گروهی از نقاشان ایرانی با نمایشگاه «بازگشت سیمرغ، تولد دوباره» در نگارخانه صفوی اصفهان گردهم آمدهاند تا در دوران پساجنگ، با الهام از اسطوره سیمرغ، صدای اتحاد، امید و التیام جمعی را به گوش برسانند.
نفت و داستانهای مربوط به آن، ارتباط چندانی با کتاب «هزارویکشب» ندارند؛ اما قصههای تودرتوی این اثر، چنان در داستانهای مختلف ریشه دوانده که ناگزیر میتوان نمادهای بازآفریده آن را در نفت و افسانههایش نیز یافت. بخشی از کتاب هزار و یک شب، داستان مردی به نام «سندباد بحری» است که ماجرای سفرهای عجیب و غریبش را بیان میکند. سفرهایی آمیخته به انواع موجودات خیالی مانند غولهای عصبانی و آدمخوار، دیوها و دوالپایان.
یکی از نقاط جذاب و گرهافکن و گرهگشا در ادبیات، همواره حضور «دیگری» و روایت برای دیگری بوده است. این دیگری، نه تنها در ادبیات نوین بهعنوان یکی از سطوح اصلی روایت به حساب میآید و بهعنوان یک سبک روایی نیز مطرح شده است، بلکه در ادبیات کهن ما نیز بهاشکال گوناگونی بیان شده است و قابل ردیابی است؛ چنانکه حافظ میگوید:
درباره ایران باستان چه داستانها و روایتهای جذابی شنیدهاید؟! در این متن قصد داریم روایتهایی کمترشنیدهشده اما معتبر و ذکر شده در اسناد تاریخی و کتب مرجع را از ایران چند هزاره پیش برایتان روایت کنیم.