پیروزی مسلمانان شد.
سلمان و پذیرش ولایت علوی
پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام، سلمان در کنار صحابی دیگر پیامبر؛ ابوذر غفاری، مقدادبن عمرو و عماریاسر در حلقه نخستین حامیان خلافت امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع) بود.
نجاشی، عالم شیعی در علم رجال، به نقل از امامصادق(ع) چنین آورده است که امام در اشاره به جایگاه ابوحمزه ثمالی، مقام او را با مقام والای سلمان در عصر خود مقایسه کردهاند. در ماجرای سقیفه، سلمان در تأسف از رویگردانی خواص از علیبنابیطالب(ع)، در برابر شهود به زبان فارسی چنین گفت: «کردید و نکردید» که این عبارت شهره عام و خاص شد.
او یکی از معدود کسانی بود که در مراسم مخفیانه دفن حضرت فاطمهزهرا(س) حضور داشت و همواره در دوستی و وفاداری با اهلبیت و دفاع همهجانبه از تشیع سرآمد بود.
سلمان و حضور دوباره در وطن
هنگامیکه لشکر مسلمانان در زمان خلیفه دوم به مدائن رسید، سلمان از در صلحجویی با مردم شهر صحبت کرد و با تدبیر خیرخواهانه موجب تسلیم بدون درگیری شهر تیسفون و پیوستن چهارهزار نفر از سپاهیان ایران به لشکر اسلام شد.
او پس از فتح ایران به دست مسلمانان، عهدهدار حکومت مدائن (تیسفون، پایتخت ساسانیان) شد؛ البته او پس از مشورت با حضرتعلی(ع) و کسب اجازه از ایشان این مأموریت را پذیرفت و درنهایت سادگی، بدون هیچ خدم، حشم و تشریفاتی، سوار بر چهارپایی ساده و معمولی وارد شهر شد و تمامی مردمی را که برای استقبال از او به بیرون شهر آمده بودند، شگفتزده کرد.
سلمان فارسی در زمان حکومت، نهایت تلاش خود را برای خدمت به مردم و ترویج عملی اسلام در میان نوکیشان ایران به کار برد.
وقتی سلمان از اهلبیت محمدی شد
یکی از ویژگیهای سلمان که به مقام او جایگاهی ممتاز بخشیده، صدور حدیثی منقول از پیامبراکرم(ص) با مضمون «سلمان منا اهلالبیت» است. چنانچه بیشتر روایات نقل کردهاند، این سخن در روز حفر خندق و هنگام بحث میان مهاجر و انصار درباره اینکه سلمان به کدامیک از آن دو گروه تعلق دارد، بر زبان پیامبر جاری شد و بدینگونه ایشان سلمان را از اهلبیت خود شمردند.
این حدیث گویای جایگاه خاص سلمان نزد پیامبراکرم(ص) و اهلبیت و موقعیت معنوی برجسته اوست. در حدیثی از امامسجاد(ع) که از طریق امامصادق(ع) نقل شده چنین آمده است که «سلمان از اهلبیت بود و به همین دلیل از صاحبان علم محسوب شد.» در حدیثی دیگر از امامصادق(ع) از سلمان با عنوان «محدث» یاد شده است. نسبت محدث به سلمان به این معنی است که فرشتگان بر قلب سلمان فرود میآمدند و مطالبی را به او القا میکردند. دیگرحدیث گویای مقام رفیع سلمان، حدیث شوق بهشت است که پیامبر(ص) برای برخی از اصحاب خود بیان کردند.
در این روایت سلمان یکی از چند صحابهای دانسته شده که پیامبر اکرم از اشتیاق بهشت برای در آغوش کشیدن آنان سخن گفتهاند. در روایت دیگری که شیخ طوسی از امامصادق(ع) نقل کرده، ایشان سه ویژگی سلمان را دلیل بر کثرت ذکر نام او نزد اهلبیت دانستهاند: ترجیح خواست حضرت علی(ع) بر خواست خود؛ دوستداشتن نیازمندان و همراهی با آنان در مقابل ثروتمندان و علاقه به دانش و دانشمند. شخصیت حکیمانه و ژرفاندیش سلمان سبب شده است او مظهر بینش باطنی شناخته شود و جایگاه ویژهای نزد برخی فرقههای مذهبی با گرایشهای باطنی داشته باشد.
سلمان در آثار بزرگان
ابنبابویه متوفی ۳۸۱، در کتابی به نام «اخبار سلمان و زهده و فضائله» روایات مربوط به احوال سلمان را گردآورده است. طبرانی در جلد دوم المعجم الکبیر، مجموعهای از سخنان و حکایات سلمان و روایات نقلشده از او از زبان پیامبر اکرم(ص) را گرد آورده است؛ ابنشهرآشوب نیز سلمان را از پیشگامان آثار مکتوب در سنت شیعی دانسته است؛ در دوران متأخر هم میرزا حسین نوری، متوفای ۱۳۲۰ کتابی به نام «نفس الرحمان فی فضائل سلمان» تألیف کرد و کوشید همه روایات تاریخی درباره سلمان، احادیثی که او روایت کرده، سخنان منسوب به او، مناقب، فضایل و احادیثی را که در شأن او نقلشده است، گردآوری کند؛ آثار مکتوبی نیز به سلمان فارسی نسبتدادهشده، ازجمله آنکه شیخ طوسی اثری به نام خبر جاثلیق الرومی را به او نسبت داده است.
پایان یک حضور نورانی
در نهایت، سلمان پس از عمری همنشینی با پیامبر گرامی و کسب فیض از آن بزرگوار، در زمان خلافت عثمان در مدائن درگذشت. وفات او را در سال ۳۳ هجری گزارش کردهاند؛ اما روایات مختلفی از تاریخ وفات او به ثبت رسیده است. مزار سلمان در مدائن واقع در عراق کنونی در نزدیکی ایوان کسرا، اندکی پس از روستای حذیفه هنوز پابرجا بوده و مقبره او از دیرباز تاکنون، زیارتگاه مشتاقان اهلبیت است؛ زیارتنامههایی نیز در برخی منابع شیعی برای قرائت در مزار او نقل شده است.




