به گزارش اصفهان زیبا؛ خبر کوتاه بود و بیم آن میرفت که در میان سایر خبرها گم شود؛ درحالیکه اصلا خبر کوچکی نبود. مرکز اطلاعرسانی فلسطین اعلام کرده بود که هماکنون دوازدههزارو500 بیمار سرطانی در غزه هستند و پس از توقف بیشتر درمانهای شیمیدرمانی و پرتویی، هیچ درمانی دریافت نمیکنند.
بر اساس آمار وزارت بهداشت، ۱۰ هزار بیمار سرطانی در غزه ثبتشدهاند و هرسال حدود هزار بیمار جدید اضافه میشوند که ۳۵ درصد آنها زنان مبتلابه سرطان سینه هستند. آمارها نشان میدهد که طی دو سال جنگ، چهارهزار مورد جدید اضافهشده و ۶۰درصد بیماران به دلیل نبود درمانهای پیشرفته، نیازمند درمان در قدس هستند. وزارت بهداشت همچنین اعلام کرده است که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ژوئن گذشته، هزارو500 بیمار سرطانی به دلیل عدم دریافت درمان جان خود را ازدستدادهاند؛ یعنی بهطور متوسط دو مرگ در روز.
بیماران سرطانی، بیگناهترین و آسیبپذیرترین اقشار یک جامعه هستند و دولت غاصب اسرائیل اجازه ورود تجهیزات دستگاههای پزشکی، داروها و حتی خروج بیماران از کشور را برای درمان نمیدهد. درحالیکه نسخه سیاه رژیم جنایتکار اسرائیل برای سایر کشورها حمایت دروغین از حقوق زنان است، ۵۲درصد مبتلایان به سرطان که اجازه درمان نیافتهاند را بانوان مبتلا تشکیل میدهند؛ همچنین، کمبود ابزار تشخیص باعث شده است تنها حدود هزار مورد جدید در دوره اخیر شناسایی شوند؛ درحالیکه تخمین زده میشود سههزار مورد دیگر بدون تشخیص در معرض وخیمترشدن بیماری قرار دارند و این درحالیاست که با تشخیص زودهنگام، بالأخص در روزهای اول بیماری، درمان بهتر صورت میگیرد؛ در همین راستا و برای ثبت در تاریخ و ارائه پشتوانه دقیق علمی و حقوقی با سیما زینلی،پرستار، پژوهشگر حیطه بهداشت و درمان و فعال فرهنگی و همچنین با درسا فروغی، کارشناسارشد حقوق بینالملل و فعال حوزه مقاومت، به گفتوگو نشستیم تا عمق فاجعه انسانی قریبالوقوعی را که در صورت سکوت جامعه جهانی به وقوع میپیوندد، بررسی کنیم. یقینا ادامه این مسیر و مطالبه جهانی نیازمند حمایت تکتک انسانهای دنیاست و همه ما در جایجای دنیا باید صدای بیماران بیصدای در معرض شهادت در غزه باشیم.
رژیم صهیونیستی قصد دارد مرگ قریبالوقوعی را برای 12هزارو500 بیمار سرطانی در غزه رقم بزند
پژوهشگر حوزه بهداشت و درمان یکی از عوامل افزایش شیوع بیماری سرطان را جنگ بیان میکند و میگوید: «متأسفانه جنگ نهتنها درمان بیماران پیشابتلا به سرطان را به تعویق میاندازد، بلکه خود موجب افزایش ابتلا به این بیماری در میان بازماندگان جنگ نیز میشود. به دنبال استفاده از تسلیحات شیمیایی در جنگها، ذرات معلق، سوختهای فسیلی، مواد شیمیایی در دود انفجارها و فلزات سنگین با مکانیسمهای ژنتیکی و التهابی،DNA جهش پیدا میکند و فرد درگیر سرطان میشود؛همچنین جنگ معمولا باعث کمبود موادغذایی تازه و پروتئینها و کاهش دسترسی به میوه و سبزیها میشود که کمبود آنتیاکسیدانها و ویتامینهایی مانند A، C،D و E و کمبود روی و سلنیوم میتواند باعث آسیب جدی به DNA و اختلال در سیستم ایمنی شود که بازهم بهدنبال آن خطر ابتلا به سرطان بالا میرود. در جنگ غزه البته این مقوله شدت داشته و دارد؛ لذا به دلیل سیاستهای تروریستی رژیم صهیونیستی، مواد غذایی بسیار کمتر ازآنچه موردنیاز بود به غزه میرسید که اثرات بسیار مخربی بر افزایش ابتلا به بیماریهای گوناگون داشت و در کودکان بسیار شدیدتر بود؛ چراکه کمبود مواد غذایی مناسب و توأم شدن آن با سوگهای چندباره و استرس مداوم میتواند کودکان را علاوهبر بیماریها به مشکلات رشدی جدی دچار کند.»
زینلی در رابطه با تأثیر استرس و ترس ناشی از جنگ بر سیستم ایمنی بدن و احتمال ابتلا به سرطان بیان میکند: «استرس مزمن نیز با فعالکردن مسیرهای التهابی و هورمونی مثل کورتیزول و آدرنالین، تغییر در عملکرد سیستم ایمنی و آسیب سلولی همراه است که شواهد نشان داده، استرس طولانیمدت میتواند با برخی سرطانها مرتبط باشد؛ بهخصوص سرطانهای سیستم گوارش و خون؛ این در حالی است که در شرایط جنگی، بیمارستانها و کلینیکها آسیب میبینند و بهتبع آن، دسترسی بیماران به خدمات پزشکی و دارو کم میشود.»
او ادامه میدهد: «نکته مهم این است که شرایط بهداشتی ضعیف در جنگها متأسفانه باعث افزایش عفونتهایی میشود که با سرطان مرتبط هستند؛ ازجمله ویروس هپاتیتهای B و C که منجر به سرطان کبد میشود، ویروس HPV که باعث سرطان دهانه رحم و باکتری h.pylori و درنهایت منجر به سرطان معده خواهد شد؛بنابراین تشخیص دیرهنگام سرطانها و درمان ناقص، آنهم درحالیکه انواع عوامل در جنگ برای ابتلا به بیماری سرطان جمعاند، شیوع ثبتشده و هم مرگومیر ناشی از این بیماری افزایش مییابد. این مسئله پیچیده نیست و کاملاساده است و به نظر میرسد رژیم صهیونیستی کاملا عامدانه قصد دارد مرگ قریبالوقوعی را برای 12هزارو500 بیمار سرطانی در غزه رقم بزند و این جنایت آشکار علیه بیماران در نوع خود بیسابقه است.»
امکان تشخیص سریع وجود ندارد
پژوهشگر حوزه بهداشت و درمان درباره عدمتشخیص سریع سرطان در غزه میگوید: «سرطانها در مراحل اولیه تشخیص، شانس درمان بالاتری دارند و طبق نتایج مطالعات، هرماه تأخیر در تشخیص سرطانهای شایع مانند سرطان پستان یا ریه، میتواند بقای پنجساله را بهطور چشمگیری کاهش دهد؛ این در حالی است که به علت عدم امکان مراجعه بیماران به مراکز تشخیصی و تصویربرداری مثل PET Scan, MRI و CT Scan یا مراکز پاتولوژی در شرایط جنگی تشخیص این دست از بیماریها در مراحل اولیه به تعویق میافتد؛ ازطرفی، دسترسی محدود به داروهای شیمیدرمانی و دیگر داروهای مرتبط با درمان سرطانها میتواند منجر به کاهش شانس بهبودی شود و اگر درمانی با همین امکانات اندک هم صورت بگیرد، کمبود امکانات برای رادیوتراپی باعث میشود درمانهای استاندارد جهانی قابلاجرا نباشند و تمام آنچه گفته شد درنهایت منجر به افزایش مرگومیر انسانها خواهد شد.»
جنگ نهتنها درمان بیماران مبتلا را مختل میکند، بلکه آمار ابتلا به بیماریها را افزایش میدهد
زینلی بیان میکند: «شواهد زیادی هست که نهتنها جنگ، درمان بیماران مبتلا را مختل میکند، بلکه آمار ابتلا را افزایش میدهد. روند آن ازاینقرار است که درگیریهای مسلحانه باعث تخریب زیرساختها و آلودگیهای زیستمحیطی (مثل آلودگی هوا، خاک و آب) میشوند. این آلودگیها شامل آلایندههای سرطانزا مثل هیدروکربنهای آروماک چند حلقهای (PAH)، فلزات سنگین و ترکیبات شیمیایی دیگر میشوند. آلودگی خاک و آب از بقایای جنگ (تانکها، خودروهای نظامی و مهمات) میتواند منجر به قرارگیری مزمن جمعیت در معرض مواد سرطانزا شود؛ همچنین توجه داریم که پس از درگیریها، زیرساختهای بهداشتی آسیب میبینند؛ این باعث میشود بسیاری از موارد سرطان دیر تشخیص داده شوند یا درمان نشوند؛ بنابراین، حتی اگر میزان بروز اولیه سرطان افزایش نیابد، مرگومیر ناشی از سرطان ممکن است افزایشیابد؛ چون مراقبت کامل و جامعی از بیماران بهعمل نمیآید.»
زینلی پیرامون نقش سازمانهای بینالمللی در حمایت از بیماران سرطانی در مناطق جنگی تأکید میکند: «حتی در شرایط محاصره یا جنگ، سازمانهای بینالمللی مثل WHO و UNRWA باید تلاش کنند داروهای اساسی سرطان را به بیمارستانها برسانند. در شرایط کمبود منابع باید بیماران با وضعیت حاد یا قابلدرمان بیشتر، اولویت دریافت دارو و مراقبت بگیرند و در شرایطی که زیرساختهای درمانی داخل کشور از بین رفته برای درمان به خارج از کشور اعزام شوند.»
او پیرامون راهکارها برای حمایت از بیماران سرطانی در شرایط فعلی غزه خاطرنشان میکند: «با توسعه ظرفیت پزشکی محلی و آموزش سریع پرستاران و پزشکان درزمینه مراقبت از بیماران سرطانی و مدیریت عوارض نیز میتوان تا حدی به این دست از بیماران کمک کرد؛ این در حالی است که بیش از ۳۰۰ پزشک و کادر درمان تاکنون در جنگ غزه به شهادت رسیدهاند و تعدادی از پزشکان نیز همچنان در زندانهای اسرائیل به سر میبرند؛ همچنین با گسترش استفاده از Telemedicine و مشاوره آنلاین با متخصصان خارج از منطقه برای راهنمایی در درمان و تصمیمگیری بالینی میتوان به درمانها تسریع بخشید.»
استدلالهای حقوقی برای اثبات جرم رژیم صهیونیستی آخرین و ضعیفترین دستمایه بشر برای ایستادن در برابر جرم و جنایت رژیم صهیونیستی
کارشناس ارشد حقوق بینالملل و فعال حوزه مقاومت پس از سلام و احوالپرسی بیان میکند: «امیدوارم که با این گفتوگو بتوانیم بر جراحت عظیم و عمیقی که اسرائیل بر پیکره حقوق بشر وارد کرده است، التیام اندکی ببخشیم. پیش از شروع بحث لازم میدانم نکته مهمی را بگویم و آن، این است که استدلالهای حقوقی برای اثبات جرم رژیم صهیونیستی را میتوان آخرین و ضعیفترین دستمایه بشر برای ایستادن در برابر جرم و جنایت رژیم صهیونیستی بدانیم؛ چراکه اگر جهان برمدار کرامت انسانی اداره میشد، هنگام وقوع فجایع انسانی مثل ماجرای غزه نیازی به جستوجوی قوانین کیفری و حکم متناسب با آنها نبود و خیلی پیشتر از اینها به جرائم رسیدگی میشد و مرتکبان آنها مجازات میشدند.بر اساس ماده ۵ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری انحصارا چهار جرم بهعنوان جرائم بینالمللی ذاتی بیان میشود: اولی تجاوز، دومی نسلکشی، سومی جنایت جنگی و چهارمی جنایت علیه بشریت هستند. با این مقدمه مختصر میتوان گفت که مواردی مثل ممانعت از دسترسی به درمان غیرنظامیان ازجمله بیماران سرطانی میتواند مصداقهایی از جنایت جنگی محسوب شود. مستند قانونی ما در پاسخ به این پرسش، مواد ۵۵ و ۵۶ کنوانسیون چهارم ژنو است. کنوانسیون در ماده ۵۵ دولت اشغالگر را موظف میکند که حداکثر امکانات خود را برای تضمین تأمین اقلام پزشکی و مراقبتهای بهداشتی برای جمعیتهای غیرنظامی به کار بگیرد؛ در ادامه ماده ۵۶ تصریح میکند که خدمات بهداشتی و بیمارستانی باید با حداکثر توان حفظ شوند و نیروی اشغالگر مسئولیت این امر را بهعهده دارد.»
فروغی ادامه میدهد: «اگر مسئله عدم درمان بیماران به جنایت جنگی منجر شود، طبق قوانین بینالمللی نیاز است عناصر مادی و روانی جرم تحقق پیدا کنند که امروز شاهد رخداد این عناصر هستیم. عنصر مادی در این جرم، اقدام عملی اسرائیل درزمینه مسدودکردن مسیرهای ارسال دارو، حمله به بیمارستانها، تخریب زیرساختهای پزشکی و ازایندست موارد است که همگی باعث ممنوعیت در درمان میشوند؛ اما قصور روانی این جرم، انجام اقدامهای مزبور بهصورت عمدی یا بیاحتیاطی شدید در خصوص عواقب مرگبار آن برای بیماران است که شاهد تخریب و بمباران عامدانه غیرنظامیان و قطع رسیدن دارو و تجهیزات پزشکی به غزه هستیم؛ بنابراین با تحقق هر دو رکن مادی و روانی میتوانیم بگوییم که اینجا یکی از مصادیق جنایت جنگی تحققیافته است.»
سیاستهای دوگانه؛ راه گریز موقت دولتهای متجاوز از اتهام به جنایتهای جنگی
او سپس راههای شکایت از اقدامهای اسرائیل را تشریح میکند: «از چند طریق میتوانیم از اسرائیل به دلیل عدمحمایت درمانی از بیماران شکایت کنیم: ابتدا از طریق مراجع بینالمللی کیفری مانند دیوان بینالمللی کیفری که بهاختصار «ICC» نامیده میشود، به استناد ماده هشت اساسنامه، این دیوان میتواند موارد مربوط به جنایتهای جنگی و طبعا مصادیق آن، ازجمله ایجاد عمدی رنج عمیق یا صدمه جدی بهسلامتی را رسیدگی کند و این رسیدگی مشروط به اثبات عمدی بودن و سازمانیافتهبودن جرائم است که در مورد مذکور، دلایل متقن برای عمدیبودن وجود دارد و نشان از خط و مشی اسرائیل در بازه رفتاری اوست. دومین مرجعی که میتوان به سراغ آن رفت، مرجع قضایی بینالمللی است؛ مثل دیوان بینالمللی دادگستری که بهاختصار «ICJ» گفته میشود؛ البته چون این روش معمولا توسط یک دولت علیه دولت دیگر پیگیری میشود و اسرائیل اساسنامه ICJ را اساسا نپذیرفته و به عضویت آن درنیامده است، نهایتا بتوانیم با صدور نظریه مشورتی علیه دیوان به علت اقدامهای ضدبشری او موضع بگیریم.
سومین گزینه پیگیری، نهادهای ناظر بر حقوق بشر هستند؛ مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل که میتواند کمیسیونهای حقیقتیاب مثل کمیسیونهای مربوط به فلسطین را ایجاد و از این طریق نقض قانون را مستند کرده و گزارشهایی را برای شورای امنیت تهیه کند.بهطورکلی میتوانیم چهار مورد را ازجمله مهمترین موانع طرح شکایت از جنایتهای جنگی بیان کنیم. اولین مسئله، صلاحیتدهی است. به استناد فصل هفت منشور سازمان ملل متحد، شورای امنیت میتواند با استفاده از حق وتو، مانع تشکیل دادگاه ویژه یا ارجاع به دیوان بینالمللی کیفری شود. دومین مورد عدم همکاری دولتهاست.
به استناد ماده ۸۶ اساسنامه رم، خودداری دولتها از استرداد مظلومها و خودداری آنها از ارائه مدارک میتواند یکی از موانع رسیدگی در این زمینه باشد. مورد سوم مشکلات جمعآوری مدارک است. به استناد ماده ۵۴ اساسنامه رم عدم دسترسی به منطقه درگیری، نابودی عمدی مدارک و تهدید شاهدان هم میتواند از موانع رسیدگی باشند. چهارم چالشهای سیاسی و تعارض منافع کشورهاست. برخی کشورها به دلیل برخورداری از معیارهای دوگانه در برخورد با متهمان مختلف، یا به لفظ صحیحتر، اتخاذ سیاستهای دوگانه، روند رسیدگی به جرائم جنگی و حتی طرح شکایت از دولت متجاوز را با چالش جدی مواجه میکنند؛ اما راههایی هم برای غلبه بر موانع وجود دارد؛ ازجمله، استفاده از صلاحیت جهانی بر اساس کنوانسیونهای ژنو و پروتکلهای الحاقی؛ دوم، نقش دادستان دیوان بینالمللی کیفری که در این زمینه دادستان میتواند بهطور مستقل و بدون نیاز به شورای امنیت تحقیقات برای دادرسی را آغاز کند؛ سوم، مستندسازی غیرمتمرکز است. سازمانهای مردمی و روزنامهنگاران میتوانند مستندات جمعآوری کنند؛ روش چهارم نیز فشار دیپلماتیک است که کشورها میتوانند با تشکیل ائتلافهای بینالمللی، تحریمهای هدفمندی علیه کشورها یا رژیمهای مرتکب جنایت جنگی صورت دهند.»
این فعال حوزه مقاومت، پیرامون شواهد نشاندهنده اسرائیل، بهعنوان دولت عامد در ایجاد ممنوعیت برای دسترسی بیماران به درمان میگوید: «گاهی موضوعی اظهر من الشمس است! اصلا مسئله روشنتر از خورشید است! واضح است! اما برای پیشبرد حقوقی آن بازهم به مستندشدن نیاز دارد؛ این نمونه هم از همان موضوعات است. درزمینه ارائه شواهد، میتوانیم از گزارشهای ماهیانه سازمان بهداشت جهانی و گزارشهای سازمان ملل متحد، ازجمله کنوانسیون عالی حقوق بشر و دفتر سازمان ملل برای هماهنگی امور بشردوستانه استفاده کنیم. این گزارشها حاکی از تأخیرهای مکرر در ورود محمولههای پزشکی هستند؛ مستندات سازمانهای حقوق بشری هم میتوانند در این زمینه کارساز باشند؛ مثلا سازمان عفو بینالملل موارد متعددی از عدم صدور مجوز خروج برای بیماران سرطانی را که نیاز به درمان داشتند، ثبت کرده است؛ همچنین سازمان دیدبان حقوق بشر هم تخریب بیمارستانها و درمانگاهها را مستند کرده است. یکی دیگر از موارد مفید مستندسازی در این زمینه، مصاحبهها و مطالبی هستند که از کادر درمان، بهویژه پزشکان و پرستاران درباره شرایط جراحتها و درمان بیماران در غزه منتشر میشود. در پایان این بخش دو سند از سازمان بهداشت جهانی و کمیساریهای عالی حقوق بشر سازمان ملل پیوست میشود.»
فروغی بهطورکلی چهار دسته از نهاد ها را توانا در ایفای نقش درزمینه پیگیری حقوق بشر میداند و تصریح میکند: «اول، نهاد های بینالمللی مثل دیوان بینالمللی کیفری، سازمان بینالمللی بهداشت و همچنین کمیته بینالمللی صلیب سرخ؛ دوم، نهادهای حقوق بشری مثل شورای حقوق بشر سازمان ملل که میتوانند با اعزام کمیسیون حقیقتیاب و تدوین گزارش در این زمینه مانند سازمان عفو بینالملل و سازمان دیدبان حقوق بشر با مستندسازی و افشاگری موارد قصور در درمان بیماران، در پیشبرد حقوقی مسئله کارآمد باشند؛ سومین دسته نیز نهاد های محلی هستند؛مثلا وزارت بهداشت و درمان غزه یا نهادهای غیردولتی محلی مثل اتحادیهها و سازمانهای مردمنهاد فلسطینی که میتوانند به جمعآوری شواهد و ثبت محرومیت بپردازند؛چهارمین دسته نهاد های تخصصی ازجمله انجمن پزشکی جهانی (WMA) است که میتواند با اعلام مواضع حرفهای و ایجاد فشار اخلاقی از طریق شرح جنایتها در رسانهها به مستندسازی جنایتها برای پیگیری حقوقی کمک کند.»
این کارشناس ارشد حقوق، پیرامون پیامدهای حقوقی عدم توجه به حقوق بیماران در شرایط جنگ خاطرنشان میکند: «درزمینه مسئولیت کیفری عدم توجه به درمان بیماران در شرایط جنگ میتوان به استناد ماده هشت اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، فرماندهان نظامی و تصمیمگیران را به اتهام جنگی تحت تعقیب قرار داد و حکم بازداشت آنها را صادر کرد. درزمینه مسئولیت دولت مرتکب جرم، به استناد ماده ۹۱ پروتکل الحاقی اول به کنوانسیونهای ژنو میتوان دولت خاطی را به پرداخت غرامت به قربانیان الزام کرد؛ همچنین میتوان تحریمهای هدفمندی ذیل اصل ۷ منشور سازمان ملل متحد توسط شورای امنیت وضع کرد. محدودیت در اقدامهای دیپلماتیک با دولت خاطی هم میتواند یکی از پیامدهای حقوقی تضییع حقوق بیماران در شرایط جنگی باشد. محکومیت در مجامع قضایی بینالمللی و تخریب اعتبار بینالمللی هم از دیگر آثار حقوقی طرحشده است. اجرای این پیامدها بهصورت همزمان و تدریجی میتواند مسئولان را در سطوح مختلف از فرماندهان میدانی تا تصمیمگیران عالی در بربگیرد.»
قتل خاموش و تدریجی بیش از ۱۲هزارو۵۰۰ نفر در غزه، در سکوت رسانهها و سازمانهای جهانی
آشکارشدن ابعاد این جنایت فجیع و قتل خاموش بیش از ۱۲هزارو ۵۰۰ نفر در غزه، آنهم پس از اعلام آتشبس دروغین که هرروز با پیمانشکنیهای رژیم جعلی صهیونیستی همراه بوده، تنها یک شروع کمرنگ است. صدای ما هنگامی پررنگ میشود که برای فریاد این جنایت آشکار فریاد بزنیم و با پیگیریهای حقوقی و شکایتهای مکرر به سازمانهای بینالمللی مانع از وقوع این جنایت جنگی شویم.
کادر درمان، پزشکان، پرستاران، فعالان حوزه سلامت، داعیهداران حقوق کودکان، متخصصان دارو و درمان، فعالان حقوق بشر، دانشجویان و استادان دانشگاه، همه افرادی که کودک کوچکی در اطراف خوددارند یا رنج بیماری را درک کردهاند و بهعبارتدیگر، تمام افرادی که در جهان، خود را انسان مینامند، باید بر سر این اتفاق همبسته شوند و با تشکیل تحصنهای مختلف و کمپینها در هرکجا که هستند، کشتار خاموش بیماران بیگناه در غزه را محکوم کنند و صدای محکومیتشان را به سازمانهای خوابآلوده جهانی برسانند.
دشمنی با بیماران و سلب حقوق طبیعی آنها البته امر عجیبی نیست؛ شالوده آمریکا و دولتهای دستنشانده او بر اساس تحریم داروی موردنیاز برای بیماران استوار است و این در حالی است که ادعای آنها در رسانههای فارسیزبان خارج نشین و نشستهای خبری دوستی با مردم ایران و ابراز خیرخواهی برای ایرانیان است! تا پیروزی نور بر تاریکی در جهان قدمهای زیادی باقی نمانده، تنها کافی است روشن ببینیم، روشن فریاد بزنیم و جز در مسیر نور عمل نکنیم.




