به گزارش اصفهان زیبا؛ حالا که اربعین 1446 هم سپری شد بد نیست به یکی از ظهورات نوین آن بپردازیم. درچندسال گذشته یکی از مفاهیم و پدیدههای جدیدی که وارد فرهنگ ایرانی شده و بهکرات هم مورداستفاده قرار گرفته، «موکب» است.
آنچه از مطالعه تاریخ عزاداری در فرهنگ ایرانیاسلامی مشاهده میشود، نبود مفهوم و کارکرد موکب است. یعنی در کنار همه شیوههای متنوع عزاداری که در قرنهای گذشته میان ایرانیان رواج داشته، هیچگاه چیزی به اسم «موکب» رواج نداشته است یا دستکم به این شکل نبوده و آنقدر هم میان مردم رواج نداشته است که بهعنوان رسوم عزاداری ایرانی ذکر شود.
به نظر میرسد نخستین آشنایی عمومی ایرانیان با موکبها به حضور در پیادهرویهای اربعین در کشور عراق و در یک دهه گذشته برمیگردد. این واژه در فرهنگ عرب برای اشاره به هیئت، دسته عزاداری و دیگر حرکتهای گروهی که بهصورت عزاداری و راهپیمایی انجام میشود، اطلاق میشود. همچنین برای هیئتهای عزاداری که در مکانی عمومی و متناسب با مناسبتهای مذهبی، خدمترسانی به زوار را به عهده دارند هم مورداستفاده قرار میگیرد؛ بهطور مثال موکبهایی که در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا هرساله مصادف با اربعین حسینی برپا میشود یا موکبهایی که در ایام سرور یا عزاداری در شهرهای نجف و کربلا، پذیرای زائران هستند.
بااینحال همانطور که گفته شد، در فرهنگ ایرانی چنین نوعی از عزاداری و پذیرایی مرسوم نبوده است؛ چراکه پذیرایی در داخل مجلس امام حسین(ع) صورت میگرفته و نمودی در بیرون نداشته است. حتی پذیرایی از دستههای عزاداری نیز چنان رواج نداشته است یا دستکم اعضای دسته و حاضران، بعد از عزاداری، پذیرایی میشدند؛ نه اینکه پذیرایی برنامه اصلی باشد.
البته پذیراییهای خیابانی در ایام شادی، خصوصا به مناسبت ولادت امامزمان (عج) در نیمه شعبان، رواج داشته است. اما آن هم به این شکل نبوده که مکانی به پذیرایی اختصاص پیدا کند. معمولا یا در محلات برخی خانهها درِخانه را باز میکردند و از مردم پذیرایی میکردند، یا اینکه مغازهداران، در پیادهرو و خیابان، شربت و شیرینی و غیره به مردم تعارف میکردند. در ایام عزاداری و خصوصا ماه محرم هم گاهی چایخانههایی منتسب هیئتها برپا میشد، ولی آنها هم هویتی منحصر به خودشان نداشتند و در سایه هیئت و مراسم عزاداری تعریف میشدند.
اما در چند سال گذشته فرهنگ ایرانی پذیرای مفهوم جدیدی به نام «موکب» شده است. به این معنی که در خیابانها به انحای مختلفی مکانی برای پذیرایی در نظر گرفته میشود و مردم حین گذر از آن، مهمان چای، دمنوش، شربت و مواردی ازاینقبیل میشوند. این موکبها که در ابتدا با نام «ایستگاه صلواتی» شناخته میشدند، کارکردهای محدودتری داشتند و به توزیع چنین نوشیدنیهایی محدود میشدند. اما هرچه از آغاز ورودشان به ایران میگذرد، کیفیت و کمیتشان تغییر میکند.
بهطورمثال هیچ موقع همچون ماه محرم و صفر امسال، تعداد این موکبها اینقدر زیاد نبود؛ بلکه معمولا در مکانهای پرترددی برپا میشدند و آن هم به طور پراکنده. اما حالا شاهد هستیم که تکثر این پذیراییهای مقطعی و سرپایی بیشتر شده و گاه در خیابانهای فرعی و کوچههای نهچندان شلوغ هم برپا میشود.از سوی دیگر خدمات ایستگاههای صلواتی یا موکبها متنوعتر شده است. اگر پیشازاین چای و نهایتا دمنوش، در این مکانها آماده میشد، حالا متناسب با فصل گرما، شربت، هندوانه، میوههای تابستانی، بستنی و گاه میانوعدههای کمهزینهای همچون سیبزمینی سرخشده، فینگرفود، فلافل و… نیز توزیع میشود.در محرم 1446 اما شاهد ابداع دیگری از این موکبها بودیم.
بهطورکلی عزاداری در شکل مرسومش متشکل از سخنران و مداح است به همراه تناسبهای زمانی و مکانی؛ اما پدیده موکب و ایستگاه صلواتی، امری است که در هنگام ورود به فرهنگ ایرانی نه سخنرانی و مداحی که نوعی مکانزدایی را هم با خود همراه داشت. منظور از مکانزدایی این است که وابسته به تشکیل در مکان مقدسی همچون مسجد نیست و اتفاقا در عادیترین مکانها همچون حاشیه کوچه و خیابان تشکیل میشود.
با نظر به این پیشینه در محرم امسال شاهد موکبهایی بودیم که در حاشیه خیابان صندلی چیدهاند و علاوه بر پذیرایی، شکلی از روضه خیابانی تشکیل داده بودند. به این شکل که گاه شخصی مداحی میکرد یا نمایشگرهایی بزرگ، کلیپ مداحی پخش میکردند. گاهی علاوه بر این غرفههایی هم برای سرگرمی و آموزش کودکان درنظر گرفته شده بود. روحانیون نیز گاه در ساعاتی برای گفتوگو با مردم یا تعامل با کودکان، حاضر میشدند.
مسلم است که با این تغییرات اخیر هم باز نمیتوان مدل موکبها را با شیوه مرسوم عزاداری که مبتنی بر سخنرانی و مداحی است، شبیه کرد. ولی بههرحال تغییرات اخیر نشان از این دارد که موکبهای عراقی روزبهروز به عزاداریهای ایرانی شبیهتر شده است و از طرفی در شرایطی که جامعه ایرانی انعطاف بیشتری برای پذیرش تغییرات دارد، قبول واقع شده است.