محمدرضوانی
من مانده‌ام؛ چند ترکش و یک ریه ویران!
۱۴:۰۴ - سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱

من مانده‌ام؛ چند ترکش و یک ریه ویران!

«دوازده سالگی» می‌شود برایش نقطه «رفتن»؛ آن‌هم با شناسنامه برادر بزرگ‌ترش. می‌گوید پدرم مخالف جدی رفتنم به جبهه توی آن سن و سال بود، «اما من رفتم»! «می‌رود» و وقتی برمی‌گردد، چندین و چند ترکش و ریه‌ای متلاشی شده و یک جفت چشمی که جز سیاهی، چیزی نمی‌بیند، برای روزها و ماه‌ها و سالهای پیش رویش به همراه می آورد.