وداع با حافظه گرافیک اصفهان

همیشه لبخند به لب داشت و با همه مهربان بود. این توصیف مشترک تمام کسانی است که از نزدیک مجید عقیلی را می‌شناختند؛ مردی خوش‌خنده و دوستدار هنر که برای شکل‌گیری نگاه علمی به هنر گرافیک در اصفهان تلاش بسیاری کرد و البته در این راه غم‌های فراوان را به‌جان خرید. مجید عقیلی حالا چند روزی است که اصفهان، شهری را که از عمق جان دوست داشت، برای همیشه ترک کرده است؛ بااین‌حال، اصفهان و آدم‌هایش تصویر مردی را که ذهنش سرشار از تاریخ هنرهای تجسمی معاصر این شهر بود، برای همیشه به یاد خواهند سپرد. 

تاریخ انتشار: 15:01 - چهارشنبه 1399/05/8
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
احمد میرمقتدایی، گرافیست و دوست نزدیک مجید عقیلی، از رنج بسیار او از سوءمدیریت‌های حوزه زیباسازی شهری در اصفهان می‌گوید: «مجید برخلاف ظاهرش که همیشه خندان بود، بیشتر از هرکسی برای اصفهان و جایگاه هنر در این شهر حرص می‌خورد. غصه‌دار بود که ظاهر زیبای اصفهان به چنین روزی افتاده بود و برای هر کار غیراصولی که زیبایی اصفهان را به خطر می‌انداخت رنج می‌کشید. او تلاش‌های بسیاری کرد تا بتواند حیطه حرفه‌ای هنر در شهر اصفهان به‌خصوص درزمینه زیباسازی شهری و شهرسازی را بازتعریف کند و حتی بارها با مدیران مختلف شهری تنها به خاطر اصفهان و دغدغه‌های زیبایی‌شناسی این شهر جلسه می‌گذاشت، اما مدیران خیلی متوجه حرف‌های او نمی‌شدند. متأسفانه تصمیم‌گیران هیچ‌گاه به جایگاه هنرمندان در نظام تصمیم‌گیری توجه نمی‌کنند و درنهایت کارهایی انجام می‌شود که هیچ نظر کارشناسی با خود به همراه ندارد.» او نقش خانواده عقیلی و مجید عقیلی در بسط هنر گرافیک در اصفهان و نگاه علمی به این رشته را بی‌بدیل ارزیابی می‌کند و می‌افزاید: «مجید عقیلی در یک خانواده اهل هنر به دنیا آمده بود و دو برادر ایشان یعنی آقای عباس عقیلی و مرحوم حسن عقیلی هر دو از نقاشان و گرافیست‌های مطرح اصفهان بودند. درواقع این دو برادر به‌نوعی معلم‌های اول مجید بودند و او در یک محیط کاملا آشنا با هنر پرورش یافته بود. مجید عقیلی در کنار دو برادرش نقش بسزایی در رشد و تعالی هنر گرافیک در اصفهان داشتند و شاگردان بسیاری را به جامعه هنری تحویل دادند؛ آن‌هم در شرایطی که رشته گرافیک در مراکز بسیار معدودی در اصفهان به‌صورت رشته‌ای مجزا تدریس می‌شد و تلاش بسیاری شد تا نگاه علمی به رشته گرافیک در ساختار آکادمیک اصفهان شکل گرفت.» میرمقتدایی ادامه می‌دهد: «مجید از اولین کسانی بود که در رشته گرافیک فارغ‌التحصیل شده بود و طبیعتا نقش مهمی در پیشرفت رشته گرافیک در بعد آموزشی و دانشگاهی داشت. نگاه علمی و سواد آکادمیک مجید در مقابل کارهای تجربی متداول درزمینه گرافیک در اصفهان باعث شد او به‌عنوان یک برند در عرصه گرافیک اصفهان شناخته شود.» این استاد دانشگاه مجید عقیلی را گنجینه ارزشمند تاریخ شفاهی هنرهای تجسمی معاصر می‌داند که با از دست دادن او، اطلاعات بی‌نظیری درباره هنرهای تجسمی معاصر برای همیشه ازدست‌رفته است: «مجید عقیلی ویژگی‌هایی داشت که هیچ‌کس نمی‌تواند جایگزینش شود و آن ویژگی، داشتن گنجینه تاریخ شفاهی هنرهای تجسمی در اصفهان بود. کمتر آدمی را با چنین حافظه درخشانی از تاریخ معاصر یک شهر آن‌هم در حوزه‌ای تخصصی مانند هنرهای تجسمی سراغ دارم؛ به‌گونه‌ای که موبه‌مو و با جزئیات اتفاقات، فضاها و آدم‌های بسیاری را از سال‌های دور درزمینه هنرهای تجسمی و به‌ویژه گرافیک در ذهن داشت. حتی در این باره با موزه هنرهای معاصر اصفهان وارد گفت‌وگو شدیم تا تاریخ شفاهی معاصر اصفهان درزمینه گرافیک در گفت‌وگو با مجید ضبط شود و چند جلسه‌ای هم این اتفاق افتاد، ولی درنهایت به ‌جایی نرسید و رها شد. من شخصا با مراکز و سازمان‌های زیادی برای پیاده‌سازی تاریخ شفاهی گفت‌وگو کردم ولی اتفاقی صورت نگرفت. حالا هم با درگذشت مجید عقیلی گسستی در تاریخ گرافیک این شهر به وجود آمده است که به‌هیچ‌عنوان پر نخواهد شد و این حسرتی جبران‌نشدنی برای هنرهای تجسمی اصفهان خواهد بود.»

مجید عقیلی به توسعه فرهنگی اصفهان معتقد بود

ابوالفضل آقایی، گرافیست و همکار مجید عقیلی، از تلاش او برای پیشرفت هنر گرافیک در اصفهان می‌گوید: «در اواخر دهه 60 و 70 هنوز گرافیک به معنای واقعی در اصفهان پا نگرفته بود و کارها عموما تجربی صورت می‌گرفت. خاطرم هست که ما جوان‌های علاقه‌مند و تحصیل‌کرده‌ای بودیم که دوست داشتیم برنامه‌ها و رویدادهایی را در فضای اصفهان درزمینه گرافیک برگزار کنیم. رویدادهایی که مشابه آن را در تهران دیده بودیم و متوجه اهمیت اجرای آن‌ها برای ایجاد یک فضای گفت‌وگو درباره هنرهای تجسمی به‌خصوص گرافیک بودیم» او ادامه می‌دهد: «رویداد “شب‌های گرافیک” یکی از همین برنامه‌ها بود که در موزه هنرهای معاصر برگزار کردیم. در آن زمان من و مجید عقیلی و آقای میرمقتدایی و آقای سجادیه و دیگر دوستان شاکله اصلی تیم برگزارکننده را تشکیل می‌دادیم و در طی این‌چنین برنامه‌هایی بود که من و مجید بیشتربا همدیگر آشنا شدیم و بعدها در گروه گرافیک دانشگاه سپهر این دوستی نزدیک‌تر و صمیمی‌تر شد.» آقایی معتقد است برای فهم کارهای طراحی مجید عقیلی باید به ویژگی‌های شخصیتی او توجه کنیم: «مجید عقیلی آدمی چندوجهی بود، اما ویژگی خاصی که او را از سایرین جدا می‌ساخت، حافظه بسیار عالی او بود. مجید به طرز باورنکردنی بسیاری از جزئیات رویدادها و جلسات و اتفاقات هنرهای تجسمی در دوران معاصر را به یاد داشت. در حقیقت، مجید خودش به‌تنهایی یک تاریخ شفاهی پربار از هنرهای تجسمی معاصر اصفهان بود. چون این ویژگی را داشت و به اتفاقات تاریخ شفاهی گرافیک و نقاشی مسلط بود، خروجی‌ای که در کارش روی می‌داد یک خروجی پر از جزئیات و وسواس بود. کارهای مجید نشان‌دهنده وسواس و دقت او در انجام کار طراحی بود.» این استاد دانشگاه از دغدغه‌های فرهنگی مجید عقیلی برای اصفهان هم یاد می‌کند: «مجید معتقد بود شهر اصفهان شهری خاص و با مختصات ویژه است و برنامه‌ریزی و طراحی شهری باید از ساختاری ویژه و منحصربه‌فرد برخوردار باشد. او از رویه مرسوم تقلید از شهرهای دیگر برای توسعه اصفهان گله‌مند بود و اعتقاد داشت اصفهان باید بر مبنای هویت فرهنگی و تاریخی‌اش نقشه توسعه خودش را طرح‌ریزی کند. این ‌نظر مجید دقیقا در مقابل با رویه مرسوم این سال‌ها در توسعه شهر اصفهان بود. رویه‌ای که همیشه توسعه فرهنگ را در درجه چندم اهمیت قرار می‌دهد و توسعه عمرانی در صدر می‌ایستد.» آقایی می‌افزاید: «نگاه مجید یک نگاه فرهنگی به اصفهان بود و معتقد بود آیا ساخت یک پل یا زیرگذر در اصفهان مهم‌تر است یا حفظ مثلا درب‌های قدیمی پرتعداد در خیابان‌های مختلف شهر که یکی‌یکی از بین می‌روند؛ درب‌هایی که از چند سال پیش به ما رسیده است و حالا با بی‌توجهی به آن‌ها در عمل هویت معماری و زیباسازی شهرمان را از دست می‌دهیم؟ مجید همیشه در تکاپو برای فهماندن این مطلب بود که اصفهان بیش از آنکه نیازمند نگاه توسعه محور باشد باید سرشار از نگاه فرهنگی و حفظ هویت فرهنگی باشد، چراکه در دنیا هر شهری با مختصات خاص خودش شناخته می‌شود و اصفهان هم با موزه شهر بودن در جهان شهره است.» 

مجید عقیلی؛ نشانه استادی در هنر گرافیک اصفهان

رسول کمالی، گرافیست و استاد دانشگاه، از زمان آشنایی با مجید عقیلی در دوران هنرستان هنرهای زیبا می‌گوید: «در دهه 70 که من در هنرستان هنرهای زیبا گرافیک می‌خواندم، مجید عقیلی معلمی شناخته‌شده بود. او فارغ‌التحصیل رشته گرافیک از تهران و از معدود افراد دارای مدرک دانشگاهی درزمینه گرافیک در اصفهان بود و در هنرستان تدریس می‌کرد. در آن دوران البته من با مجید کلاس نداشتم، اما او را دورادور و با نمایشگاه‌هایی که از کارهای بچه‌ها برگزار می‌کرد می‌شناختم. دوستی نزدیک ما از زمان حضور در دانشگاه غیرانتفاعی سپهر آغاز شد و ادامه پیدا کرد و در آنجا با او که مدیریت گروه گرافیک را هم برای چند دوره بر عهده داشت، دوستی و رفاقت صمیمانه‌تری پیدا کردم.»او منش شخصیتی مجید عقیلی در رفتار با دوستان و شاگردانش را بسیار صمیمانه توصیف می‌کند و می‌افزاید: «مجید بیش از اینکه بخواهد با آدم‌ها مثل یک همکار یا شاگرد رفتار کند با همه دوست بود. او شخصیتی داشت که خیلی سریع آدم‌ها را جذب می‌کرد و با شوخی و مهربانی ذاتی‌اش به‌گونه‌ای با آدم‌ها رفتار می‌کرد که انگار سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسد. او سنگ صبور بسیاری از دوستان و شاگردانش بود و پای درد دل افراد می‌نشست و با تمام توان به حل مشکلات آن‌ها می‌پرداخت. در رابطه استاد و شاگردی رفتارش دقیقا بر مبنای نوعی آموزش عملی درست زیستن بود؛ چیزی که در فرهنگ شرق و آیین استاد و شاگردی به آن اشاره شده است. درحالی‌که نظام دانشگاهی کنونی به‌هیچ‌وجه در ساختارش راه به چنین رویکردهایی نمی‌دهد، تنها امثال مجید هستند که می‌توانند فضای خشک محیط‌های آکادمیک را با دوستی‌هایی این‌چنین تلطیف کنند.» کمالی سادگی و دوری از پیچیدگی را مبنای دیدگاه مجید عقیلی درباره طراحی گرافیک می‌داند: «کار اصولی سالم و شسته‌رفته که آلودگی بصری ایجاد نکند، مخدوش نباشد و پیام خودش را به‌وضوح ارائه کند مبنای کاری مجید بود. درواقع او معتقد بود طراحی باید چیزی را بیان کند و نه اینکه برای بیان یک مطلب رو به پیچیده‌نمایی آورد. البته صادقانه بخواهم بگویم این تفکرات شاید با نسل جدید عرصه گرافیک که می‌خواهد شلوغ و پیچیده کار کند و به‌نوعی خودنمایانه‌تر حضور داشته باشد، هماهنگ نیست و در اصل مجید هم به این جنس کارهای پیچیده تمایلی نشان نمی‌داد.» این استاد دانشگاه فعال‌کردن هنرستان هنرهای زیبا را آخرین دغدغه مجید عقیلی اعلام می‌کند و اضافه می‌کند: «در این اواخر به فکر فعال‌کردن هنرستان هنرهای زیبا به همان شیوه سازماندهی اوایل شکل‌گیری رشته گرافیک در این هنرستان افتاده بود. حتی رایزنی‌ها و صحبت‌هایی را هم با وزارت خانه و مسئولان مربوط انجام داده بود و از من و دوستان گرافیست دیگر اصفهان هم خواسته بود که به او در این تحول کمک کنیم که متأسفانه امکان‌پذیر نشد.» کمالی از سازماندهی تابلوهای متروی اصفهان به‌عنوان آخرین پروژه اجرایی مجید عقیلی یاد می‌کند: «مجید فاز اول ساماندهی و جای‌گذاری تابلوهای تبلیغاتی مترو را به همراه پسرش، همایون، تازه به سرانجام رسانده بود. یکی از مهم‌ترین پیشنهادهای مجید این بود که برخلاف تهران، متروی اصفهان نباید در واگن‌ها تبلیغات باشد مگر تبلیغات فرهنگی. مجید معتقد بود اصفهان نباید دنباله‌روی تهران باشد و باید خودش ساختاری نو در امر زیباسازی بیافریند. او بر این نظر بود که امکان انجام تبلیغات در سالن مترو وجود دارد، اما در واگن‌ها بهتر است اطلاعات و آمار مراکز فرهنگی، تماشاخانه‌ها و گالری‌ها در اختیار مردم قرار بگیرد و واگن‌ها با نوعی دغدغه‌مندی فرهنگی ساماندهی شوند.» او همچنین نشانه‌های مجید عقیلی را از مهم‌ترین کارهای او در حوزه طراحی قلمداد می‌کند: «شاید شاخص‌ترین آثار مجید در حوزه گرافیک به بحث طراحی نشانه برمی‌گشت. حوزه‌ای که خودش هم معتقد بود کارهای خوب و موفقی در آن انجام داده است. عموم این طراحی‌ها در دهه‌های 70 و 80 اتفاق افتاده بود و ماحصل آن در نمایشگاهی که در دهه 80 در موزه هنرهای معاصر اصفهان برگزار شد در معرض دید قرار گرفت.»
 
برچسب‌های خبر