
یک وقتهایی باید گذاشت و رفت. باید دست بیقراریهای دل را گرفت و برای دلتنگی چارهای اندیشید، باید رفت به سرزمینی که قصه دل و دلدادگیاش را هرچه بخوانی، نه تمام میشود و نه تکراری. باید رفت و خواند این غزلهای ناب بندگی را. باید دل را به نسیم سپرد و سر بر خاک گذاشت و از تکانهای شانه هم ترس به دل راه نداد که اینجا همان دیاری است که مردانش برای رسیدن به آسمان از یکدیگر سبقت میگرفتند. شهر به شهر، منطقه به منطقه اینجا حال دل خوب است. اهل هرکجا که باشی… اینجا راهیان نور است.








در محل بـزرگتـریــن و ســخـتتـریــن عملیات دفاع مقدس، یادمانهایی ایجاد شده که یادآور سلحشوری غواصان در آبهای خروشان اروندکنار و نبرد نفر با تانک در شلمچه است. گزارش خبرگزاری فارس را درباره این یادمانها در ادامه میخوانید.








از اینکه راهی برای رفتن پیدا کرده در پوست خود نمیگنجد؛ پسربچهای که برای رفتن به میدان رزم، خیلی کوچک است. مهدی عطایی، دوازده سال بیشتر نداشته که تصمیمی مردانه میگیرد و عزم جنگ میکند اما به دلیل جثه کوچک و کمی سنوسالش، به هر دری که میزند، اجازه رفتن نمیگیرد. او در اصفهان، هرجا میرود دست رد به سینهاش میزنند تا بالاخره یکی از دوستانش در بسیج به او پیشنهاد میدهد برای رفتن از دولتآباد اقدام کند. «پس از آنکه برای رفتن به جبهه از پایگاههای بسیج اصفهان ناامید شدم به پیشنهاد یکی از دوستانم به دولتآباد رفتم و بعد از ثبتنام در بسیج آنجا، قول اعزام به جبهه گرفتم.»








رفاقت شهید حاج احمد کاظمی و سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی زبانزد بود. این دو شهید به همراه محمدباقر قالیباف که فرمانده سه لشکر از لشکرهای مهم در دوران دفاع مقدس بودند، دوستی خود را از زمان جنگ حفظ کرده و برای شهادت لحظهشماری میکردند. احمد کاظمی از دو دوست دیگرش پیشی گرفت و 14 سال زودتر از حاجقاسم به رفقای شهیدش پیوست. شهادت احمد کاظمی برای سردار سلیمانی اتفاقی ناگوار و تکاندهنده بود. آنچه در ادامه آمده، برخی از خاطرات سردار شهید حاجقاسم سلیمانی از رفاقتش با سردار شهید حاجاحمد کاظمی، فرمانده لشکر هشت نجف اشرف، در زمان جنگ است؛ رفاقتی که البته و به اذعان حاج قاسم و خیلیهای دیگر دوطرفه بوده است؛ آنجا که میگوید: «ما با احمد خیلی رفیق بودیم.








«رحیم حقشناس»، مدتها بود دلش میخواست در جبهه حضور داشته باشد، اما بهخاطر جثه ضعیفش او را قبول نمیکردند. مخالفت خانواده هم بود. دلیل داشتند: سه پسر دیگر خانواده در جبهه بودند و رحیم میشد چهارمین فرزند خانواده حقشناس که میخواست برود بجنگد. بهرغم مخالفتها سال 64 از شهرستان برخوار به منطقه جنوب اعزام میشود و در آخرین روزهای سال 65، با جانبازی 70 درصد نزد خانواده بازمیگردد.








برنامهای با عنوان «رود بیپایان» به مناسبت سالروز تشییع 370 شهید شهر اصفهان در 25 آبان سال 1361 با حضور آیتالله طباطبایی امام جماعت و به همت شهرداری منطقه3 اصفهان، معاون فرهنگی شهرداری و بسیج منطقه برگزار شد.








برنامه بدون تعارف در جدیدترین قسمتش پای صحبتهای عباسعلی مختاری جانباز ۷۰ درصدی نشست که ۶۵ بار زیر تیغ جراحی رفته است. عباسعلی مختاری اهل شهرستان تیران استان اصفهان است که ۱۶ سالگی عازم جبهه شد و ۴ سال بعد بر اثر اصابت ترکش صورتش به شدت آسیب دید تا حدی که چهره او را به کل تغییر داد و برای درمان ساعتها تحت عمل جراحی قرار گرفت. این جانباز بخشی از خاطرات و شرایط درمانی اش را بیان کرد.