شبکه نمایش خانگی چند سالی است که پا به خانه ایرانیها گذاشته است. پس از افول نسبی سریالهای تلویزیونی و کاهش مخاطبان آن و همچنین کم شدن تولیدات جعبه جادویی، شبکه نمایش خانگی خیلی زود توانست محبوبیت دو چندانی را نسبت به رقیب خود به دست آورد و گوی سبقت را از آن برباید.
در نبود نظارت کافی، صریحترین و بیپردهترین نمایش از منکرها و انواعواقسام فسادها در شبکه نمایش خانگی جولان میدهد. مخاطب یکلحظه شک میکند که در حال تماشای ماهواره و یک سریال ترکیهای است یا دارد سریالی را از پلتفرم جمهوری اسلامی ایران میبیند؟
«دورهمی» حالا دیگر بهعنوان یکی از برندهای رسانهملی مطرح است. برنامهای که توانسته طی چهار فصل تولید برنامه، نهتنها رکورد مخاطبان تلویزیون را بهنفع خود جابهجا کند، بلکه یکی از سه برنامه تلویزیون باشد که رضایت قابلتوجهی از مخاطبان را به دست آورد. افتخاراتی که به باور بسیاری از کارشناسان، نه از بابت ساختار و مهندسی برنامهسازی، بلکه بهخاطر حضور کاراکتر محبوبی چون «مهران مدیری» رقم خورده است.
راهاندازی پلتفرمهای ایرانی برای نمایش موازی با سینماها و شبکه نمایش خانگی، چندسالی است که به شکلی جدی توسط وزارت ارشاد پیگیری میشود. از دو سال گذشته، این پلتفرمها با پیشقراولی «نماوا» و «فیلیمو» وارد چرخه فعالیت شدند و در نخستین گام، اقدام به پخش چند سریال شبکه نمایش خانگی کردند. نتیجه، چیزی جز شکست برای این تجربههای نمایش نوین نبود؛ اما کرونا برای هر صنفی که زیانده بود، سبب ترویج فرهنگ استفاده از این پلتفرمها شد.
رقابت سینما با تلویزیون، طی دهههای گذشته، همواره مراتبی از شدت و ضعف را به خود دیده است. در مقاطعی نظیر ماهرمضان، سینما، قافیه رقابت را به سریالهای تلویزیونی میباخت و در مواقعی نظیر نوروز یا تابستان، این سینماها بودند که میتوانستند مخاطبان بیشتری را به نسبت تلویزیون به سمت سالنها بکشانند.اما این رقابت عجیب، طی چهار پنج سال اخیر، تاحدودی از میان رفت و هر رسانه، ترجیح داد بدون رقمزدن حاشیهای، مسیر خود را طی کند. پس از چند سال سکوت و انفعال از ابتدای امسال این رقابت وارد فضای جدیدی شد؛ فضایی که تلویزیون آغازگر آن بود. از ابتدای امسال، خبری در خروجی خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینکه مدیریت شبکه نمایش خانگی بر عهده صداوسیماست؛ خبری که در ابتدا کسی آن را جدی نگرفت، اما در ادامه و با اجبار ویاودیها به دریافت مجوز صداوسیما بر روی تولیدات این شبکه، وضعیت کاملا جدی شد. ریشه این اتفاق را باید در شیوع «کرونا» دانست. تا پیش از اسفند 98، بسترهای اینترنتی پخش فیلم در ایران، اقبال چندانی نداشتند و فیلمها و سریالها، استقبال خوبی از افتتاحیه نمایش خود در این بسترها به عمل نمیآوردند.
«جلال مقدم» فیلمساز بزرگتری در تاریخ سینمای ما میشد اگر تنها یک اشتباه را تکرار نمیکرد؛ زمانی که «راز درخت سنجد» را ساخت، برای تنوع یا شاید هم مسائل مالی، فیلم تجاری و کمارزش «صمد و فولادزره دیو» را هم جلوی دوربین برد. اشتباه او در این بود که از این فیلم، سالم برنگشت تا فیلمهای طبق سلیقه خود را در تاریخ جاودانه کند؛ همانطور فیلمهای کممایه ساخت و قدر خودش را ندانست. این اتفاق در اشلی کوچکتر، برای «منوچهر هادی» رخ داد.