به گزارش اصفهان زیبا؛ چند روز پیش از آغازِ برنامههای هفته کتاب، یکی از مؤسسات فرهنگیِ برگزارکننده این رویداد، از تعاونی ناشران درخواست کرد که نمایشگاه کتابی را سامان دهد؛ رویدادی برای پاسداشت نام و منزلت کتاب و فرصتی برای آنکه مخاطبان این شهر از نزدیک با تازههای نشر استان و نشر کشور آشنا شوند.
هدف تنها فروش نبود، بلکه احیای پیوند میان ناشر، کتابفروش و مخاطبِ حقیقی بود. برای همین ابتدا جهت برگزاری به همکاران در اتحادیه کتابفروشان پیشنهاد اجرا داده شد ولی به دلایلی این روند میسر نشد.در گام بعدی، مجموعه تاریخی چهلستون بهعنوان محل برگزاری پیشنهاد شد و تصمیم بر آن شد که غرفهها از طریق فراخوان در اختیار ناشران قرار گیرد.
اما با توجه به شرایط مالی و اجرایی آن مجموعه و دست نیافتن به توافق نهایی، این کار نیز محقق نشد و سرانجام گالری کتابخانه مرکزی شهرداری بهعنوان میزبان برگزیده شد و نمایشگاه به صورت تجمیعی با حدود ۴۰۰۰ عنوان و با مشارکت تعدادی از ناشران بومی برگزار شد.
جا دارد از معاون محترم فرهنگی و هنری شهرداری اصفهان جهت این همکاری با تعاونی ناشران اصفهان سپاسگزاری کنم.اما ستون اصلی هر نمایشگاه، حضور مخاطب است. بدون دیدهشدن، حتی ارزشمندترین کتابها نیز صدای خود را از دست میدهند. تبلیغات شهری و اطلاعرسانی عمومی که درباره آن گفتوگو و به ما وعده داده شده بود، در عمل محقق نشد و این یکی از مهمترین علل کمرنگی استقبال عمومی است.
در شهری که بخش عمده مخاطبان کتاب در رسانههای تخصصی حضور ندارند، تبلیغات محدود رسانهای نمیتواند جایگزین آگاهیرسانی فراگیر شهری باشد.
بدعهدی اداره آموزشوپرورش
در خصوص جذب دانشآموزان نیز، اداره ارشاد طی نامهای رسمی از آموزشوپرورش درخواست کرده بود که مدارس در قالب اردوهای دانشآموزی به نمایشگاه بیایند. حتی مدیریت کتابخانه مرکزی نیز اعلام کردند که با مسئول مربوطه در آموزشوپرورش گفتوگو کرده و قول همکاری گرفته شده بود؛ اما در عمل هیچگونه همراهی از سوی آموزشوپرورش صورت نگرفت و بخش کودک و نوجوان که برای آن برنامهریزی جدی شده بود، به نتیجه مورد انتظار نرسید.
افزون بر این، در پی یک تحقیق میدانی روشن شد که در مناطق مختلف آموزشوپرورش، همزمان با این رویداد، به جای فرستادن دانشآموزان به کتابفروشیها و نمایشگاه کتاب در کتابخانه مرکزی، نمایشگاههایی با تخفیفهای پنجاهدرصدی، بدون هیچگونه مجوز رسمی، برگزار شده بود.
کتابسازی؛ مانع رشد فرهنگی جامعه
میخواهم این نتیجه را بگیرم که نمیتوان گفت ما مردم کتابخوان نداریم؛ اما بخشی از مردم کتابهایی را میخرند که در معرض دیدشان در چنین دکهها و بساطهای موقتی قرار میگیرد؛ دکههایی که گاه توسط افراد غیرحرفهای در مدارس، ادارات و فضاهای عمومی برپا میشود و ماهیت فروشگاهی و نمایشگاهی ندارند.
اگر این بساطهای موقتی جمع شود و بهجای آن امکان عرضه صحیح و حرفهای کتابهای واقعی ناشران واقعی فراهم شود، آن زمان مخاطبان واقعی کتاب هم شناخته میشوند و ناشر و کتابفروش هم به سود منطقی دست مییابد؛ اما اکنون با رشد عرضه کتابهای کتابسازیشده، کتاب ناشر با اصالت باید چندین سال در انبار بماند یا کتابفروش روز به روز از سفارش تعداد قابل توجه کتاب به ناشر بکاهد. اینها مجموعه مسائلی است که نیاز به بررسی ریشهای دارد.
در شهری که ناشرانش برای برگزاری یک نمایشگاه باید از اصناف و اتحادیه کتابفروشان مجوز بگیرد، امروز در بسیاری از نقاطش کتاب با تخفیفهای ۵۰ و حتی ۶۰ درصدی عرضه میشود. این تخفیفها تنها از سوی گروههایی امکانپذیر است که نه مسئولیت فرهنگی دارند و نه پایبندی حرفهای؛ کتابهایی که بعضاً افست منتشر شده و فاقد اعتبار نشرند.
این در حالی است که طبق قواعد حرفهای، ناشر و کتابفروش، مگر با حمایت بن رسمی از سوی نهادها و سازمانها، نمیتوانند بیش از ۲۰ درصد تخفیف ارائه کنند. تخفیفهای افراطی، نه احترام به مخاطب، بلکه شکستن ستونِ نشر و تضعیف اصالت کتاب است.
در چنین شرایطی طبیعی است که ناشرِ حرفهای نتواند کتابِ با اصالت و محتوای جدی را عرضه کند. وقتی کتابهای بیهویت با قیمتشکنیهای غیرواقعی بازار را اشغال کنند، کتاب واقعی دیده نمیشود و هنگامی که اندیشه واقعی دیده نشود، جامعه از رشد فرهنگی محروم میماند.
مجمعالجزایر نهادهای فرهنگی!
این تجربه تنها یک اجرا نبود؛ آیینهای بود که وضعِ امروز فعالیتهای فرهنگی را در اصفهان بازتاب داد. نهادهای فرهنگی بهجای همافزایی و حرکت در یک مسیر مشترک، پراکنده و جزیرهای عمل میکنند.
خروجیِ این ساختار، فرسودگی بدنه نشر، تضعیف کتابفروشان و سردرگمی مخاطب است. درحالیکه باید از سرمایه فرهنگی موجود دفاع کرد، روزبهروز بستری گستردهتر برای فعالیتهای بیضابطه و بیمسئولیت فراهم میشود.این تجربه فرصتی است برای بازاندیشی.
اگر نهادهای فرهنگی، بهجای رقابت پنهان و سیاستهای متفرق، یکدیگر را تقویت کنند، اگر توان تبلیغات، هماهنگی اجرایی و مسئولیت فرهنگی در یک مسیر واحد جمع شود، اگر حرمت کتاب و جایگاه ناشر و کتابفروش پاس داشته شود، اصفهان میتواند دوباره الگوی تراز فرهنگی کشور باشد، نه شهری که در آن کتاب صرفاً فروخته میشود، بلکه شهری که در آن کتاب حرمت دار.















