به گزارش اصفهان زیبا؛ «حسین بن علی» تنها نامی در میان نامهای عالم خاکی نیست؛ بلکه آینهای است که خورشید حقیقت را در خویش متجلی ساخته. در گستره بیکران هستی، برخی نامها نه در فصول تاریخ، بلکه بر سپیدهدمان آگاهی حک میشوند؛ نامهایی که با هر طلوع، جانِ جهان را به روشنایی فرامیخوانند.
او کسی است که سرود آزادگی را در نبض زمان به تکرار وامیدارد. نام او بر لوح ازلی حک شده و همچون نغمهای در گوش جانِ کائنات، افقی بیپایان از نور و بیداری است. اگر تمامی دریاها مرکب شوند و جمیع نیها به سخن درآیند، شاید تنها قطرهای از حقیقت او را به تصویر کشند که «حسین» خود قصیدهای است سرودهشده در زلال معرفت. او همان سرودی است که در دفتر عشق نگاشته شد؛ غزلی که واژگانش با سوز ایمان و ایثار در جان هستی طنین افکند.
از شجاعت و ایثار «حسین (ع)» سخن میگویند؛ چراکه او در صحرای کربلا بر بلندای انسانیت ایستاد و مرزهای شرافت و آزادگی را از نو ترسیم کرد. در آن لحظات پر از آشوب و تاریکی، او چون مشعلی فروزان بود که راهی بهسوی نور میگشود. «حسین بن علی»، آنچنانکه در کلام تاریخی ثبت شده است، نهتنها برای بقا، بلکه برای تحقق حقیقتی که در اعماق جانش رخنه کرده بود، جان خویش را فدای هدفی والا ساخت.
او که میتوانست در برابر ظلم سر خم کند و به زندگی در بند ذلت رضایت دهد، مرگ در راه حقیقت را برگزید؛ چراکه ایمان راستینش به او اجازه نمیداد که در برابر ستم تسلیم شود. حسین (ع) در کربلا نشان داد که آنچه حقیقت را میسازد، ایستادگی در برابر هرگونه ستم است و چنین ایستادگی تنها با قلبی آکنده از یقین و درکی عمیق ممکن است.
شجاعت او تنها در میدان نبرد با سپاهیان دشمن محدود نمیشد؛ بلکه در ایستادگی بیچونوچرایش در برابر تمامی فشارهای زمانه نیز نمایان بود. او در میانه جنگ، نه از شمشیرها هراسید و نه از تنهایی که به او تحمیل شده بود. ایثار حسین (ع) در آن بود که جان و عزیزترین یارانش را فدای آرمانهایی کرد تا چراغ حقیقت در دل تاریکیهای استبداد خاموش نمانَد. «سرور آزادگان» در کربلا به روشنی نشان داد که برای حقیقت، از جان شیرین نیز باید گذشت.
او در آن لحظهها، با خون خود ثابت کرد که ارزشها و آرمانهای انسانی تنها با فداکاری و ایثار ممکن است و راه حقیقت هرگز نمیتواند از میان ترس و خودخواهی بگذرد.
«رهبر عاشورا» در کربلا نشان داد که مردان خدا نه برای خود، بلکه برای آزادی انسان میزیند و خونشان، مرکب روشنگری تاریخ است.
او در میدان نبرد، نه از سر تعصب شخصی، بلکه برای هدفی والاتر از آرزوهای دنیوی زندگی کرد. حسین (ع) جانش را فدا کرد تا آزادگی بشر در برابر بندگی ظلم به اوج خود برسد.
او از هیچ فشاری نهراسید و از هرگونه خودخواهی فاصله گرفت تا حقیقت زندگی را در دل تاریخ حک کند. این ایثار و فداکاری بیمثال، همچون نوری که از دل ظلم و تاریکی گذر کرده، همچنان در تاریخ میدرخشد.
نبرد برای حق، نه از سر خشم که از سر معرفت بود. حسین (ع) میدان را چون درویشی دید که در میانه طوفان، گرداگرد حقیقت میچرخد. شمشیر در دستش، زخم نمیزد؛ بلکه پردههای جهل را کنار میزد و از حقیقت پرده برمیداشت. او بر زمین کربلا، نه برای خود، که برای تمامی انسانهایی که حقیقت را در زنجیر اسارت ظلم میدیدند، شمشیر کشید.
این نبرد، نبرد او بود؛ جریانی از نور که در برابر ظلمت قد علم کرد؛ چشمهای از یقین که بر بیابان نفاق جاری شد و راهی بهسوی حقیقت گشود. او مرد خدا بود و مردان خدا درنهایت خود را نمیبینند؛ چراکه در نگاهشان جز «او»، هیچ نمیمانَد. حسین (ع)، در سیر و سلوکش، منیت را پشت سر نهاده بود؛ خودخواهی و هوای نفس را همچون ظلمت در دل شب رها کرده و حقیقت را در آغوش کشیده بود. او برای خویش هیچ نمیخواست؛نه قدرت که خود را از آن بینیاز کرده بود، نه شهرت که در درون او جا داشت، نه ثروت که برای آن دنیا را نمیخواست. هرآنچه داشت، جان و مال، در راه حقیقت نثار کرد و همهچیز را فدای آرمانهایی کرد که از دل آن نور الهی میتابید.
وجودش چون آینهای صاف و زلال بود که تنها نور الهی را منعکس میکرد؛ بیهیچ غباری از نفس و هیچ سایهای از خود. در نگاه او، همهچیز در پرواز بهسوی حقیقت بود و او تنها چون پرندهای در دستان پروردگار، مسیر آزادی و رهایی را میپیمود.
حسین (ع) در قلب کربلا، به جهانیان آموخت که مردان خدا نه برای خود، که برای عشق به حقیقت زندگی میکنند. درخشیدنشان بیادعاست؛ چون ستارهای که در آسمان بیپایان به روشنایی شب کمک میکند. عطایشان بیچشمداشت است؛ چون چشمهای که همیشه از دل خود به دیگران میبخشد و رفتنشان چون آب روان است؛ بیتعلق به هیچچیز، جز نور.