
نخستین نمایشگاه انفرادی نوشین فلاردی با عنوان «سفری به دنیای نقاشی با نخ» در فضای دلانگیز خانه تاریخی صفوی برپا شده است. این نمایشگاه گامی جدی در معرفی شیوهای متفاوت از بیان هنری با استفاده از نخ و سوزن به شمار میرود.

در آستانه عید سعید غدیر خم، حوزه هنری اصفهان میزبان رویدادی فرهنگی و هنری با عنوان «خاک پای حیدرم» بود. این برنامه با هدف احیای اشعار کمترشنیدهشده حکیم ابوالقاسم فردوسی در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) برگزار شد.

پویش هنری «خاک پای حیدرم» به مناسبت عید غدیر ۱۴۰۴ با هدف بازخوانی چهره اصیل حکیم ابوالقاسم فردوسی و ارادت او به اهل بیت علیهمالسلام برگزار میشود.

فاصلهگرفتن نسل جدید از هنرهای قدیمیتر که رنگوبوی تجسمیتری داشتند، میتواند یکی از چالشهای متولیان هنری ما باشد.

اصفهان گنجینهای از هنرهای تجسمی رنگارنگ است که هر کشوری آرزوی داشتن یکی از این هنرهای ناب و اصیل را دارد!

دبــیــران عــلــمــی جـایــــزه ســراســری نمایشنامهنویسی کمدی خندستان، پس از بررسی آثار رسیده و اعلام اسامی راهیافتگان، به تحلیل وضعیت و سطح آثار دریافتی این جشنواره پرداختند. جمشید خانیان، دبیر علمی بخش نمایشنامهنویسی خندستان، با اشاره به استقبال خوب و خارج از تصور نمایشنامهنویسان گفت: «واقعیت این است که تعداد آثاری که به دبیرخانه جایزه ارسال شد، ذهنیت اولیه ما را نسبت به استقبال نمایشنامهنویسان حوزه کمدی، کاملا عوض کرد؛ یعنی ما فکر نمیکردیم با این تعداد متن مواجه شویم. ۳۶۰ اثر در بخش تألیفی و ۱۱۵ اثر در بخش اقتباسی؛ یعنی ظرفیت بالقوهای در ادبیات نمایشی ما به شکل پراکنده و پنهان وجود دارد و حالا با امکانی که جایزه خندستان برای شناسایی و مجموعکردن آن فراهم آورده، قرار است به فعل تبدیل شود.








دروازه شیراز برای ما اصفهانیها مکان آشنایی اســــت، درســـت در انـــتــهای چهارباغبالا که امروزه میدان آزادی خوانده میشود و تقاطعی است میان چهارباغ و هزارجریب. اما آشناترین عنصر شهری در این نقطه از اصفهان مجسمه کاوه آهنگر است که از سپاهان برخاست و درفش کاویانش را در مقابل ظلم ضحاک برافراشت. سازنده این مجسمه، استاد «ایرج محمدی» است و کاوه همچون فرزندی برای اوست که آن را به اصفهان سپرده است.








بیش از یک سال است که گسترش بیماری کرونا موجب شده تا دانشگاهها کلاسهای خود را بهصورت آنلاین در فضاهای مجازی برگزار کنند. اگرچه در روزهای نخست، دانشجویان و اساتید با پدیدهای ناآشنا مواجه بودند اما بهناچار آن را پذیرفتند و این شیوه آموزشی به توفیقی اجباری تبدیل شد که در برخی دروس به ویژه دروس نظری بسیار موفق بود و در برخی دیگر نیاز به برگزاری کلاسها و کارگاهها بهصورت حضوری امری ضروری به نظر میرسید، نیازی که شاید در رشتههای هنری دانشگاهها نمود بیشتری پیداکرد و نشان داد که امکان برگزاری بعضی از کارگاههای رشتههای هنری بهصورت مجازی فراهم نیست و هنر همیشه در تعامل بالنده میشود.








ساخت مجسمهها و سردیسهای مــشاهــیــر مــلــی، مذهبی و اسطورهای موضوعی است که در اکثر مواقع حاشیهها و حرفوحدیثهای بسیاری را به همراه داشته است؛ آثاری که قرار است بهعنوان المانهای شهری بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی هر شهری را نمایندگی کنند. فارغ از مشاهیری که سند تصویری معتبری از چهره آنها موجود است و مجسمهساز کار راحتتری برای ساخت اثر دارد، ساخت مجسمه از شخصیتهایی که بهعنوان اسطورههای ملی و مذهبی شناخته میشوند همیشه جای پرسشهای بسیاری بوده است. اینکه مجسمهساز در ساخت مجسمههای مشاهیر اسطورهای و طراحی چهره و آناتومی بدن آنها چه مسیری را طی میکند، به سراغ اسناد و داستانها برای پیداکردن خطوط کاراکتر و منش شخصیتهای اسطورهای میرود و مبنای کار را بر تحقیقات مفصل میگذارد یا نه بر اساس کلیت فهم شده از یک کاراکتر اسطورهای مجال بیشتری به تخیل هنرمندانه و شخصی خودش میدهد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها با سه مجسمهساز بِنام اصفهانی یعنی مرتضی نعمتاللهی، مرتضی بصراوی و محمد فخری گفتوگو کردیم.








رویداد «در مقیاس قوس» با درنظرگرفتن لزوم ایجاد فرهنگسازی حولوحوش نمادهای فرهنگی و تاریخی شهری و با هدف ایجاد خوانشی آزاد و نو درباره نماد قوس ماه آذر اصفهان در قالب هنرهای معاصر و به طور ویژه بخشی از هنر که قابلیت نمایش در عرصه شهری را دارد برگزار شد.








موزه هنرهای معاصر اصفهان به پاسداشت نقش مهم گالری «آپادانا» در عرصه هنرهای تجسمی اصفهان و معرفی هنرهای نوگرا به جامعه هنری اصفهان اقدام به برگزاری نمایشگاه «مروری بر فعالیتهای هنری گالری آپادانا» از ۱۵ آبان تا ۲۸ آذر ماه کرده است. این نمایشگاه مواجههای است برای هنرمندان و فعالان هنرهای تجسمی اصفهان به خصوص دانشجویان و نسلهای تازه؛ تا با آثار گنجینه گالری «آپادانا»، دستاوردها و همچنین مسیری که این گالری مهم تا امروز طی کرده است، آشنا شوند.








همیشه لبخند به لب داشت و با همه مهربان بود. این توصیف مشترک تمام کسانی است که از نزدیک مجید عقیلی را میشناختند؛ مردی خوشخنده و دوستدار هنر که برای شکلگیری نگاه علمی به هنر گرافیک در اصفهان تلاش بسیاری کرد و البته در این راه غمهای فراوان را بهجان خرید. مجید عقیلی حالا چند روزی است که اصفهان، شهری را که از عمق جان دوست داشت، برای همیشه ترک کرده است؛ بااینحال، اصفهان و آدمهایش تصویر مردی را که ذهنش سرشار از تاریخ هنرهای تجسمی معاصر این شهر بود، برای همیشه به یاد خواهند سپرد.