در خوشنویسی انحراف راه ندارد
استاد مجتبی شریفی، دانشآموخته رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه فرهنگیان، در سال 1394 نشان درجه یک هنر را دریافت کرد. او که دوره فوق ممتاز را نزد استاد علی شیرازی گذرانده و تاکنون موفق به کسب نزدیک به 40 رتبه ملی و استانی و بینالمللی میباشد. در آخرین روزهای پاییز با شریفی درباره خوشنویسی اسلامی گفتوگو کردیم.
تاریخ انتشار:
14:42 - شنبه 1401/10/3
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
آقای شریفی از خودتان بگویید و اینکه چگونه در مسیر خوشنویسی قرار گرفتید؟
علاقه به خوشنویسی از حدود دهسالگی در من شکل گرفت و در دوران تحصیلم در مسابقات شرکت میکردم . بدون آنکه معلمی داشته باشم یا کلاسی بروم، خوشنویسی را آموخته بودم و کتابها را میگذاشتم جلویم و از روی آنها مینوشتم. بعد از آن در هنرستان با استاد حسینی آشنا شدم و خوشنویسی حرفهای را آغاز کردم. الان حدوداً 35 سالی میشود که خوشنویسی کار میکنم و شغلم در ارتباط با خوشنویسی و هنر است.
جایگاه هنر خوشنویسی را در میان سایر هنرها چگونه ارزیابی میکنید؟
خوشنویسی هنری است که 1400 سال قدمت دارد. این هنر از خط کوفی شروع شد و بعد از خط کوفی اقلام سته (خطوط ششگانه) توسط ابنمقله شیرازی اختراع شد. بعد هم خطوط تعلیق و نستعلیق به وجود آمدند. همین نستعلیق که خط نسبتا جدیدی است، هشتصد سال قدمت دارد و کاملا با زبان و ادبیات ما آمیخته شده است. همانطور که گفتم، خوشنویسی اسلامی با خط کوفی آغاز شد و مسلمانان تلاش میکردند به کمک این قلم کلام الهی را به زیبایی تمام بنویسند. از این رو خوشنویسی حقیقتا هنر شریفی هست.
این زیبایی نویسی بعدا به ادبیات هم تسری یافت. ما شعر حافظ و سعدی و مثنوی مولوی را مینویسیم و همه اینها به تدریج تأثیر خوبی بر روح و روان انسان میگذارد. خیلی از هنرها هستند که ممکن است در هر صورت اگر هنرمند حواسش نباشد کمی به انحراف برود؛ ولی خوشنویسی هیچ موقع اینگونه نیست و معمولا هم افرادی دنبال خوشنویسی میروند که افراد بافرهنگ و با اصالتی هستند.
از آموزش که صحبت میکنیم یک بحث آموزش افراد زیر نظر اساتید انجمن خوشنویسان است و یک بخش هم آموزشی است که در سیستم آموزش عمومی و مدارس گنجانده شده است. وضعیت آموزش خوشنویسی را چگونه میبینید؟
بنده الان 15 سال هست که در آموزش و پرورش هنر تدریس میکنم. متأسفانه ما متخصص آموزش هنر به طور کلی و آموزش خوشنویسی به شکل خاص خیلی کم داریم و همینها هم هر سال کمتر و کمتر میشوند و جایگزینشان خیلی کم است و آموزش و پرورش به هر صورت باید یک فکری بکند. درس هنر درس خیلی مهمی هست. نه با این هدف که همه در آینده بخواهند رشته هنر را انتخاب بکنند. بلکه برای اینکه وارد هر رشتهای که شوند، اولا خوشنویسی و خط خوب داشتن همیشه یک امتیاز برای افراد است.
ثانیا آموزش هنر خلاقیت را پرورش میدهد و خلاقیت نهتنها در هنر بلکه در زندگی ما و کارهایی که انجام میدهیم میتواند بسیار مؤثر باشد. اما متأسفانه امروز کسی به آموزش هنر اهمیت نمیدهد و من به عنوان سرگروه هنر ناحیه سه اصفهان وقتی به بازدید میروم، میبینم که معلم ریاضی سر کلاس هنر است. چرا؟ چون معلم تخصصی نداریم.
چه چیز باعث شده است که مشکل کمبود دبیر هنر داشته باشیم؟
مشکل در تربیت دبیر نهفته است. دانشگاه فرهنگیان باید در رشته هنر دانشجو بپذیرد تا به جای معلمانی که بازنشسته میشوند بتوانیم نیروی جدید بگذاریم ؛ در صورتی که الان اینگونه نیست. شما خیلیها را میبینید که هنرمندند؛ اما نمیتوانند آموزش بدهند؛ زیرا هنرمند بودن برای آموزش هنر کافی نیست. شخص باید توانایی آموزش هم داشته باشد و هرکسی نمیتواند معلم خوبی باشد. به خصوص اینکه دانشآموزان زبان مخصوص خودشان را دارند و کار کردن با آنها قانون و قاعده خودش را دارد و باید روی حساب و کتاب باشد.
در هنرهای سنتی، تکرار و تقلید از اساتید برجسته ارزش است. در واقع اینکه هر چقدر کار یک دانشجو و هنرآموز به آثار اساتید و آن الگوهایی که در هنر سنتی مطرح هست نزدیکتر باشد، اثر ارزشمندتری خلق شده است. حالا با این دیدی که در هنرهای سنتی وجود دارد، خلاقیت کجا قرار میگیرد؟
الان یک سری شاخهها به خوشنویسی اضافه شده. مثلا در نقاشی خط با استفاده از فرم و رنگ یکسری اشکال و تصاویر جدید خلق میکنند که در حوزه خوشنویسی خلاقیت و نوآوری به شمار میآید. در خود خوشنویسی هم ما خلاقیت داریم؛ اما اگر تخصصی کار نکنید این خلاقیت را متوجه نمیشوید. امروز تنوع طرح در خوشنویسی زیاد شده و جوانان ما خیلی با استعداد و توانمند هستند و توانستهاند سبک قدیم را با سبک جدید تلفیق کنند و فصل جدیدی را برای خودشان به وجود آوردند.
هر شخصی به هر صورت باید برای خودش شیوهای داشته باشد. یعنی من اگر چهل سال هم مقلد یک نفر باشم در خوشنویسی آخرش میگویند این سبک فلان استاد است . باید جوری باشد که اگر یک نفر خط مرا دید بفهمد که مال فلان شخص است و به این جا رسیدن هم کار سادهای نیست.

در صحبتهایتان به نقاشی خط اشاره کردید، یک سری هم معتقدند که نقاشی خط شکل جدیدی از خوشنویسی را ارائه میکند و توانسته است از زوال خوشنویسی جلوگیری کند. میخواهم نظر شما را هم بدانم که نقاشی خط را یک تهدید میبینید برای خوشنویسی یا یک فرصت؟
ما یک متن نظری داریم، یک متن عملی. یک خوشنویس اول کاری که میکند باید متن نظری انجام بدهد و بعد متن عملی. یعنی ابتدا از متن و آثار استادان بزرگ متن نظری انجام بدهد و خوشنویسی هم هنری است که عملا با تمرین بهدست میآید. اینگونه نیست که حالا من بیایم متنی را کار بکنم و استاد شوم. اینگونه نیست؛ تمرین و ممارست زیادی میخواهد و مخصوصا خط نستعلیق از لحاظ یادگیری یکی از مشکلترین هنرهاست.
یک نفر تا میآید یک (ن) را درست بنویسد سالها طول میکشد. خیلی علاقه، تمرین و حوصله میخواهد؛ شاید بیست تا سی سال زمان میبرد تا فرد به درجه استادی برسد.
بعضی از اساتید خوشنویسی هم یک وجه دیگر برای آموزش در نظر میگیرند و راجع به این صحبت میکنند که خوشنویس فراتر از آن تکنیک، باید روحش هم زیبا باشد تا بتواند خط را زیبا بنویسد. به نظر شما خوشنویسی چه نسبتی با اخلاق دارد؟
خوشنویسان ما به خصوص آنهایی که در گذشته کار میکردند، خیلی بیشتر از خوشنویسی به اخلاق میپرداختند. من خودم استادان خودم را خیلی دوست دارم و میشود گفت در هر صورت در درجه اول آنها استاد اخلاق ما بودند؛ بعد استاد خوشنویسی و به ما ادب، معرفت و اخلاق را یاد میدادند.
همانگونه که گفتید خوشنویسی ۱۴۰۰ سال قبل با نوشتن قرآن آغاز شد و در همه کشورهای مسلمان توسعه یافت. اکنون جایگاه خوشنویسی ایران را در جهان اسلام چطور ارزیابی میکنید؟
هنر خوشنویسی از ایران شروع شد. کشورهای عربی در خط ثلث و نسخ ادعا دارند و استادان خیلی بزرگی هم دارند. اما این کار توسط ایرانیان انجام شد و ابنمقله فردی ایرانی بود. نستعلیق هم که اساساً در ایران پدید آمده است و زیباترین نوع خط ایرانی و حتی در بین خطوط جهان اسلام زیباترین خط شناخته شده است. این را بگویم که در مسابقات که در جهان اسلام توسط کشور ترکیه و برخی کشورهای دیگر برگزار میشود اغلب بیش از نیمی از برگزیدگان ایرانی هستند.
ما هم در خطوط عربی و هم در نستعلیق استادان بسیار خوبی داریم. و جالب آنجاست که اینهایی که رتبه آوردند، خیلی جوان و کمسنوسال هستند. این جای امیدواری دارد که به اینها بها بدهیم. چرا کشوری مثل ترکیه باید یک جشنواره بیاید برگزار بکند و هفتصد تا اثر از ایران برود به این جشنواره، آنهم اثرهای ناب و درجه یک و بعد اینها دیگر به ایران برنگردد؟
اینها یک سری جوایز به نفر اول، دوم، سوم میدهند و بعد این کارها را میگیرند و در موزهها نگه میدارند یا در حراجیهای هنری به فروش میرسانند. اما در کشورما با این همه عظمت و با این همه توانمندی خوشنویسان، چرا در جشنواره بینالمللی فجر باید یک نفر رتبه بیاورد و دونفر دیگر فقط تقدیر بشوند؟ از طرف دیگر جایزه جشنواره ما هم از نظر مادی به هیچ وجه با جوایز بینالمللی قابل مقایسه نیست.
ما هم باید تعداد برگزیدگان و جایزه مادی را افزایش دهیم تا باعث شود جوانان ما انگیزه پیدا کنند.