همین هفته پیش بود که پیامکهای رگباریام به «سیروس دهقان مشیری» بالاخره سین شد؛ بالاخره جواب داد و صبح جمعه روزی که فقط پنج روز با شهادت سردارسلیمانی فاصله داشت، پیامش روی گوشیام آمد که «ظهر ساعت 2 تماس بگیرید».
گاهی که دقیقتر میشوم، حتی به یاد میآورم که پارسال در کدام هیئت به این دستاوردهای یکسالهام فکر میکردم. در کدام شب از دهه بود که حسابم را کتاب کردم. درست مثل تودرتوی عمیقی که هرسالی را به گذشتهاش ربط میدهد.