در بند اتصال رها از ارتباط

به محض خروج از خانه، فارغ از هر مقصد و مقصودی، ابتدا بررسی می‌کنیم که گوشی همراه را جا نگذاشته‌ایم و آن را با خود برده‌ایم. حتی گاه در آسانسور یا راه‌پله، بار دیگر آن را چک می‌کنیم تا از همراه‌بودنش مطمئن شویم.

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
در بند اتصال رها از ارتباط

به گزارش اصفهان زیبا؛ به محض خروج از خانه، فارغ از هر مقصد و مقصودی، ابتدا بررسی می‌کنیم که گوشی همراه را جا نگذاشته‌ایم و آن را با خود برده‌ایم. حتی گاه در آسانسور یا راه‌پله، بار دیگر آن را چک می‌کنیم تا از همراه‌بودنش مطمئن شویم.

بی‌گمان تلفن هوشمند، برای بسیاری از کارهای کاربردی از جمله تماس، خدمات بانکی و مواردی از این دست، زندگی را آسان‌تر و امور را در دسترس‌تر کرده است. اما دریغا که باید در هر لحظه به خود یادآوری کنیم مبادا زمان بیش‌تری را در فضای مجازی بگذرانیم.

این وابستگی خاموش، آرام و بی‌سروصدا رخنه کرده است؛ مانند ماری که به وجودمان بخزد و ما غافل از زهر نگاه‌های مداوم به صفحه گوشی باشیم. ما اسیر پنجره‌های کوچکی شده‌ایم که جهان بی‌کرانی از اطلاعات را پیش چشم می‌گشایند، اما در عوض، کرانِ توجه و حضور ما در دنیای واقعی را هر روز محدودتر می‌کنند. گویی زندگی در پشت حباب شیشه‌ای این صفحه‌ها جریان دارد و ما تماشاگرانی شده‌ایم که زندگی کردن را فراموش کرده‌اند.

بارها حواسمان پرت شده است. کاری را نیمه‌تمام رها کرده‌ایم یا ناقص به پایان برده‌ایم. جدا از هر عمل و فعالیتی، جذابیت‌های رنگارنگ درون گوشی، ما را فریفته می‌کند و زمان و عمری را که از هر دستاوردی گران‌بهاتر است، به بهایی ناچیز از ما می‌رباید. تا جایی که حتی درنمی‌یابیم چه شد که این‌همه به آن وابسته شدیم. بررسی‌های پیاپی گوشی، سهمی عجیب و غریب از ساعات طولانی روز را به خود اختصاص داده و این موضوع، به‌شدت فراگیر شده است؛ تا آن‌جا که مادران و پدران نیز به این سو کشیده شده‌اند.

این، یک ورطه ساده برای گذران وقت نیست. کارکرد اصلی گوشی، «ارتباط» است؛ اما به پشتوانه قابلیت‌های گوناگون، ابزارهای هوشمند و جذابی را در خود جای داده است.

کاش در گذر سالیان، به ما می‌آموختند که چگونه در اقیانوس بیهودگی غرق نشویم. کاش برای چشمانمان و برای تمام محتوایی که به اندیشه و ذهنمان راه می‌یابد، حریمی و قاعده‌ای تعیین می‌کردیم تا به‌درستی، محتوای مناسب را ببینیم. کاش در میان این‌همه سردرگمی و بی‌قراری، آرامشی ژرف، به مداوای جان و روح آدمیان می‌آمد تا از هر گزندی در امان باشند و سراسر آرامش، به پیشرفت و اوج‌ گرفتن مشغول شوند.

پس باید آگاهانه دریابیم که این ابزار در خدمت ماست، نه ما در خدمت آن. شاید راه نجات، در «گزینش آگاهانه» نهفته باشد؛ گزینشی که به ما بیاموزد گاه چشم‌ها را ببندیم، تلفن را در گوشه‌ای نهان کنیم و به آسمان نگاه کنیم، به صدای باران گوش بسپاریم و در چشمان عزیزانمان تأمل نماییم.

شاید حقیقتا ثروتمندترین لحظات زندگی، همان‌هایی هستند که در آن‌ها «حاضر» هستیم، بی‌آنکه نیاز به ثبت یا به‌اشتراک‌گذاری‌شان داشته باشیم. این هنر زندگی در عصر دیجیتال است؛ یافتن تعادلی ظریف میان بهره‌گیری از فناوری و حراست از گوهر انسانی
‌ است.