
روزهای جهانی، غالبا روزهایی برای آگاهی بخشی هستند. روزهایی که یادآور نماد، تاریخ و اتفاقاتی میشوند تا به بهانه این یادآوری، کنشگران دست به اقدامات عملی تاثیرگذار زنند. گرچه این روزها، نمادینند، اما اهمیتشان در همین خاصیت یادآوری و آگاهیبخشی است. برخی از روزهای جهانی به جز این خاصیت نمادین با خود تاریخی را نیز به دوش میکشند.




جوامع درحالتوسعه، در حال گذار از نگرشهای سنتی به مدرن هستند. اما در این دوران گذار هم، زنان جایگاهی شایسته در عرصه مشارکت سیاسی نیافته و بهعنوان موجود ناکامل سیاسی مورد قضاوت قرار گرفتهاند. زنان از شبکه تعاملات اجتماعی دور شدهاند و راه گذر آنان به سطوح عالی قدرت سیاسی دشوار شده است. به عبارتی همچنان مشارکت زنان در ردههای بالای سازمانی دارای موانع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، عرفی و سلیقهای است. در حال حاضر شمار زنانی که بر مسند قدرت در جهان تکیه زدهاند، کمتر از سالهای گذشته است و حتی پنج درصد از مجموع رهبران جهان را هم تشکیل نمیدهند.




شاید با نگاهی به تاریخ کنشگری سیاسیاجتماعی زنان ایران، سیر تکوینی روبهرشدی در آن دیده شود؛ اما این آمار با توجه به اینکه نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل میدهند، چندان مورد قبول نیست و با توانمندیهای این قشر ازجامعه همخوانی ندارد. سطح بالای آگاهی، تحصیلات، تخصص و نقش مؤثر و پررنگ در بخشهایی از جامعه که از جمله شرایط ورود به عرصه کنشگری به حساب میآید باز هم نتوانسته زنان را به عنوان کنشگرانی فعال و مستمر در جامعه ظاهر کند. تسلط فضای فرهنگی و مردسالارانه بر این توانمندیها غلبه کرده و رویکردهای سیاسی و مدیریتی نیز حضور جدی آنها را در اکثر عرصهها که یک ضرورت به حساب میآید، محدود ساخته است.