کاغذ روزنامه کمیاب و این روزها به کیمیا تبدیل شده است؛ موضوعی که حالا برخی از صاحبان رسانه و مدیران مسئول مثل همشهری، جامجم، شرق، اصفهانزیبا و… را به استفاده از کاغذهای نامرغوب و مقوایی، البته با صرف هزینههای گزاف وادار کرده است تا با مشقت بسیار نشریه خود را منتشر کنند. همین چند روز پیش بود که روزنامه هفت صبح که پیش از این نیز مدیرمسئول آن در رشته توییتی از نبود کاغذ و مافیای آن سخن به میان آورده بود، از نبود کاغذ روزنامه خبر داد و عنوان کرد که حالا و در این شرایط چارهای جز استفاده از کاغذ گرم بالا نداشته است: «کاغذ روزنامه در روزهای شنبه و یکشنبه بیشتر مناسب جعبه شیرینی است تا چاپ متن و عکس. این بلایی است که نه فقط برای روزنامه هفت صبح که برای بسیاری از روزنامهها به وقوع پیوسته و ناشی از فقدان کاغذ مناسب روزنامه در بازار است. مسئله، گرانی و ارزانی نیست؛ کمبود کاغذ است. همین کاغذ کلفتی که در دو روز گذشته روزنامه روی آن منتشر شده به لحاظ قیمت، گرانتر از کاغذ رایج و مرسوم روزنامهها است؛ چون سنگینتر است و ضخامت بیشــتری دارد.»
«اصفهانزیبا» هفدهساله میشود؛ ولی من همه هفدهسالش را ندیدم. من از دوازدهسالگی روزنامه کنارش بودم. من نوشتن در دنیای خبر و خبرنگاری را یازده سال پیش با جامعهنویسی شروع کردم؛ اما اصفهانزیبا برای من سکوی جدی پرتاب و پرش به دنیای دیگری بود. دنیایی رها از خبر و استرس، دنیایی که الفبای نوشتن در آن «ایثار» بود؛ ایثاری برآمده از آغوش گرم «مادران» و لقمه حلال «پدران» ی که فرزندانشان پیامبران زمان بودند.
بالاخره نماینده مدیران مسئول در هیئت نظارت بر مطبوعات در مرحله دوم هجدهمین انتخابات مشخص شد و حدود دو هفته پیش به کار خود خاتمه داد. در این دوره از انتخابات که به دور دوم نیز کشیده شد، 69 مدیرمسئول نامزد شدند و حدود 1868 نفر نیز در آن شرکت کردند؛ اما انتخاب نماینده مدیران مسئول، چه تأثیری بر رسانههای محلی دارد و این فرد چگونه میتواند به حمایت از آنها بپردازد. امیر اکبری، فعال رسانهای و سردبیر روزنامه اصفهان امروز، دراینباره سخن میگوید.
به هنگام بررسی شمارههای نخست روزنامه اخگر، در سالهای اول و دوم چاپ آن (1307 و 1308 شمسی)، متوجه شدم که سرمقالههای صفحه اول این روزنامه، به قلم سردبیر آن باید باشد؛ چرا که عموما بدون ذکر نام نویسنده است و نویسنده در معرفی خود از ضمیر ما یا اداره ما و روزنامه ما استفاده میکند. اما در شماره 238 به تاریخ 28آبان 1308 خورشیدی، همراه با سرتیتری جنجالی، سرمقاله با ذکر نام نویسنده چاپ شده است. اتفاقی که به خودی خود کم سابقه بوده؛ چرا که در روند محتوایی روزنامه، نوشتن سرمقاله تقریبا در انحصار دستاندرکاران اصلی روزنامه بوده است. نمیدانم آیا خوانندگان آن زمان هم، به مانند من پس از آنکه چشمشان به تیتر مطلب افتاده، تند تند خطهای نخست مقاله را خواندهاند تا از موضوع سر در بیاورند؟! و شاید هم جمله اول کار خودش را کرده و آنها روزنامه را به هوایش خریده باشند: «جای بسی خوشوقتی است که برای اولین دفعه از طرف یکنفر خانم فاضله، مقالهای اساسی به دفتر اخگر رسیده و ما به درج آن مبادرت مینماییم.»