به گزارش اصفهان زیبا؛ در عالم سیاست و تاریخ، نمونههایی وجود دارند که با صرف هزینههای سنگین و برنامهریزیهای پیچیده، میکوشند طرف مقابل را به سازش یا انفعال بکشانند؛ اما آنچه در محاسباتشان نمیگنجد، توانایی طرف مقابل در تبدیل تهدید به فرصت است. گاهی آنکه گامی بهظاهر تحمیلی برمیدارد، در حقیقت صفحه را دگرگون میسازد.
در چنین شرایطی، سیاستی که برای تضعیف دیگری طراحیشده، نتیجهای معکوس میدهد؛ بهگونهای که اعتبار و مشروعیت طراح خود را هدف میگیرد. داستان ولایتعهدی امام رضا (ع)و تقابل ایشان با مأمون نیز از این سنخ است.
سیره امام رضا (ع)، بهویژه در مقطع پذیرش ولایتعهدی، گنجینهای غنی برای بازخوانی مفاهیم بنیادین حکمرانی فرهنگی است.
یکی از مهمترین عناصر سیره رضوی، تأکید بر عقلانیت و تبیین معارف دینی در مواجهه با جبهه فرهنگی خلافت است.
امام هشتم در آن دوران، با مناظرات گسترده علمی، دعوت به تعقل و گفتوگو با فِرَق مختلف، میدان را به میدانِ برخورد فرهنگی و فکری تبدیل کردند و مدل حکمرانی فرهنگی مبتنی بر اقناع عقلی و هویت توحیدی را به نمایش گذاشتند؛ این همان چیزی است که در منظومه فکری رهبر انقلاب با عنوان «جهاد تبیین» و «جهاد فرهنگی» تداوم مییابد.
در روایتی از آن حضرت آمده است: «خداوند، رحمت کند آن بندهای را که امر ما را زنده کند!»
راوی عرض میکند: «چگونه امر شما را زنده کند؟» فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد که اگر مردم زیباییهای گفتار ما را میدانستند، از ما پیروی میکردند.»
این روایت، میتواند بنیاد فرهنگ حکمرانی رضوی را نشان میدهد: «احیای امر» از مسیر «آموزش و گفتمانسازی».
بهعلاوه، سیره امام رضا (ع) الگویی برای حکمرانی فرهنگی در زمان چالش است؛ زمانی که درون ساختار پیچیده سلطه، باید هویت دینی را حفظ و تقویت کرد.
الگویی برای حفظ استقلال گفتمانی
با توجه به فشارهای عباسیان برای هضم امام در ساختار خلافت، ایشان با بیان هویت مستقل مکتب اهلبیت، از تشیع صیانت کردند و با صبر و تبیین در برابر فشارهای رسانهای و فکری و جنگ روایتها، مسیر را برای آینده هموار نمودند.
این رویکرد برای حکمرانی فرهنگی، الگویی از حفظ استقلال گفتمانی در برابر سلطه رسانهای و سیاسی است. بر اساس سیره حضرت رضا (ع)، حکمرانی نهفقط با قدرت سیاسی، بلکه با اقتدار فرهنگی، استدلال معرفتی و صبر راهبردی ممکن است.
نکته قابلتوجه دیگر، آن چیزی است که رهبر معظم انقلاب، در پیامی به کنگره علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا(ع) در ۱۸ مرداد ۱۳۶۳ فرمودهاند: «غالبا بزرگترین ضربه از ناحیه تهاجم بر محور و مرکز اصلی این نهضت، یعنی شخص امام در هر زمان و به زندانافکندن یا به شهادترساندن آن حضرت وارد میگشت… ائمه در میان طوفان سخت این حوادث، هوشمندانه و شجاعانه تشیع را همچون جریانی کوچک اما عمیق و تند و پایدار از لابهلای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند. خلفای اموی و عباسی در هیچ زمان نتوانستند با نابودکردن امام، جریان امامت را نابود کنند و این خنجر برنده، همواره در پهلوی دستگاه خلافت، فرورفته ماند و بهصورت تهدیدی همیشگی آسایش را از آنان سلب کرد.»
امروز نیز دشمن سعی دارد با ترور فرماندهان مقاومت، خود را از نابودی نجات دهد؛ اما بهشرط هشیاری جبهه حق، در دریای ایمان و مقاومت غرق خواهد شد انشاءالله.















