به گزارش اصفهان زیبا؛ آن اسطوره غیرت، آن مجسمه ابهت، آن مصاحبهکننده بنام، آن شاگرد شاغلام، آن دارای دکترای علوم سیاسی از نمیدونم کجا، آن یکسره در فضا، آن لیدر بحق، آن به دعای خیر هشتادمیلیون ایرانی جهت شفا مستحق، آن رهبر مشتی، آن ملوان کشتی، آن پرونده نامختوم، آن گیرنده جنس از ساقیهای نامطمئن و نامعلوم، آن بسیار استوریگذارنده، آن متوهم یکدنده، آن در جادوگری فارغالتحصیل هاگوارتز، آن درنده هر حریمی، سیدنا و مولانا علی آقا کریمی در فضل و فهم و دانش و بیان و کلام و آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری، سرآمد روزگار بود و در مسائل سیاسی یگانه و برجسته؛ چنانکه نوام چامسکی او را استاد خویش میدانست و مهاتما گاندی از شاگردانش بود؛ آنگونهکه گویند: کثر الله امثاله الوقیحه.
نقل است که در کویی میرفت شادان و خندان و برگههایی سفید در دست داشت. پرسیدند: ای شیخ، این برگههای سفید از کیست و این خندهها از چیست؟ گفت: اینها نامه اعمال یارانم است که به سفیدی دندانهایشان است؛ این خندهها نیز از خوشحالی برای دیدن عاقبتبهخیری ایشان است.
بعدها پشت سر شیخ مشهور شد که آن برگهها چکهایی سفیدامضا بوده است؛ به همراه ویزای مملکت شیطان بزرگ، والله العالم.
آوردهاند که روزی یاران شیخ او را احاطه کرده بودند و از او به عجزولابه میپرسیدند: ای شیخ، رمز موفقیت تو در زندگی چیست؟
شیخ که از فرط نمک مبتلا به فشارخون بود، فرمود: یک دو سه چهار. نقل است که دو سه نفر از یاران مخلص شیخ از شدت خنده در دم جان سپردند.
شیخ اما ادامه داد: از شوخی گذشته، رمز موفقیت من آن است که تلاش کردهام جادوگری خود را صرفا به زمینبازی محدود نسازم و در خانه نیز اعضای خانه ازجمله خواهرم را دریبل میزنم؛ آنهم طوری که دور خودش بچرخد و تا سر بلند کند، ببیند ۱۷ ماه است که در زندان است؛ در مصاحبههایم نیز جادو میکنم؛ چنانکه در هنگام دعا برای تیم ملی این موفقیت تیم ملی و هشتاد میلیون ایرانی نه تیم ملی قهرمان؛ و این نقلنقلی صحیح است؛ چنانکه منِ تذکرهنویس نیز کلیپش را در اینستایم دیدهام؛ به جان خودم.