به گزارش اصفهان زیبا؛ نمایش «بانوی نور» اثری آیینی، احساسی و روایتمحور است که با نگاهی تازه به زندگی و شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) شکل گرفته است.
«بانوی نور»، کاری از گروه فرهنگیهنری «هما» و به کارگردانی زهرا کوپایی، حاصل ماهها پژوهش، تمرین و همکاری صمیمانه اعضای آن است که همگی دختران جوان، با نشاط و پراستعداد هستند. البته قابل توجه است که بخش بزرگی از این گروه را دختران نوجوان دهههشتادی تشکیل میدهند. پژوهش و مطالعه برای این اثر بیش از یک سال زمان برده و شامل منابع معتبر تاریخی، احادیث و منابع اخلاقی است تا متن نهایی هم دقیق، مستند و هم احساسی باشد.
گروه فرهنگیهنری «هما» پیش از این نیز تجربههای پژوهشی داشته است. یکی از تئاترهای پیشین گروه، موضوع یک پایاننامه کارشناسی ارشد بوده و در آن به بررسی و بازشناسی ظرفیتهای تبلیغی تئاتر دینی پرداخته شده است. این تجربه پژوهشی، علاوه بر غنای علمی، به گروه کمک کرده تا تئاترهای آیینی و مناسبتی خود را با نگاه تبلیغی و فرهنگی مؤثرتر تولید و ارائه کند.نمایش آیینی «بانوی نور» با محوریت روایت بخشی از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س)، به مناسبت ولادت سرور بانوان دو عالم و روز مادر، دو روز بر روی صحنه رفت و تلاش داشت گوشهای از نورانیت و جایگاه والای بانوی اول اسلام را با زبان هنر بازگو کند. در این اثر، مسیر زندگی حضرت زهرا(س) از دوران پیش از ولادت، با اشاره به مقام والای مادر ایشان حضرت خدیجه(س)، تا لحظههای درخشان ازدواج ایشان با حضرت علی(ع)، در قالبی نمایشی، شاعرانه و آیینی بازآفرینی میشود. با زهرا کوپایی، کارگردان تئاتر، گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
اگر بخواهید از نگاه خودتان شروع نمایش را ارزیابی کنید، آیا آغاز پرقدرتی داشتید؟ چه هدفی پشت این سبک شروع وجود داشت؟
از نظر من، شروع نمایش «بانوی نور» دقیقا همانچیزی بود که میخواستیم؛ آرام، معنوی و دعوتکننده. هدف این بود که تماشاگر از همان لحظه ورود، با فضایی روبهرو شود که او را به نور، سکوت، احترام و احساس مادرانه نزدیک کند. ما نمیخواستیم شروعی پرهیاهو داشته باشیم؛ قصد داشتیم تماشاگر وارد یک لحظه مقدس و زیبا شود. این آغاز کمک کرد مخاطب از همان ثانیه اول با نمایش ارتباط احساسی برقرار کند و خودش را در جریان روایت ببیند.
به عنوان نویسنده و کارگردان، مهم ترین دغدغههایی که هنگام خلق این نمایش داشتید چه بود؟
دغدغهام احترام به موضوع اثر بود. پرداختن به زندگی حضرت زهرا(س) مسئولیتی سنگین است و نمیتوان با نگاه سطحی به آن نزدیک شد. دغدغه دوم من این بود که روایت برای نسل امروز، مخصوصا نوجوانان و جوانانی که خود اعضای گروه هم از همان نسلاند، قابل فهم، زنده و ارتباطپذیر باشد. دغدغه دیگر این بود که نمایش در عین مستند بودن، لطافت، محبت و انسانیت موضوع را هم منتقل کند.
شما در روند تولید با کمبودها و محدودیتهای اجرایی مختلفی مواجه بودید. کدام محدودیتها بیشترین اثر را روی طراحی صحنه و روایت گذاشت؟
در روند تولید «بانوی نور»، طبیعی است که مثل بسیاری از آثار مستقل، با محدودیتهای اجرایی مختلفی روبهرو بودیم؛ اما برخی از آنها تأثیر مستقیمتری روی طراحی صحنه و شیوه روایت داشتند. مهمترین محدودیت ما امکانات صحنه و جذابیتهای بصری در حد استانداردهای یک نمایش آیینی بزرگ بود. نبودِ تجهیزات پیشرفته نور، فضای محدود برای تغییر دکور و کمبود ابزارهای چندرسانهای باعث شد بخشهایی از ایدههای اولیهمان را سادهسازی کنیم. اما نکته مهم این است که همین محدودیتها باعث شد مسیر دیگری را انتخاب کنیم. به جای تکیه بر عناصر سنگین و پرهزینه، تصمیم گرفتیم قدرت روایت، بازیها، نورپردازی ساده و حرکت گروهی را برجسته کنیم. این شیوه در نهایت به هویت نمایش هم نزدیکتر بود؛ چون فضای اثر، فضایی معنوی، آرام و مبتنی بر احساسات انسانی است و سادگی کمک کرد پیام کار بدون ازدحام بصری به مخاطب منتقل شود. از طرفی، این محدودیتها ما را وادار کرد خلاقتر فکر کنیم. ما روایت را به شکلی تنظیم کردیم که بار اصلی روی احساس بازیگران و ریتم کلام باشد، نه دکورهای عظیم. در نهایت، شاید محدودیتها در ظاهر مانع به نظر میرسیدند، اما نتیجه این شد که نمایش «بانوی نور» با زبانی ساده و صادقانه به مخاطب ارائه شود.
اگر بخشهای روایی به جای راوی با دیالوگ مستقیم میان شخصیتها منتقل میشد، چه تغییری در ریتم یا فهم روایت ایجاد میشد؟
در نمایش «بانوی نور» تمرکز اصلی ما از ابتدا روی دیالوگمحوری بود. باور داشتم که ارتباط مستقیم میان شخصیتها میتواند هم فضای احساسی کار را پررنگتر کند و هم مخاطب را درگیرتر نگه دارد. به همین دلیل بخش عمده روایت کاملا از طریق دیالوگ منتقل شد و شخصیتها خودشان حامل معنا و پیشبرنده جریان داستان بودند.
بااینحال، در بخشهایی از نمایش که به لحاظ مفهومی بسیار حساس و قدسی و نیازمند یک لحن آسمانیتر بودند، ترجیح دادیم روایت از زبان یک صدای بیرونی و متعالی بیان شود. این تصمیم باعث شد آن لحظات معنوی از بُعد احساسی و روحانی عمیقتری برخوردار شوند و مخاطب بتواند با آرامش بیشتری به پیام آن بخشها نزدیک شود. اگر همه روایت فقط از طریق دیالوگ پیش میرفت، ممکن بود آن لحظات قدسی به اندازه کافی برجسته نشوند یا در ریتمِ پرتحرک دیالوگها گم شوند.
به نظرتان ملزومات تئاتر و نمایش آیینی چیست؟
تئاتر آیینی زمانی جان میگیرد که بر چند اصل اساسی تکیه کند که یکی از آنها صداقت در روایت است؛ زیرا آیین تنها زمانی اثرگذار است که از دل برآید. احترام عمیق به موضوع اصل دیگری است و حرمت آئین باید در اجزای اثر حفظ شود. سادگی هدفمند در فرم نیز باید رعایت شود؛ سادگیای که مسیر ارتباط را هموار کند، نه اینکه روایت را محدود سازد. همراه کردن مخاطب با احساس و تجربه زیسته امروز نیز اصل دیگر است؛ چراکه آئین بدون پیوند با انسان امروز، فقط یک بازخوانی تاریخی خواهد بود. نمایش آئینی باید ریشهدار و اصیل و در عین حال، بیان امروزی و ملموس داشته باشد تا مخاطب نهتنها روایت را ببیند، بلکه آن را حس کند، با آن همراه شود و بخشی از تجربه آئینی گردد.
در مورد منابعی که برای تهیه نمایشنامهتان به آنها رجوع کردید توضیح دهید.
پژوهش این نمایش بیش از یک سال زمان برد و در این مسیر از منابع معتبر تاریخی، احادیث، کتابهای شخصیتشناسی حضرت زهرا(س) و همچنین روایتهای عرفانی و اخلاقی بهره گرفتیم. مهمترین دغدغه من ایجاد تعادلی ظریف میان دقت تاریخی و لحن احساسی بود؛ اینکه روایت از حقیقت فاصله نگیرد، اما در عین حال روح و احساس مخاطب را نیز درگیر کند. تلاش کردیم هر صحنه، هم از نظر مستندات قابل اتکا باشد و هم از نظر حس و فضا برای تماشاگر امروز قابل لمس و تأثیرگذار.
در مقام یک کارگردان خانم، شرایط فعالیت هنری را در اصفهان چگونه تجربه کردید؟ آیا فضای اصفهان برای کار گروهی بهویژه با دهههشتادیها حمایتگر بوده است؟
خوشبختانه حضور در گروه فرهنگیهنری «هما» و همکاری با نسل پرشور دهههشتادیها تجربهای سرشار از انرژی، امید و خلاقیت بود. این ترکیب باعث شد نمایش بتواند زبان نسل امروز را بهخوبی درک و منتقل کند و همین مسئله نقش مؤثری در جذب مخاطب و دیدهشدن اثر داشت. البته مسیر خالی از سختی نبود؛ اما حمایتها و دلگرمیهای فراوان، راه را هموارتر کرد. در این میان، نقش سرپرست گروه بسیار پررنگ و تعیینکننده بود. راهنماییها، مدیریت دلسوزانه و تجربه ارزشمند ایشان، تکیهگاه مطمئنی برای اعضای جوان گروه بهویژه دهههشتادیها بود و تداوم کار را ممکن ساخت. در همین جا لازم میدانم از حوزه هنری اصفهان بابت همکاریشان تشکر کنم.
نمایش شما با محوریت روز مادر و جایگاه حضرت فاطمه زهرا(س) شکل گرفته. پرداختن به چنین موضوعی چه حساسیتها و مسئولیتهایی برای شما ایجاد کرد؟
پرداختن به چنین موضوع حساسی برای ما فراتر از یک کار هنری بود؛ این یک امانت بزرگ اخلاقی و فرهنگی به شمار میآمد. هر لحظه از نگارش و تمرین، با این احساس مسئولیت پیش رفتیم که باید با احترام، دقت و نیت پاک به موضوع نزدیک شویم. این حساسیت باعث شد نمایش «بانوی نور» به اثری فاخر، دقیق و مورد اعتماد مخاطب تبدیل شود. همزمان تلاش کردیم تصویری خلق کنیم که هم تاریخی و مستند باشد، هم انسانی و احساسبرانگیز؛ تصویری که مخاطب را نهتنها مطلع، بلکه همراه و درگیر کند. اعتماد مخاطب به این دقت و صداقت، خود ظرفیت تبلیغی اثر را افزایش میدهد و باعث میشود معرفی نمایش از طریق شبکههای اجتماعی، رسانهها و مخاطبان بسیار مؤثر و طبیعی باشد.
در شهر اصفهان معمولا اجرای آثار مناسبتی با استقبال متفاوتی مواجه میشود؛ بازخورد مخاطبان اصفهانی به نمایش شما چگونه بود؟
به لطف خدا و حضرت زهرا(س) استقبال فراتر از انتظار ما بود. مخاطبان با مهربانی، دقت و احترام اثر را دنبال کردند و این برای ما بزرگترین هدیه بود. ضمن اینکه استقبال مخاطبان و نشان داد که تماشاگران از آثار آیینی صادق و احساسی استقبال میکنند. این تجربه، درس مهمی درباره چگونگی طراحی پیامهای تبلیغی و بهرهگیری از بازخورد مخاطب برای گسترش اثر و افزایش دیده شدن آن در شبکههای اجتماعی و رسانهها به ما داد. همین استقبال باعث شد اجرا تمدید شود و گروه با انگیزه بیشتر
ادامه دهد.
همکاری با گروهی که بخش قابل توجهی از آن دهههشتادی هستند، چه انرژیها و چه دشواریهایی برای شما به همراه داشت؟
کار با دهههشتادیها حقیقتا تجربهای شیرین، ناب و سرشار از زندگی است. انرژی بیپایان، صداقت درونی و خلاقیتی که از آنها میجوشد، روح تازهای به تمرینها و اجرای «بانوی نور» بخشید. طبیعی است که مدیریت این حجم از شور و انگیزه، نیازمند صبر، نظم و هدایت درست است؛ اما نتیجهای که در نهایت به دست میآید چنان زیبا و الهامبخش است که تمام سختیها را به یک لبخند شیرین تبدیل میکند. دهههشتادیها نهتنها اجرای ما را زندهتر کردند، بلکه روح جوانی، تازگی و جسارت هنری را وارد نمایش نمودند و باعث شدند «بانوی نور» با زبانی نزدیکتر به نسل امروز، با مخاطب ارتباط برقرار کند.
آیا فضای فرهنگی و هنری اصفهان آنطور که انتظار دارید حامی تولید آثار نمایشی مستقل هست؟ تجربه شما از این فضا چگونه بوده؟
فضای فرهنگی اصفهان در حال رشد است و حمایتهای موجود، به ویژه از سوی حوزه هنری، ظرفیت تبلیغی و معرفی آثار آئینی و مستقل را افزایش میدهد. تجربه «بانوی نور» بیش از هر چیز برای من ثابت کرد که وجود یک سرپرست توانمند و دلسوز و همراه میتواند ستون اصلی پیشبرد یک پروژه هنری باشد. نقش سرپرست نه فقط در برنامهریزی و هماهنگی، بلکه در امید دادن، انگیزه ساختن و نگهداشتن انسجام گروه کاملا محسوس بود. در کنار این همراهی ارزشمند، حمایتهای رسمی و مشورت با متخصصان نیز مسیر دیدهشدن اثر را روشنتر کرد و کمک کرد بتوانیم محتوایی باکیفیت و قابل اعتماد ارائه دهیم. «بانوی نور» به من نشان داد که وقتی ایمان، پشتکار و حضور یک همراه آگاه و دلسوز کنار هم قرار بگیرند، حتی محدودیتها هم تبدیل به فرصتی برای خلاقیت میشوند و میتوان از دل سختیها، اثری ارزشمند و ماندگار خلق کرد.




