در آنجا قبلا هیچ اکولوژیکی نداشتند و حالا انفجاری رشد میکنند و به گونه مهاجم تبدیل میشوند. محمدرضا صادقی، فعال برجسته حیاتوحش، در این خصوص میگوید: گونه مهاجم از نوعی که قبلا در زیستگاه بوده و به دلیل شرایطی که انسان به وجود آورده به گونه مهاجم تبدیلشده؛ مثل شغال طلایی در شرق آمریکا. از زمانی که دامداران، گرگ را در شرق آمریکا از بین بردند، شغالهای طلایی به خاطر اینکه دیگر کنترلکننده جمعیتی نداشتند و گرگی که قلمرو طلبی میکرده، دیگر وجود نداشته، توانستند فوران جمعیت کرده، به گونه مهاجم تبدیل و توسط انسان کنترل شوند. آنطور که صادقی میگوید: برای نوع گونه دوم که در زیستگاه از قبل نبوده و اکنون توسط انسان به شرایط طبیعی منطقه برده شده، میتوانیم به گیاه زنبق یا نیلوفر آبی اشاره کنیم که متأسفانه از شرق آسیا به ایران آورده شده و به خاطر شرایطی که در زیستگاه ایران داشته، رشد کرده است. در تالابهای ایران سطح تالاب را میپوشاند، با سرعت زیاد رشد میکند و اجازه نمیدهد نور وارد تالاب شود و البته مشکلات بعدی…اینها پیشمقدمهای برای وجود گونههای مهاجم بود و اینکه سگ ولگرد هم نوعی گونه مهاجم است.
سگ جزء حیاتوحش نیست
سگ بهعنوان یک گونه مهاجم، گونهای است که از قبل در زیستگاههای ایران بوده؛ اما جزء حیاتوحش ایران محسوب نمیشود. صادقی بیان میکند: ما در ایران دویست گونه پستاندار جزء حیاتوحش داریم؛ اما سگها جزء حیاتوحش ایران نیستند. سگ برای همزیستی با انسان چند هزار سال پیش اهلیشده تا در کنار انسان قرار بگیرد. اگر در کنار انسان قرار نگیرد دو حالت برایش به وجود میآید: یا در طبیعت حذف میشود یا اگر حذف نشود و بتواند باقی بماند، یک جایگاه اکولوژیکی تسخیر میکند، یعنی تبدیل به گونهای مهاجم میشود و یکگونه وقتی به زیستگاهی اضافه میشود، تغییر اقلیم را به دنبال خواهد داشت. سگهای ولگرد تقریبا در دو، سه دهه اخیر به دلیل عدم مدیریت پسماند و همچنین غذا رسانیهای دستی و نبود هیچ نظارتی بهشدت رشد کردهاند و آرامآرام به حاشیه شهرها رفتهاند. صادقی ضمن صحه گذاشتن بر این موضوع عنوان میکند: در گذشته (اگر بخواهیم پنجاه سال پیش را در نظر بگیریم) در شرایطی که سگی از دست صاحبش فرار میکرد؛ مثلا گلهها وقتی سردسیر و گرمسیر میکردند، سگشان جا میماند. در آن زیستگاه به خاطر وجود گرگ یا کفتار یا پلنگ (که در بیشتر زیستگاههای ایران وجود داشته) سگی که باقی میمانده یا توسط این حیوانات از بین میرفت یا در اولین زمستان و در اولین شرایط سخت خودش میمرده و اینگونه بوده که هیچوقت جمعیت سگها رشد نمیکرده است. الان اگر توجه کنیم در حاشیه شهرهای بزرگ و کوچک و در همه جای ایران، سگهای ولگرد زیاد داریم. در نقاط دفع پسماند در شهرکهای صنعتی، حاشیه گندابها و هرکجا شرایط و تغذیه مناسبی وجود داشته، این حیوان بهشدت رشد میکند.
مشکلات سگها برای حیاتوحش
افزایش جمعیت سگها باعث مشکلاتی برای حیاتوحش و انسان هم شده است. اولین مشکلی که این فعال حیاتوحش به آن اشاره میکند توانایی جفتگیری سگ با گرگ است. صادقی تشریح میکند: گرگی که میلیونها سال طول کشیده ژنش و خلوص ژنتیکیاش به اینجا برسد و تکامل پیدا کند، امروزه بهراحتی با جفتگیری با سگهای ولگرد ژنش از بین میرود و گونه حد واسط به اسم سگ گرگ به وجود میآید. این حیوان جدا از اینکه خلوص ژنتیکی گرگ را از بین میبرد، خودش بسیار خطرناک است؛ چراکه سگهای ولگرد کمتر خوی درندگی دارند؛ اما گرگها بسیار خوی درندگی دارند.
حالا سگها با انسان همزیست هستند؛ اما گرگها بهدوراز انساناند. سگ گرگی که به وجود میآید در کنار انسانها زندگی میکند؛ ولی با خوی درندگی و این موضوع بسیار خطرناک است. تمام مواردی که در شرق ایران در شمال غرب، در همدان و در آذربایجان میبینیم که مثلا گرگی باعث مرگ کودکی شد، این گرگ نیست. گرگ با محیط انسانی جور نیست. اینها ســگگرگ هــســتــنــد. شــکل گرگ هستند. این مشکلاتی است که حد واسط سگ و گرگ به وجود میآورند. افزایش جمعیت سگهای ولگرد باعث شده که سگها وارد پارک ملی کلاهقاضی شوند. در فصلی که آهوها آبستن هستند، وزنشان سنگینتر است، نمیتوانند فرار کنند و طعمه سگهای ولگرد میشوند. صادقی ادامه میدهد: سگ ولگرد مثل بقیه حیوانات غریزه دارد و غذا میخواهد. وقتی وارد یک زیستگاه میشود، (مخصوصا یک زیستگاه بکر مثل پارک ملی کلاه قاضی) هر چیزی برای خوردن پیدا کند میخورد. اگر بتواند برهآهو میخورد. اگر بتواند آهوی آبستن میخورد. اگر بتواند گونههای دیگر را صید میکند. مثل خرگوش یا انواع جوندهها و اگر بتواند حتی توله بقیه گونهها را هم میخورد. وقتی گرسنه باشد غریزهاش دستور میدهد حتی اگر توله پلنگ یا توله کفتار را هم دید، بخورد. این اتفاق بهوفور هم دیده میشود. فیلمها، عکسها و پستهای زیادی از این موضوع وجود دارد.
انتقال بیماری توسط سگهای ولگرد
یکی دیگر از مشکلاتی که سگهای ولگرد به وجود میآورند، انتقال بیماری بین گونههاست. صادقی دراینباره اینچنین توضیح میدهد: یکسری بیماری مخصوص گوشتخواران وجود دارد. حالا مشخصشده به گربهسانان هم این بیماری سرایت میکند. یکی از آن بیماریها دیسپنپر است. این بیماری پلنگ را میتواند از پا دربیاورد. به چه صورت؟ با خوردن گوشت سگ آلوده که به این بیماری مبتلاست. این حیوان در طی دو هفته از بین میرود. حالا چرا پلنگ گوشت سگ بخورد. پلنگها عاشق گوشت سگ هستند. اگر سگی را در زیستگاه پیدا کنند؛ چون طعمه سهلالوصولی به شمار میرود حتما شکارش میکنند. سگ در زیستگاه یاد نگرفته زندگی کند و خیلی سریع شکار میشود. شاید یکی از دلایلی که در بسیاری از نقاط ایران پلنگ از بین رفته همین موضوع بیماری باشد. این بیماری به سایر گوشتخواران مثل گرگ هم بهراحتی منتقل میشود و افزایش سگهای ولگرد باعث میشود این بیماری بیشتر انتقال پیدا کند.
مشکلات سگهای ولگرد برای انسانها
سگهای ولگرد به انسانها حمله میکنند، تبدیل به گروه شده و به حیوانات وحشی در سرتاسر نقاط ایران حمله میکنند. این حیوانات را میگیرند، میکشند و میخورند. چون غریزه دارند. اما طبق گفته صادقی، سگهای ولگرد طعمه گرگ و پلنگ را در این مملکت میخورند. سگهای ولگرد قبلا در زیستگاههای ما وجود نداشتند؛ اما الان وجود دارند. یکگونه نوظهور و مهاجم به وجود آمده که اگر کنترل نشود، آینده تاریکی برای حیاتوحش این مملکت رقم میخورد. همینالان برای بسیاری از انسانها آینده تاریکی وجود دارد. شهرداریها بسیار بسیار درگیرند؛ بهطوریکه در حاشیه کلانشهرها و در حاشیه غربی شهر اصفهان مثل فلاورجان، مدام زنگ میزنند که سگهای ولگرد در کوچه و خیابان ما پرسه میزنند. مثلا میگویند دختر ما ساعت شش و نیم باید برود سرکار و مدرسه، وقتی در را باز میکند میبیند یک عالمه سگ ولگرد در کوچه هستند. امکان ترس بسیار وجود دارد. ترس هم که نباشد، اگر سگها گرسنه باشند واکنش نشان میدهند.
این اتفاق مثل یک لکه ابر خیلی سریع تمام ایران را میگیرد. این فعال حیاتوحش تأکید میکند: گونههای مهاجم مشکلی هستند که ما انسانها به وجود آوردیم؛ دقیقا مثل حضور سوسکها و موشها در فاضلابهای ما. اینها زبالههای بیولوژیکی هستند که توسط انسانها به وجود آمده و توسط انسانها تکثیر پیدا کردند و باید توسط خود انسان مدیریت شوند؛ وگرنه باقی زیستگاههایمان را از دست میدهیم. از دست دادن سایر زیستگاهها یعنی تغییر اقلیم و تغییر اقلیم یعنی مرگ خود انسان. امروزه ایران به مدیریت گونههای مهاجم بهخصوص سگهای ولگرد و خانواده زاغی و کلاغ خیلی نیاز دارد. باید مدیریت شود؛ وگرنه حیاتوحش و درنتیجه خود انسانها آسیب میبینند.