به گزارش اصفهان زیبا؛ برای دیدن زیباترین جواهراتی که جزو سرمایـههای ملی ایرانیان محسوب میشوند کجا برویم؟ پاسخ خیلیها «موزه جـواهرات ملی» است؛ اما یک پاسخ سهلالوصولتر هم هست؛ «موزه گوهر و آرایههای تاریخی»؛ با انبوهی از دستساختههایی از طلا، یاقوت، زمرد، فیروزه، عاج و هدایای سلطنتی و هزار داستان ناگفته. جالبتر آنکه در این موزه و دو موزه دیگر پردیس موزهای دفینه میتوانید ردپایی هم از اصفهان ببینید.
خیابان میرداماد تهران جایی است که یکی از جذابترین موزههای ایران را با نمای ویژهاش، در خود جای داده. جمعی از خبرنگاران حوزه میراث و گردشگری به دیدن موزه دفینه دعوت شدهایم و محل دیدار اولمان داخل «موزه هنر جهان» در طبقه همکف ساختمان است. وارد که میشوم، آثاری از پیکاسو نظرم را جلب میکنند و حس خوب موزه باعث میشود نقشه دیدنش را بکشم. اما قرار این است که فعلا راهی زیرزمین ساختمان دفینه شویم و «موزه گوهر و آرایههای تاریخی» را ببینیم. پاپوش پلاستیکی میپوشیم و از گیت میگذریم.
اولین گوهر بشر امین زادهدرویش، کارشناس پردیس
موزهای دفینه و پژوهشگر جنگافزارهای تاریخی، روایتگر تور رسانهای موزه دفینه است و آنقدر با فرازوفرودهای درســت و داستــانگــونـــه از تاریخ میگوید که سه ساعت و بیست دقیقه قدمبهقدم همراه او ویترینهای موزه را میبینیم و خسته نمیشویم. به روایت او، اولین نمونههای آراییدن، از هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد یافت شدهاند و در همین موزه انواع جذابی را از دورههای مختلف تاریخی میبینیم.
پای ویترین اول که میایستیم، زادهدرویش میگوید: «اولین عنصر براقی که چشم بشر را متوجه خودش کرد، صدفهای دریایی و رودخانهای بودند و گوهر پیروزه اولین گوهری است که بشر به آن دست یافته و حالا پیروزههایی از هفتهزار سال پیش در گنجینهها موجودند.» به گفته این کارشناس، در سهنقطه مهم دنیا پیروزه وجود داشته است؛ ایران، مصر و آمریکا. بهترین نمونهاش هم متعلق به نیشابور است. رنگ آبی آسمانیاش بوده که این گوهر را ارزشمند کرده است. بعد از آن، عقیق گوهری بود که مورداستفاده قرار گرفت. در ویترینهای موزه دفینه هم میتوانیم عقیقهای قرمز و سوسنی را ببینیم.
همکاران رسانهای سؤالات مختلفی دارند که زادهدرویش در پاسخ به یکی از آنها توضیح میدهد: «خیلی از اسامی که اروپاییها به چیزهای مختلف دادهاند، به محل مبادلهشان برمیگردد. درباره اسم انگلیسی پیروزه هم همین نکته گفته شده و به محل مبادلهاش، یعنی ترکیه برمیگردد. چند نکته را هم یادتان باشد؛ اسم صحیحش “پیروزه” است و از واژه “پیروجک” فارسی میانه میآید و میگویند هر کس این گوهر را به همراه دارد، پیروز میشود. دو نوع دارد؛ عجم یعنی هیچ رگهای ندارد و شجر یا رگهدار.»
مردان ایران باستان زیور داشتند
زادهدرویش به ویترینی اشاره میکند که گستره زمانیاش از هزاره چهارم پیش از میلاد تا دوران اسلامی ادامه دارد. او توضیح میدهد: «در ابتدا زیورآلات ساده بودند که به طبقه بالای جامعه تعلق داشت؛ اما بعد طبقه بالا فلزات و گوهرها را جایگزین کردند. زیور، همان زیور بود؛ اما طبقه اجتماعی استفادهکنندگان تغییر کرد. یکی از جذابیتهای سـایتهای اسلامی النگوهای شیشهای هستند.»
او اضافه میکند: «البته دقت کنید خیلی از چیزهایی که میگوییم، برداشتهای باستانشناسانه است. اشیای این موزه هیچکدام از کاوش علمی باستانشناسی به دست نیامدهاند؛ تماما در ابتدای انقلاب از دربار یا وابستگانشان مصادره شده و آنها هم از حفاریهای غیرقانونی بهدستآمده بودند؛ به همین دلیل فقط حدس و گمانها را بیان میکنیم.»
زادهدرویش ادامه میدهد: «این تصور را که زیورها فقط مال خانمها بودند کنار بگذارید. آقایان، بهخصوص در ایران، بهشدت اهل استفاده از زیورآلات بودند. بعد که اسلام آمد این عادت تغییر کرد؛ درحالیکه مثلا سربازان گارد جاویدان در ایران باستان، دستبند طلا، طوق و گوشواره داشتهاند. حتی یونانیها وقتی میخواستند راجع به ایرانیها صحبت کنند، برایشان عجیب بوده که چطور مردان ایرانی هم خیلی جنگاورند و هم اینقدر اهل زیورآلات. رومیها هم توصیفاتی از سورنا، سردار ایرانی دارند که به همین موضوع درباره او پرداختهاند.»
موزهای که فشارتان را میاندازد!
از ویترینهای بخش اول میگذریم و وارد فضای بعدی میشویم با ویترینهای جذاب دیگر. کارشناس پردیس موزهای دفینه به آیینیبودن برخی از زیورها اشاره و از صدایشان تعریف میکند؛. بعد رو به ما میگوید: «از ویترین بعد، فشارتون میفته!» راست هم میگوید. حجم طلا، الماس، زمرد و یاقوتی که داریم میبینیم شمگیر است؛ با انبوهی از داستان برای هرکدام از آثار. تندتند عکس و فیلم میگیریم و به روایتها گوش میدهیم.
او روایت میکند: «از هزاره سوم پیش از میلاد و اواخر هزاره چهارم، طلا را شناختند و در هزاره دوم دیگر طلا در ایران فلز شناختهشده و پرطرفداری شده بود. طلا در ایران از دوره عیلام خیلی رواج داشته است. گنجینههای ارجان و جوبجی این دوره در بهبهان امروزی و رامهرمز به دست آمده که خیلی استادانه طراحی شده بودند.»
نمونه کارهای هخامنشی و زیورآلات ساسانی در ویترینها هستند. به روایت کارشناس موزه دفینه، یکی از جذابترین آیتمها سینهریزهای ساسانی هستند که از هر جنسی که ساخته شده باشند، یک آویز کوزهایشکل درون خودشان دارند. این آویز نماد ایزدبانو «آناهیتا» است؛ ایزدبانوی آبهای جاری، پاکی و دلاوری و پشتیبان خاندان ساسانی. سینهریزی از شیشه میبینیم که چون 600 سال زیر خاک دفن شده بوده، اکسید شده و حالا رنگارنگی جذابی دارد.
شمشیرهای الماسنشان ایرانی و عثمانی
چهار شمشیر یمنی و خنجرهای مختلف در ویترینهای دیگر هستند؛ شمشیرهایی از طلا و نقره و گوهرهای مختلف و یاقوت و الماس با قلمزنی و مخراجکاری و… . زادهدرویش سه شمشیر ایرانی را نشانمان میدهد که یکی هم متعلق به شاهعباس صفوی است با تیغه جنگی که به نظر میرسد در دورههای بعدی دسته بنچاق و غلافش تغییر کردهاند. دیگری، شمشیر تشریفاتی فتحعلیشان قاجار است که از 331 قطعه الماس، 315 یاقوت ریز، چهار تخمه درشت یاقوت و هفت قطعه زمرد تشکیل شده است. شمشیر محمدشاه قاجار را هم میبینیم که 615 قطعه الماس دارد؛ البته با کیفیت و ابعاد پایینتر نسبت به شمشیر قبلی.
بعد میرسیم به یک شمشیر عثمانی که او از آن با عنوان «بسیار منحصربهفرد» یاد میکند؛ چون تاریخ 812 قمری را بر خود دارد. او توضیح میدهد: «یک سال انتهایی دوره فترت در امپراتوری عثمانی، سال ویژهای بود. بین پسران بایزید اول که اسیر تیمور گورکانی شده بود، بر سر قدرت جنگ شد و این جنگ 10 سال طول کشید. در سال 813 محمد یکم موفق شد برادران دیگر را شکست بدهد و سلطنت عثمانی را احیا کند. روی لبه پهن بالایی این شمشیر نوشته شده: “متعلق است به سلطان محمد فرزند سلطان بایزدی”؛ یعنی بعید نیست در این جنگ آخر همین شمشیر را در دست داشته بوده باشد.»
درباره غلافهای مخملی بنفشرنگ شمشیرها هم از او میپرسم و پاسخ این است که مراکز مخملبافی در اصفهان و کاشان این مخملها را تهیه میکردند و از دوره صفوی خیلی رواج پیدا کردهاند.
با ما در تالار هخامنشی قدم بزنید!
وقتی وارد فضای دوم میشویم، ویترینی وسط موزه است که خاص به نظر میرسد. امین زادهدرویش همه ما را دور ویترین جمع میکند و دعوت میکند که چشمانمان را ببندیم و در خیال غرق شویم.
روایت تصویری جالبی برایمان میگوید: «در این ویتــریــن شیء شاخص داریم؛ چشمانتان را ببندید. میخواهیم دوهزار و 530 سال در تاریخ عقب برویم. تصور کنید در بزرگترین تالاری که در زمان خودش ساخته شده قرار دارید؛ هر ضلعش بیش از پنجاه متر. این تالار سقفش توسط ستونهایی نگه داشته شده که هرکدام حدود 22 متر ارتفاع دارند و حتی سازندگان یونانی جرئت نمیکردند با این عظمت بسازند. ایده، ایده مالک تالار 36 ستون بوده است. اگر بخواهید هر ستون عظیم را در آغوش بکشید، پنج مردم تنومند لازم است.سقف 22 متر بالای سرتان است و تالار نیمهتاریک. تالار البته پر از رنگ است. کف تالار قرمز است، ستونها رنگی و دیوارها پر از کاشی لعابدار، کف تالار با قالیهای ارزشمند فرش شده و دیوارها با پردههای منقوش. در این تالار جمعیت عظیمی آمدهاند به بار عام؛ بار عام کسی که دشمنانش (یونانیها) به او میگویند شاه کبیر! 70 درصد دنیای متمدن خودش را تحت سلطه دارد. شما بهعنوان بارعامگیرنده در تالار ایستادهاید؛ ولی طبق رسوم دربار هخامنشی حق ندارید به شاه هخامنشی نگاه کنید و خیره شوید. قرار است از جلوی شما عبور کند؛ اما باید سر زیر بیندازید؛ حتی شاید پرده و حائلی وجود دارد. از کجا میفهمید که شاه وارد تالار شده؟ از ضربآهنگ صدای عصای سلطنتی به کف تالار! بله، اینجا در این ویترین شما شاهد قطعهای از عصای درباری یا بهاحتمال قریببهیقین، عصای سلطنتی دوره هخامنشی هستید؛ ساخته شده با ظرافت بسیار از لایههایی از طلا و لاجورد. این عصا بلند بوده؛ این قطعه بالایی است که باقی مانده است.»
راهنمای نگهداری از زمرد در سفرهای هوایی!
مرواریدهای پرورشی اعلا از ژاپن، استرالیا و هایتی را میتوانید در موزه ببینید؛ مخصوصا سرویس میکی موتوی ژاپن، مروارید باروکی و… . میرسیم به ویترین سبز!
امین زادهدرویش توضیح میدهد: «یکی از بزرگترین گنجینههای سبز سلطنتی را در موزه جواهرات ملی داریم؛ گنجینه زمرد! چون رنگ سبز در شرق، رنگ زندگی است، در ایران و هند زیاد داریم.» اشاره میکند به زمردهای شمارههای 6 و 7 که هرکدام 20 و 15.8 قیراط هستند؛ کلمبیایی اصل (موزو یا شیمر). دقت کنید که در جواهرات وقتی وزن افزایش پیدا میکند، قیمت بهصورت تصاعدی بالا میرود.»
او اضافه میکند: «زمرد جزو جواهراتی است که بهشدت باید مراقبش باشید. پر از رگه و حباب است و شکننده. فرم تراش ها محدود است. گوشههای زمردها بسته است و قاب، محافظ گوشههاست. زیور زمردنشان را جایی که احتمال ضربه نیست، استفاده میکنند. این زمرد مثلثیشکل را ببینید؛ هم بهعنوان انگشتر و هم سنجاقسینه استفاده میشده و بسیار ویژه است.»
شماره 26 هم گوهر جذابی است چون «زمرد کهنه کهنهتراش» است. به روایت او، وقتی زمردها را به همراه چربی در مشک میریختند و در اثر تکانخوردن گوهرها خودشان تراش میخوردند، عبارت «کهنهتراش» برایشان به کار میرفت.
این کارشناس یک توصیه گردشگرانه هم دارد: «اگر مسافرت هوایی طولانیمدت بروید و زمرد داخل جعبه باشد، به خاطر فشار هوا رنگ زمرد کمرنگ میشود. راهکارش این است که زیور زمردیتان را داخل پنبه آغشته به روغنزیتون و در جعبه نگهداری کنید.»
جای خالی چند فضای مکمل در پردیس موزهای
ویترینها هنوز ادامه دارند؛ درباره سرویسی که هوش از سر سفیر سوئیس برد، میشنویم. الماسها را تماشا میکنیم و خلاصه آنقدر توضیحات تخصصی وجود دارد که دستکم باید هفت صفحه روزنامه را به گزارشش اختصاص بدهم؛ اما به جای این کار ترجیح میدهم دعوتتان کنم که دستکم یک نیمروز کامل را در سفر به پایتخت به «پردیس موزهای دفینه» ازجمله موزههای بنیاد اختصاص بدهید.
اول موزه گوهر و آرایههای تاریخی را ببینید که بیش از 800 اثر چشمنواز و ویژه از دوران باستان، تاریخی و معاصر دارد. بعد، موزه هنر جهان را ببینید که آثار متنوعی از هنرهای تجسمی دورههای کهن و معاصر را در خود جای داده. در کنارش موزه هنر اسلامی را هم تماشا کنید؛ مخصوصا که آثاری هم از اصفهان دارد. در موزه پول ایران هم دیدنیهای مختلفی هست. درمجموع من برای دیدن این موزهها که در یک ساختمان هستند، پنج ساعت صرف کردم و البته با خودم گفتم ایکاش در جایی از این ساختمان بزرگ، کافهرستوران مناسبی وجود داشت و البته آرتشاپ جذابی که هم ضریب ماندگاری گردشگران را بالا میبرد و هم کیفیت بازدیدشان را؛ مدلی که در موزه لوور اجرا شده یا در مهمترین موزههای جهان از پرگامون برلین گرفته تا موزههای رم.
راهنمای رسیدن به دفینه
پردیس موزهای دفینه خواهرخواندهای هم در اصفهان دارد به نام «موزه ملی هنرهای اصفهان» که در خیابان عباسآباد واقع است و یک فصل مشترکشان شمشیر شاه عباس محسوب میشود.
برای گرفتن اطلاعات بیشتر درباره پردیس موزهای دفینه میتوانید به سایت مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد (cio-museums.org) رجوع کنید یا با شماره 021-88880108 تماس بگیرید. همهروزه به جز شنبهها از ساعت 9 تا 17:30 میتوانید به دیدن موزه پردیس موزهای دفینه در بلوار میرداماد، نبش کوچه دفینه بروید.




