به گزارش اصفهان زیبا؛ در چند سال اخیر، ژانر رمان تاریخی مذهبی، برای خود جایگاه ویژه و نسبتا مستقلی را به دست آورده و مخاطبان خاص خودش را نیز پیدا کرده است. یکی از نویسندگان موفق در این زمینه، فاطمه سلیمانی است که در این زمینه چند کتاب خوب و اثرگذار دارد. یکی از آثارش کتاب «یک خوشه انگور سرخ» است که در آن سراغ زندگی و سیره امام جواد (ع) و اتفاقات آن دوره زمانی رفته است.
در این کتاب، شخصیت «ام فضل» به عنوان منِ راوی داستان انتخاب شده است. انتخاب او به عنوان راوی اصلی، از نکات ارزنده این اثر است و جسارت نویسنده را میرساند که سراغ چنین شخصیت سختی رفته است.
ام فضل، دختر مأمون خلیفه عباسی، همسر امام جواد و قاتل حضرت است. جمیع این ویژگیها باعث شده تا دست نویسنده برای بیان روایتهای مختلف در زمانها و مکانهای گوناگون باز باشد.
در طول کتاب، هم اتفاقات کاخ حکومتی به خوبی بیان شدهاند و هم ماجراهای داخل خانه امام. همچنین از محورهای اصلی این اثر، افکار و تردیدهای ام فضل است که به امر و نقشه پدرش مأمون به همسری امام جواد (ع) درمیآید. این مسئله از ابتدا تا انتهای کتاب جاری و مشهود است.
کتاب با همین مسئله آغاز میشود: «لعنت به این حال غریب… لعنت به این لرزش دست و پا… چرا میلرزم؟ حال که بر تردید غلبه کردهام، چرا دستانم یاری نمیکنند؟ لعنت به این بخت که روزگارم را اینگونه رقم زد. اگر بخت یارم بود، اکنون نه در ستیز با خود بودم و نه ایستاده در میان خانهای که هرگز دلبندش نشدم. آری… این بازی تقدیر است و هیچ چیز به اراده من نیست. وگرنه چرا من؟ مرا چه به اینجا؟ مرا چه به این خانه؟ من، امفضل، دختر خلیفه بزرگ، مأمون عباسی، کجا و خانه…»
در ادامه با روایتهای گوناگون تاریخی و مسائل پیشآمده برای امام جواد (ع) روبهرو هستیم. این ماجراها بهخوبی در جایجای کتاب پخش شدهاند. اتفاقاتی مانند مناظرات علمی افراد مختلف با امام به خصوص مناظره فقیه بزرگ بغداد یحییبن اکثم با ایشان و پیروزی حضرت و پیشامدهای بین راه در مسیر بازگشتشان به مدینه و تبعید دوباره به بغداد در زمان معتصم عباسی و… .
در متن و حاشیه این رویدادها حضور امفضل را شاهد هستیم که افکار گوناگونی به ذهنش خطور میکند و دچار تردیدهای مختلف میشود؛ ولی در اثر ویژگیها و خوی و منش خلیفهزاده بودنش، نمیتواند خودش را راضی کند تا خلاف جریانی که پدرش و عباسیان میخواهند، رفتار کند و نشان میدهد صرف همسری امام موجب صلاح و رستگاری نمیشود و خود فرد باید تصمیم به تغییر و حرکت در مسیر حق بگیرد.
از دیگر ویژگیهای خوب کتاب، پرداختن به چند شخصیت دیگر تاریخی آن زمان و شخصیتپردازیهای بسیار خوب آنان است.
در طول کتاب، شاهد حضور مأمون عباسی، مادر امفضل، معتصم برادر مأمون و خلیفه پس از او، جناب خیزران مادر بزرگوار امام جواد (ع)، بانو سمانه همسر دیگر امام و مادر امام هادی (ع) و چند شخصیت دیگر هستیم.
روابط بین این اشخاص چه در فضای کاخ حکومتی بین مأمون و خانوادهاش یا بین زنان او و فرزندانشان و همچنین روابط در منزل امام و نقش پررنگ جناب خیزران در آنجا، به خوبی بیان شدهاند.
همچنین شاهد شخصیتی به نام «عینا» هستیم که از همسران مأمون است؛ اما از نظر اعتقادی و رفتاری، علوی و محب امام جواد (ع) است و از زبان او و همچنین تفاوتهای رفتاریاش با دیگر شخصیتهای درباری، مسائل مختلفی برای مخاطب تبیین میشود.
در لابهلای ماجراها شاهد حضور اقشار حامی عباسیان و همچنین علویانی هستیم که حال پس از ازدواج امام با دختر خلیفه، فضای بیشتری برای حضور در سطح علنی جامعه دارند؛ برای مثال در کتاب شاهد افرادی هستیم که برای رفع نیازها و حوائجشان خدمت حضرت میرسند و امام هم با دستودلبازی تمام به آنان رسیدگی میکنند که مؤید لقب برازنده جواد برای ایشان است.
در فصلهای انتهایی، دوران خلافت معتصم عباسی را میخوانیم که یک بار دیگر امام را به بغداد تبعید میکند و حضرت همراه امفضل به این شهر بازمیگردند. افکار و تردیدهای امفضل که در کل کتاب شاهدشان بودیم، در این بخش به اوج خودش میرسد. به این تردیدها، تحریکات معتصم که عموی امفضل هم بوده نیز اضافه میشوند و در نهایت او تصمیم به مسمومکردن امام با خوشهای انگور سرخ میگیرد.
ساختار «یک خوشه انگور سرخ» به گونهای است که مخاطب بهخوبی با شخصیتها همراه میشود و میتواند بخشهای مختلفی از زندگی امام جواد را ببیند و با روایتهای تاریخی و ادلهای که نویسنده در کتاب آورده، دلیل تصمیمات گوناگون را به خوبی متوجه شود.